eitaa logo
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
1.3هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
10.8هزار ویدیو
106 فایل
💚شکر خدا را که در پناه حسینیم ❤️ 💚عالم از این خوبتر پناه ندارد کپی متنهاباذکرصلوات حلال‌و گوارای قلبهای پاک عاشقان سیدالشهدا جانم❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
میشوم نقاش وازرخساردلبر میکِشم از کبودی رخ دلدار حیدر میکشم غنچه ای رامیکِشم زخمی به زیر دست و پا رَد خونی روی بال یک کبوتر میکشم باغ را لبریز آتش میکشم وقت غروب باغبان را هم کنار حلقه ی در میکشم آشیانی میکشم لبریز یاس و نسترن بعدازآنهم چهره ای ازیاس پرپر میکشم رنگ نیلی میزنم بر صفحه ی آلاله ها مرتضی را آن میان بی یارو یاور میکشم یکطرف هیزم فراهم بودومردم حمله ور یکطرف روی زمین تصویر مادر میکشم چادرخاکی کشیدم درهمین حال و هوا بعدازآنهم معجری ازجنس کوثر میکشم چادری خاکی شد اماحنجری خونی نشد از همینجا روی دفتر نقش دیگر میکشم میروم درگوشه ی گودال و بابغض قلم خنجری راتشنه ی رگهای حنجر میکشم حنجری را نامرتب کرده ضرب نیزه ها درپی این نیزه هاغمدیده خواهر میکشم دختری را میکشم مشغول نجوا با پدر حال اورازخمی وبیتاب ومضطر میکشم : افتاده ام‌ به پات،بمان،جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🕊@shirintarinzekr 🕊 🕊 کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
روز هشتم شده اما هنوز هم زارم هنوز در دلِ خود آهِ بی اثر دارم همیشه توبه شکستم همیشه بخشیدی ولی به جای شما این منم طلبکارم اگرچه از تو به من خیر می‌رسد، اما به جای تو، به گناهم فقط گرفتارم تو بودی آنکه ندیده گرفتی عصیانم به عفو و بخشش تو سالها بدهکارم گناه کردم و شد نامه‌ام سیاهِ سیاه ذلیل و خوار شدم، کِرده‌ام نشد یارم اسیرِ نفس شدم خوبیِ تو یادم رفت جسورو خیره سر و بی وفا و بی عارم شکسته بال و پرم در گناه یا شافی اسیرِ معصیتم، مستکین و بیمارم نشسته‌ام سرِ این سفره هر سحر، افسوس نشد ز سفـره‌ی لطفِ تو رزق بردارم : قلب من یک بام دارد دو هوا لحظه ای صحن گوهرشاد و دمی پایین پا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🕊@shirintarinzekr 🕊
از کفم چه دلبری چه دلستانی میرود ماه من دارد چه زود از میهمانی میرود تازه من دارم به صاحبخانه عادت میکنم او چرا اینقدر با نامهربانی میرود؟ چه گرفتاریست عاشق بودن و تنها شدن چه خطایی سر زده از من که آنی میرود؟ تشنه ی دیدار بودم، در به رویم وا نشد زود از دستم نگارِ جمکرانی میرود سفره ی اشکِ سحرها را رقیه چیده است گریه زاری میکنم چه میزبانی میرود با همین لکنت که داری توبه کن مَعطَل نکن یار ما دنبال هر بی سر زبانی میرود لطف کن امشب حسابم را جدا کن ای خدا با کسی که تا به مقصد میرسانی میرود زود میرنجد کسی که دیرتر هم آمده اسم او را مثل خوبانت نخوانی میرود در گدایی دل به دست هر کسی آمد نده تا بفهمد یار ما با دیگرانی میرود ای که با هر زحمتی خود را رساندی بر حسین از دعای مادر او جا نمانی، میرود  : 💔 هست مرا بگیر فقط گریه را نگیر چشم بدون آب به دردی نمیخورد. سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🕊@shirintarinzekr 🕊
تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را برای دردها پیدا نمودم راه تسکین را پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را اگر فرهاد قبل از کوه، اوصاف تو را میخواند رها می کرد از اول غرورِ تلخِ شیرین را دمی پیش فقیرانی و گاهی عرش اعلایی طراز عشق تو تعیین کُند بالا و پایین را رکوعت حلقه ی انفاق را در گوش عالم کرد کدامین شاه اینگونه کرامت کرده مسکین را؟ عصا را اژدها کردی شما… امّا نمیدانم چرا؟موسی گرفته در میان خلق تحسین را زمانی که کمی اعجاز را ظاهر کنی، قطعا مریدان نجف گویند، حتی مردم چین را مرا با جنتِ آب و درخت و حور، کاری نیست نمیخواهم بدون تو دمی این دام رنگین را برای زاهدان بی علی قرآن چنین فرمود: فقط پر کرده از مصحف الاغی بار خورجین را شکوه رد شمست را درِ خیبر تداعی کرد شنیدم در پس پرده تو داری برتر از این را محبت بر تو کار هرکس و ناکس نمی باشد نهادی بی هوا بر دوش ما این بار سنگین را زمان قبض روح عاشقان میایی از این رو زیارتنامه باید گفت در آن لحظه تلقین را : بدون حب شما عشق نابفرجام است جوان نجف که نبیند جوان ناکام است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🕊@shirintarinzekr 🕊
