ری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر #امامت وی دانستهاند
واقعه #کربلا و اسارت
واقعه #کربلا
امام #سجاد(ع) در واقعه #کربلا و در روزی که امام #حسین(ع) و یارانش به #شهادت رسیدند، 😭😭به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی که میخواستند او را به #قتل برسانند،😔 عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند
#کوفه
پس از واقعه #کربلا، امام #سجاد و اهل بیت امام #حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه #کوفه و #شام کردند. هنگام بردن اسیران از #کربلا به #کوفه، بر گردن امام #سجاد(ع) غل و #جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم میبندند] نهادند و چون #بیمار بود و نمیتوانست خود را بر پشت #شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم #شتر بستند😔😔
#ابن زیاد، امام #سجاد(ع) و سایر #اسیران کربلا را در زندان نگهداشت و نامهای به #شام نوشت و از #یزید کسب تکلیف کرد. #یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای #شهیدان کربلا را به #شام بفرستد. ابن زیاد، امام #سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد😔😔 و با #اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه #دمشق کرد
#شام
✍خطبه امام #سجاد (ع) در شام #خطبهای خواند و خود و پدر و #جد خویش را به مردم شناساند و به #شامیان گفت که آنچه #یزید و کارگزاران او بر زبانها انداختهاند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمیخواسته است جمعیت #مسلمانان را بر هم بزند و در بلاد اسلام #فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت #مسلمانان به پاخاست تا دین را از #بدعتهایی که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر #جدّ خود برساند
#بازگشت به #مدینه
✍به نوشته #شیخ مفید، #خاندان امام حسین (ع)، به دستور یزید، از #شام به سوی #مدینه حرکت کردند. #امام #سجاد(ع) که سال پس از واقعه #کربلا زنده بود،همواره تلاش میکرد یاد و خاطره #شهدای کربلا را زنده نگه دارد. #امام هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود و بر #مصایب #امام #حسین(ع) گریه میکرد و اشک میریخت😭😭😭
در روایتی از #امام #صادق(ع) آمده است، «#امام #زین #العابدین(ع) چهل سال بر پدر #بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد، هنگام افطار که #غلام #حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد
#واقعه #حره
✍بعد از #واقعه #کربلا در سال ۶۳ قمری، مردم #مدینه علیه امویان قیام کردند که این #قیام #حوادثی در پی داشت و به واقعه حَرّه شهرت یافت. مردم شهر با #عبدالله بن حنظله -که پدرش حنظله به #غسیل الملائکه معروف بود- بیعت کردند و #بنی #امیه را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن میرسید، نخست در خانه مروان بن حکم به #محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[۴۰] #امام #سجاد(ع) از آغاز #شورش خود را کنارکشید و با مردم همراه نگشت، چون پایان کار را میدانست👇👇👇👇
در روزهای پرگیرودار #واقعه حره، مروان بن حکم (از #دشمنان اهل بیت(ع)) نزد #عبدالله بن عمر رفت و از او خواست تا #خانواده وی را نزد خود نگاه دارد، ولی #عبدالله نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد #پناه به #امام #سجاد(ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را $قبول فرمود و خانواده مروان را همراه با زن و #فرزند خود به #ینبع (چشمهساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه #رَضْویٰ) فرستاد👇👇👇👇
#امام در این #حادثه، ۴۰۰ خانواده را تحت کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر #مسلم #بن #عقبه (#فرمانده لشکر یزید در #واقعه حره) در #مدینه بود #هزینه آنان را میپرداخت🍃
#قیام #توابین
✍نهضت #توابین یکی دیگر از نهضتهای پس از واقعه #کربلا بود که رهبری آن را #سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان #شیعه در #کوفه بر عهده داشتند.[۴۳] توابین در #مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و در آن زمان از نسل #فاطمه(س)، کسی #جز #علی بن #حسین(ع) برای این کار وجود نداشت؛ اما #رابطه سیاسی خاصی بین #امام #سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.[
قیام #مختار
✍قیام #مختار سومین جنبش پس از واقعه #کربلا است و درباره ارتباط #امام سجاد(ع) با این جنبش ابهاماتی وجود دارد. گفته شده که #مختار پس از آنکه موفق شد در #کوفه، #شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از #امام #سجاد(ع) #استمداد جست، #اما #امام روی خوش نشان نداد
#از #صبر #و #شکیبایی #شما #عزاداران #حسینی سپاسگزارم
🔶 دوازدهم صفر ، حَکَمین در صفّین 🔶
صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه #صفر سال ۳۸ه.ق ، لشکر #امیرالمومنین علیه السلام مهیّای جنگ شدند، امّا #عمروعاص حیله نمود و دستور داد تا #قرآن ها را بر سر نیزه کنند.
📚 نهج السعادة ج۲ ص۲۸۲ ؛ مستدرک سفینه البحار ج۶ ص۲۵ ؛ وقائع الشهور ص۴۸
صفوف جلوی لشکر کفر ورق هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد !! و فریاد می زدند : #لا_حکم_الا_لله «لا حُکم إلاّ لِله» !
#منافقین مانند #اشعث_بن_قیس ، با تضعیف روحیّه لشکرِ حضرت آنان را به اختیار حَکَمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که این نیرنگ است، و من #کلام_الله_ناطق هستم نتیجه نداد.
سر انجام قرار بر این شد که هر لشکر حَکَمی از جانب خود معیّن کند تا حُکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند.
#معاویه #عمرو_عاص را معرّفی کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند :
«اگر ناچار هستیم، #عبدالله_بن_عباس ، و الّا #مالک_اشتر نخعی حَکَم باشد».
