eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
ری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر وی دانسته‌اند واقعه و اسارت واقعه امام (ع) در واقعه و در روزی که امام (ع) و یارانش به رسیدند، 😭😭به شدت بیمار بود به گونه‌ای که در مواردی که می‌خواستند او را به برسانند،😔 عده‌ای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت می‌کند پس از واقعه ، امام و اهل بیت امام (ع) را به اسیری گرفتند و روانه و کردند. هنگام بردن اسیران از به ، بر گردن امام (ع) غل و [جامعه، طوق مانندی است که دست‌ها و گردن را با آن به هم می‌بندند] نهادند و چون بود و نمی‌توانست خود را بر پشت نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم بستند😔😔 زیاد، امام (ع) و سایر کربلا را در زندان نگهداشت و نامه‌ای به نوشت و از کسب تکلیف کرد. پاسخ داد، اسیران و سرهای کربلا را به بفرستد. ابن زیاد، امام (ع) را غل بر گردن نهاد😔😔 و با همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه کرد ✍خطبه امام (ع) در شام خواند و خود و پدر و خویش را به مردم شناساند و به گفت که آنچه و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت را بر هم بزند و در بلاد اسلام برانگیزد. او برای حق و به دعوت به پاخاست تا دین را از که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر خود برساند به ✍به نوشته مفید، امام حسین (ع)، به دستور یزید، از به سوی حرکت کردند. (ع) که سال پس از واقعه زنده بود،همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره کربلا را زنده نگه دارد. هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر (ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت😭😭😭 در روایتی از (ع) آمده است، « (ع) چهل سال بر پدر گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد، هنگام افطار که برای ایشان آب و غذا می‌برد ✍بعد از در سال ۶۳ قمری، مردم علیه امویان قیام کردند که این در پی داشت و به واقعه حَرّه شهرت یافت. مردم شهر با بن حنظله -که پدرش حنظله به الملائکه معروف بود- بیعت کردند و را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن می‌رسید، نخست در خانه مروان بن حکم به افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[۴۰] (ع) از آغاز خود را کنارکشید و با مردم همراه نگشت، چون پایان کار را می‌دانست👇👇👇👇 در روزهای پرگیرودار حره، مروان بن حکم (از اهل بیت(ع)) نزد بن عمر رفت و از او خواست تا وی را نزد خود نگاه دارد، ولی نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد به (ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را $قبول فرمود و خانواده مروان را همراه با زن و خود به (چشمه‌ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه ) فرستاد👇👇👇👇 در این ، ۴۰۰ خانواده را تحت کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر ( لشکر یزید در حره) در بود آنان را می‌پرداخت🍃 ✍نهضت یکی دیگر از نهضت‌های پس از واقعه بود که رهبری آن را بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان در بر عهده داشتند.[۴۳] توابین در بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و در آن زمان از نسل (س)، کسی بن (ع) برای این کار وجود نداشت؛ اما سیاسی خاصی بین (ع) و توابین وجود نداشته است.[ قیام ✍قیام سومین جنبش پس از واقعه است و درباره ارتباط سجاد(ع) با این جنبش ابهاماتی وجود دارد. گفته شده که پس از آنکه موفق شد در ، را به سوی خود جذب کند، از (ع) جست، روی خوش نشان نداد سپاسگزارم
د کمک مالی فرستاده با امکانات خود او را یاری داد در شب چهارشنبه ۱ صفر سال ۱۲۲هجری قمری کرد. بنا بود قیام او دیرتر از این تاریخ صورت گیرد اما به دلیل دو تن از یارانش و احتمال اینکه به آنان زده شود قیام آنها در تاریخ مذکور واقع شد. فرماندار که از قیام باخبر شده بود مردم را در مسجد جمع کرد و با بستن درها، عملا آنان را زندانی کرد تا نتوانند به زید بپیوندند. از این رو از پنجاه هزار نفری که با زید کرده بودند، تنها ۲۸۰ نفر و به نقلی ۳۰۰ نفر اطراف او را گرفته بودند. سپاهیان زید یا امت بود سرانجام پس از دو روز درگیری میان اندک و سپاه ، تیری به زید اصابت کرد و در اثر آن به رسید😭 یارانش برای ماندن جنازه زید از تعرض ، آن را شبانه و دفن کردند اما دشمن از آن آگاه شد. جنازه زید را بیرون کشیده سرش را از جدا کرده،😔 به نزد بن عبدالملک فرستادند و بدنش را به‌ آویختند.