#امان_از_دل_زینب😭 . #طرح_شب_یازدهم_محرم . . غروب... . دیگر چه زینبی؟ چه عزیزی؟ چه خواهری؟! وقتی نمانده است #برایش برادری 😭😭 . تا نیزه ات زدند، زمین خورد خواهرت با تو چه کرده اند در این روز آخری؟! 😭 . از صبح یکسره به همین فکر می کنم وقت غروب می شود اینجا چه محشری 😭 . اینجا همه به فکر غنیمت گرفتنند از گوشواره ها بگیر تا کهنه معجری . اصلا کجا نوشته که در روز معرکه در قتلگاه باز شود پای مادری؟! 😭 . اصلا کجا نوشته که هنگامه ی غروب در خیمه گاه باز شود پای لشکری؟! . اصلا کجا نوشته که در پیش خواهری باید جدا کنند #گلوی برادری؟! 😭😭😭 . من مانده ام چطور تو را غسل می دهند اصلا چه غسل دادنی؟ اصلا چه پیکری؟! 😭 . در زیر سم اسب چه می کردی ای حسین؟ از تو نمانده است برایم بجز سری 😭 . از روی #نیزه سایه ات افتاده بر سرم ممنونم ای حسین که در فکر خواهری 😭😭😭 . در کوفه، "زینب" از تو چه پنهان، تمام کرد ای کاش رفته بود سرت جای دیگری... 😭 . شاعر: مهدی صفی یاری 🏴 @yarooghaye🏴