اشعث و جماعت قُرّاء ( #قاریان_قرآن و #حافظین_قرآن ) که بعداً جزء #خوارج شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند : « فقط #عبدالله_بن_قیس یعنی #ابو_موسی_اشعری ».
#نفاق منافقین نتیجه داد و ابو موسی و عمرو عاص در « #دومة_الجندل » (قلعه ای بین #مدینه و #شام) جمع شدند، و با توجّه به عداوتی که هر دو نسبت به #اهل_بیت علیهم السلام خصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند و با #مکر و #حیله عمرو عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند.
بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیّت ابو موسی به عمرو گفت : تو بایست معاویه را از #امارت #خلع کنی ، تا من هم علیّ بن ابیطالب علیه السلام را خلع نمایم.
عمرو عاص گفت : من هرگز بر تو که عامل #ابوبکر و #عمر بوده ای و در #ایمان و #هجرت بر من تقدّم داشته ای، سبقت نمی گیرم !
ابن عبّاس گفت : ابو موسی ! #پسر_نابغه تو را فریب ندهد، ولی او به گفته ابن عبّاس گوش نداد و ایستاد و انگشتر را از دست بیرون کرد و گفت :
من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد.
عمرو عاص ملعون ایستاد و گفت :
«مردم شنیدید که ابو موسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویة بن ابی سفیان ثابت می نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می کنم» !
حَکَمین برای عوام فریبی #فحش و #دشنام بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و #شریح_بن_هانی تازیانه ای بر سر عمرو عاص زد.
ابو موسی از ترس اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام به #مکه پناهنده شد.
📚 بحارالأنوار ج۳۳ ص۳۲۴
همه این مطالب در حالی بود که #پیامبر_اکرم صلّی الله علیه و آله در #غزوة دومة الجندل ابو موسی را از این کار خبر دادند و فرمودند :
«حَکَمَین در دومة الجندل گمراهند و گمراه می کنند کسانی را که از آنها تبعیّت کنند».
📚 الایضاح ص۶۲
امیرالمؤمنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز #ابوموسی_اشعری و سه نفر دیگر را این گونه #لعن می فرمودند :
«اللّهُمَّ العَن مُعاوِیَةَ وَ عَمراً و #أبا_الاعور_السلمی وَ أبا مُوسی الأشعَری».
📚 الایضاح ص۲۳۴
#ابو_موسی از جمله منافقینی بود که در شب #عقبه (بعد از غدیر) قصد قتل #رسول_خدا صلّی الله علیه و آله را داشتند.
📚 شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج۱۳ ص۳۱۴ (رجوع شود به تتمّه #ذی_الحجه و ۲۸محرم)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#منزلگاههای_حضرت_امام_حسین
#علیه_السلام_از_مکه_تا_کربلا
منزل پانزدهم #عــقـــبــــه
از منزلگاههای مسیر مکه به کوفه است.
. امام در روز جمعه بیست و پنجم ماه ذی حجة الحرام در این منزل بار نهادند. کسی که مسیر مکه را طی می کند، قبل از قاع به این منزل می رسد. بنابراین , عقبه منزلی در مسیر حج است.(۱)
در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با عمرو بن لوذان دیدار و گفتگو کرد. عمرو وقتی خبردار شد که امام حسین قصد کوفه را دارد، ضمن خبر دادن از کمین سربازان ابن زیاد میان قادسیه و عذیب، امام را سوگند داد که از سفر به کوفه صرفنظر کند. وی به امام حسین(ع) گفت:« تو را به خدا سوگند میدهم که برگردی زیرا جز سرنیزه و دم شمشیر چیزی تو را پیشواز نخواهد کرد. آنهایی که به تو نامه نوشته و تو را دعوت کردهاند اگر تو را از جنگ بینیاز و راهها را هموار و باز میکردند ممکن بود به تصمیم خود ادامه دهی ولی با این وضع، من صلاح نمیدانم که تو چنین کنی.»
امام خواسته وی را نپذیرفت و به وی گفت: «ای بنده خدا مطلب بر من پوشیده نیست. اما فرمان الهی تغییرپذیر نیست، به خدا سوگند آنها دست از من برنمیدارند تا این که رگ حیاتم را قطع کنند و هرگاه این کار را انجام دهند، خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارشان میکند آنگونه که خوارترین مردمان باشند.[۲]» امام حسین بعد از این نقطه راهی شراف شد.[۳] ابن اثیر محتوای این گفتگو را از مرد عربی نقل کرده، و از عمرو بن لوذان نامی نبرده است.[۴]
این منزلگاه پس از زباله و قبل از عمیه قرار دارد.[۵] در برخی منابع از این منزل به عقبه البطن یاد شده است. امام حسین(ع) در آن از کشته شدن خود خبر داد و فرمود: «[در خواب] سگهایی را دیدم که مرا گاز میگیرند و بدتر و شدیدترین آن ها بر من سگی بود که به برص و پیسی مبتلا بود»[۶]
📚 منابع ⬇️
۱_ معجم البلدان، ج ۴ ، ص ۱۳۴
۲_↑ مفید، ارشاد(۱۴۱۳ق)، ج۲، ص۷۶؛ طبری، تاریخ(۱۳۸۷ق)، ج۵، ص۳۹۹؛ ابن اثیر،
الکامل(۱۳۸۵ق)، ج۴، ص۴۳.
۳_↑ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۶؛ طبری، تاریخ(۱۴۱۳ق)، ج۵، ص۳۹۹.
۴_↑ ابن اثیر، الکامل(۱۳۸۵ق)، ج۴، ص۴۳.
۵_↑ جعفریان، اطلس شیعه(۱۳۸۷ش)، ص۶۶.
۶_↑ ابن قولویه، کامل الزیارات(۱۳۵۶ق)، ص۷۵.
کـاروان_در_دل_صحراست 💔😔