😭😭 نقل شده است که سر پس از به فرستاده شد. در مصر به سر بن علی منسوب است. اما بدن وی تا زمان مرگ بر‌ دار ماند😭 و پس از آن به امر بن یزید، جنازه را از‌ پایین آوردند و و را بر باد دادند امام (ع) و قیام بسیاری از شیعه از جمله اول در القواعد، در تنقیح المقال، خوئی در رجال الحدیث و همچنین سید خان در السالکین، معتقدند قیام زید به اذن امام (ع) بوده است. امام (ع) می‌فرماید: پدرم بن (ع) از پدرش امام (ع) شنیده بود که می‌فرمود: «زید برای با من مشورت کرد، من به او گفتم عموجان اگر دوست داری که همان شخص به‌دار آویخته در کُناسه باشی، راه همین است.» وقتی از حضور حضرت امام (ع) بیرون رفت امام فرمود: «وای بر کسی که ندای او را بشنود و به یاری او نشتابد» زید از قول نقل کرده‌اند که گفته است: «در هر زمانی یک نفر از ما اهل حجت است و حجت زمان ما، جعفر بن است. هر کسی از او پیروی کند گمراه نخواهد شد و هر کس با او مخالفت کند هدایت نمی‌یابد.» برخی با استناد به روایت فوق، اعتقاد و التزام زید به امام (ع) را اثبات می‌کنند. فرزندان زید بن زید وی پس از پدرش در قیام کرد و در جوزجان به شهادت رسید.😔 ، معروف به حسین ، این لقب بدان سبب به وی داده شده که در عزای پدرش بسیار گریه می‌کرد. پس از زید،😔 امام (ع) تربیت وی را بر عهده گرفت. که از اصحاب امام (ع) بود. که پس از عمری زندگی مخفیانه در سن ۶۰ سالگی در درگذشت.😔 بنا بر گزارشاتی وی نیز از اصحاب امام (ع) بوده است. نسل زید از سه فرزندش ، و باقی ماند پس از شهادت امام_حسین(ع)😭 برخی از ، اندیشه قیام مسلحانه را به عنوان یکی از شروط و راهبرد مقابله با ظالمان قلمداد کردند. با شکل‌گیری این تفکر سیاسی در دوره امام (ع)، سنگ بنای نهاده شد. اختلاف میان به دو دیدگاه مبارزه فرهنگی یا قیام مسلحانه علیه دستگاه اموی برمی‎گشت. نتیجه این اختلاف پس از امام ‎ العابدین(ع) پدید آمد. عده ای امامت امام (ع) را پذیرفتند و گروهی دیگر که معتقد به اندیشه قیام به بودند به امامت زید بن علی برادر امام (ع) معتقد و به مشهور شدند. بر این اساس شیعیانِ معتقد به قیام مسلحانه، زید بن علی را پس از امام (ع)، (ع)و مثنی به عنوان امام پنجم اهل بیت (ع) می‎دانند. پانویس ↑ نگاه کنید به: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۲۴. ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۴. ↑ طبری، تاريخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۶۰. ↑ صبحی، فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۴۸. ↑ صبحی، فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ج۳، ۱۴۱۱ق، ص۴۸ـ۵۲؛ خزاز قمی، کفایة الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵. ↑ نگاه کنید به: خزاز قمی، کفایة الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵ ↑ طبری، تاريخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۱. ↑ طبری، تاريخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۱-۱۸۲؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۲. ↑ طبری، تاريخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۰. ↑ طبری، تاريخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۰. ↑ طبری، تاريخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۸۰؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۲. ↑ طبری، تاريخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۶۲-۱۶۶. ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۳. ↑ طبری، تاريخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، #
اوند است و سراسر زندگی مشترکش را اینگونه سپری کرد. و زنان و نیز مردان اسلامی باید در راه کسب ، پاکی و درایت، و شجاعت و وقار و متانت، خردمندی و ، صداقت و راستگویی، و کرامت، امانت داری و خدمتگزاری، زندگی این زوج نمونه تاریخ را عملی خود قرار دهند. با توجه به این ، می توان گفت: برای رسیدن به معیارهای صحیح ازدواج باید جوانان در راه کسب و شناخت و آگاهی بیشتر، با افراد آگاه مشورت کنند و مفیدی که در این زمینه نوشته شده است را بخوانند، بین های واقعی و غیر واقعی تمایز قائل شوند و خود را اسیر معیارهای خیالی و خود ساخته و نکنند. و توقعات بیش از اندازه را کنار بگذارند و واقعیات را آنگونه که هست بپذیرند. مهریه های سنگین را قبول نکنند. به اخلاق و رفتارهای مطلوب و بهای بیشتری بدهند و زندگی مشترک خود را بر پایه های صداقت، ، احترام و بنا گذاری کنند😊😊 آری اغلب ها، برخی از جرم ها و رواج ، اسراف، تأخیر ازدواج، روابط همسران همه و همه ناشی از فاصله گرفتن از الگوهای است.😐
