eitaa logo
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
1.3هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
10.8هزار ویدیو
106 فایل
💚شکر خدا را که در پناه حسینیم ❤️ 💚عالم از این خوبتر پناه ندارد کپی متنهاباذکرصلوات حلال‌و گوارای قلبهای پاک عاشقان سیدالشهدا جانم❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▫️▪️▪️ 🏴در سوگ بانوی آب و آینه همه‌‌ٔ زندگی‌اش به جهاد می‌مانست... یک تلاشِ سخت برای خوب‌زیستن...برای بنده زیستن... یک تمرین سخت برای شاکر بودن در هر حال... دیده بودش در حالی‌که با دستاس جو را آسیاب می‌کرد. چوبِ آسیاب خون‌آلود شده بود از زخم تاول‌های دستش. کوچکش قدری آن‌طرف‌تر از گرسنگی گریه می‌کرد. سلمان جلو رفته بود و دستاس را گرفته بود که (س) حسین را آرام کند. روز دیگر پیامبر دیده بودش که پیراهنی ساده و کم‌ارزش پوشیده؛ با دستی دستاس را می‌گرداند و با دست دیگر حسین را توی آغوش‌اش گرفته و شیر می‌دهد. (ع) را می‌نشاند روی پاهایش، با او بازی می‌کرد، برایش شعر می‌خواند؛ «اِشبَه اَباکَ یا حسن، و اخلع عنِ الحق الرّسن»۱ حسین (ع) را توی آغوش می‌گرفت، می‌بوسیدش و برایش بداهه شعر می‌سرود؛ «انتَ شبیهٌ بابی، لستَ شبیهاً بعلی!»۲  (ع) و را تماشا می‌کرد و لبخند می‌زد. بچّه‌هاش را با «روشنیِ چشمم»، «میوه‌‌ٔ دلم» صدا می‌کرد و جواب‌شان را می‌داد. انفاق را به بچه‌ها یاد می‌داد؛ حتی اگر سه روز پیاپی باشد که روزه گرفته باشند و گرسنگی جان‌شان را به لب رسانده باشد، باز هم «فقیر» و «یتیم» و «اسیری» که درِ خانه آمده بودند مقدّم بودند. برای خوردنِ نانِ جو که تنها خوراکی سفره افطارشان بود. بعدها بچّه‌ها که هر کدام مردی شده بودند، خیلی‌وقت‌ها خودشان را «پسرِ فاطمه» معرّفی می‌کردند. سرشان را بالا می‌گرفتند وقتی می‌گفتند تربیت‌شده دامانِ چه مادری هستند. این روزها می‌شود نشست و به بهانه ، سیره‌‌ٔ او را مرور کرد. بانویی که از آسمان آمده بود اما لحظه‌های جاری زندگی زمینی‌اش در و و ، هنوز هم بعد صدها سال می‌تواند مکتبی باشد برای خودش. توی زمانه‌ای که همه در به در به دنبال سبکی برای زندگی هستند. 📚پی‌نوشت‌: ۱. پسرم حسن! مثل پدرت باش و ریسمان ظلم را از حق برکن. ۲. تو شبیه پدرم هستی. به علی شبیه نیستی! eitaa.com/yarooghaye