حضرت از اول ربیع الاول و در حالی که 28 سال از بهار جوانیش بیشتر نگذشته بود در بستر بیماری افتاد و در 👈8 ربیع به شهادت رسید. نوشته اند در بستر بیماری طلب مصطکی(کندر رومی) نمود؛ حضرت، خادم خود را(که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کرد و به او فرمود: ای عقید! مقداری آب – به همراه داروی مصطکی – بجوشان و بگذار سرد شود. همین که آب، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام عسکری علیه السلام آورد تا بیاشامد. موقعی که حضرت ظرف آب را با دست های مبارک خود گرفت ، لرزه و رعشه بر دست های عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندان های حضرت می خورد و نمی توانست بیاشامد. آب را روی زمین نهاد و به خادم خویش فرمود: ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا خردسالی را می بینی که در حال سجده و عبادت می باشد، بگو نزد من بیاید. خادمِ حضرت گفت : چون داخل اتاقی که👈 امام علیه السلام اشاره نمود، رفتم کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است ، بر او سلام کردم ، آن حضرت نماز و را مختصر کرد. پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می‏فرماید شما نزد او بروید در همین لحظه ، کنیزی نام نزد آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و پیش پدرش ‍برد. 👈ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک – که بسیار زیبا و همچون ماه نورانی بود موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و ما بین دندانهایش گشاده است. – نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او فرمود: ای سید ‏بیت خود مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می‏روم. آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. آنگاه فرمود: مرا آماده کنید که می‏خواهم نماز بخوانم، پس آن کودک حوله ای را که در کنار پدر بود، روی دامان👈 امام علیه السلام انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. و چون حضرت 👈ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام نماز را با آن حال مریضی انجام داد، روی به فرزند کرد و فرمود: پسرم بشارت باد تو را که تویی 👈مهدی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی(م ح م د) ✍بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن 👈محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست رسول ‏خدا و تویی ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا است و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو صلّی الله علی البیت ربّنا، انّه حمیدٌ مجید و در همان هنگام به شهادت رسید.(اثبات الهداة: 3/ 415 ح 55 ) آن روز یکپارچه ناله و شیون و گریه😭 بود. فَسارَت سَرَّ مَن رَای ضَجَّة وَاحدة و عُطِّلَت الاَسوَاق فَکَانَت سَرّ مَن رَأی یَومَئِذ شَبِیهَا بِالقِیامَة… پس کودکی که صورتی گندمگون داشت و موی سرش مجعد بود و بین دندانهایش فاصله داشت بر او خواند و را در کنار مرقد پدرش به خاک سپرد
ماجرای 👈زلزله در زمان امیرالمومنین(ع) از زبان👈 حضرت فاطمه(س) از حضرت 👈صدیقه ی طاهره سلام الله علیها نقل شده است که فرمودند:در زمان ابوبکر زلزله‌ای آمد.مردم از ترس به و عمر پناه بردند.در همین حین دیدند که آن دو نفر با ترس خارج شدند و به سوی المؤمنین 👈علی بن ابی طالب صلوات الله علیه پناه بردند... . مردم نیز به👈 دنبالشان آمدند تا به درب خانه👈 أمیر المؤمنین علیه السلام رسیدند... حضرت از خانه خارج شدند در حالی که از حادثه‌ای که ایجاد شده اصلا نگران نبودند و برایشان مهم نبود  سپس 👈حرکت کردند و مردم دنبال ایشان به راه افتادند تا به مکان مرتفعی رسیدند... پس آنجا نشستند  و مردم نیز دور ایشان نشستند درحالی‌که به دیوارهای نگاه می‌کردند که می‌لرزیدو به جلو و عقب می‌رفت... فرمودند  گویا از آنچه می‌بینید، ترسیده‌اید! ✍عرض کردند چرا نترسیم در حالی که هرگز مانند آن را ندیده‌ایم؟!! حضرت 👈مولا دو لب مبارک خویش را تکان دادند  و سپس با دست بر زمین کوبیدند و (به زمین) فرمودند  تو را چه شده؟ آرام باش! پس آرام شد...  همه تعجب کردند بیش از آنچه که از نترسیدن👈 أمیر المؤمنین صلوات الله علیه تعجب کرده بودند... (مجددا) مولا فرمودند👈 گویا از آنچه انجام دادم تعجب کردید؟  عرض کردند: آری!  پس 👈مولانا أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه فرمودند  منم آن کسی که فرموده است:   «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»* آنگاه که زمین شود به سخت‌ترین لرزه‌هایش و زمین 👈بارهای سنگینش را بیرون ریزد و انسان بگوید که زمین را چه شده است؟»😔 من آن انسان هستم که به زمین می‌گویم: «تو را چه شده است؟» «در آن روز زمین خبرهای خویش را حکایت می‌کند.» 👈اخبار خود را برای من حکایت می‌کند.» خب زمین به یوم آقا امیرالمومنین آرام شد و دوباره 👈حضرت علی علیه السلام ول کردن😔 دنبال.. ابوبکر و عمر را افتادن حضرت دوباره تنهای آمدن خونه میگن کوفه مردم بی وفا داشته😔 مدینه هم کم بی وفا نداشته بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام باب (۱۱۲) ما ظهر من معجزاته علیه الصلاة و السلام في الجمادات و النباتات