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 من وسحر، من وعمه، من و سر پدرم چه خواندنی شده امشب کتاب مختصرم سلام تازه ز راه آمده کجا بودی؟ نشسته برسر و رویت غبار، همسفرم همیشه در پی خورشید ماه می آید کجاست سوره ی والشمس من، سرقمرم شکست اگر زفراق برادرت کمرت شکسته درغم شش ماهه ی حرم کمرم هزار و نهصد و پنجاه زخم بربدنت هزار و نهصد وپنجاه داغ برجگرم لبی نمانده برایت که بوسه ای بزنم سری نمانده برایت که گیرمش به برم ازآن شبی که مرا زجر، زجر داد و کشید نه دست من به کمر میرسد نه موی سرم تنم سبک شده وگوش من شده سنگین به ضربه ای همه جا تیره گشته درنظرم نه موی شانه کشیده نه صورتی سالم چنین شکسته بیا پیش مادرت مَبَرم : 💔 جانِ من بند به موهای پریشان تو بود گیسویت سوخت، چرازنده بمانم بابا؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🖤@shirintarinzekr 🖤
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروح من ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی كردم كه روزی پيش چشمم از پا بيندازد غلافی همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را ديروز اگر در پيش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را از كربلا ديشب صدایی را شنيدم انگار طفلی گفت عمه معجرم را... : 💔 غربتم با بودن زهرا نمی آمد به چشم روزگاری تکیه گاهی داشتم یادش بخیر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🏴@shirintarinzekr 🏴
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 گرچه تو مظهر صبری و رشیدی بانو گل پرپر شده ی دست پلیدی بانو من همان رو سیه بر سر بازار تواَم بَرده ای مثل مرا خوب خریدی بانو روبه هرکس که زدم زود مرا پس میزد تو فقط روی سرم دست کشیدی بانو اگر اینجام تو هستی که دعایم کردی و به داد من بیچاره رسیدی بانو بی سبب نیست اگر قبر شما پنهان است خیری از مردم این شهر ندیدی بانو قصه این است کسی راه تورا سد میکرد مثل شمعی وسط کوچه چکیدی بانو و شنیدی که علی سر به گریبان میگفت من بمیرم که چنین زود خمیدی بانو مانده هاجر متحیر ز تو آن وقتی که کوچه تا کوچه دویدی و دویدی بانو : 💔 دلـم گـرفتـه، هـــوای مدینـه را دارم برای مـادر مـظلـومـه گـریـه ها دارم دوباره آمـده ام یک نگاه کـن به غیر هیئت و روضه مگر کجا دارم؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🏴@shirintarinzekr 🏴
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد به دست فاطمه داده زمام اختیارش را نخی از چادر او را به همراه خودش برده از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را هر آنکس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را لگدهایش به درب سوخته انگار کاری بود زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد شمارش می کند حیدر نفسهای نگارش را از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی به پایان میبرد زهرا به سختی روزگارش را : 💔 بغض دارم مرو از پیش علی، زهرا جان تو نباشی چه کسی پاک کند اشکم را؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🏴@shirintarinzekr 🏴
دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم غرق محبتیم، به دنبال وصلتیم هجران کشیده ایم، گناهی نکرده ایم از دوریه نگار پر از درد غربتیم گیسوی یار بود که ما را اسیر کرد لطفش مدام باد، که خود بی لیاقتیم سینه زنیم و یکسره معراج می رویم سرمست، بین میکده گرم عبادتیم ما بی حسین معنی دیگر نمی دهیم بی عشق یار تیره و تاریم، ظلمتیم لطف حسین بوده که درهم خریده است لطف حسین بوده که مشمول رحمتیم با مرده ی مان زنده می شود چون عاشقیم، عارف و صاحب کرامتیم ما را علی برای حسینش بزرگ کرد از کودکی بزرگ شده ی بین هیأتیم زهرا اجازه داده که ما گریه می کنیم در بین روضه ها همه تحت عنایتیم منصب چه منصبی، همگی عبد زینبیم ما نوکریم و تا به قیامت رعیتیم در روز حشر که همه از هم فراریند ذیل نگاه عمه ی سادات راحتیم : 💔 هر سحر مست تو و بوی تو و کوی تو باشم به تجلی جهان، در خم ابروی تو باشم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 💛@shirintarinzekr 💛
از عشق و مرام و معرفت آگاه است هرکس که پناهنده به این درگاه است هر کس که شود سائل سلطان نجف از یُمن گدایی به در او شـــــاه است زهراست اگر محور منظومه ی نور خورشید پیمبر است و حیدر ماه است هر کس ز علی و آل او گشته جدا بیراهه گرفته پیش رو گمراه است  هر کس بِکَند چاه برای شـــــــــیعه تا روز ابد خودش تَهِ آن چاه است  تا کـور شود هر آنکـه نتواند دید در مذهب حق علی ولی الله است : تا حُبّ علی بُود مرا در رگ و پوست رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست جز نام علی لب به سخن وا نکنم از کوزه همان برون تراود که در اوست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 💛@shirintarinzekr 💛
شبی به ذکر علی از لبم عسل می ریخت به روی دفتر شعرم قلم غزل می ریخت دل شکسته ی من با علی علی گفتن برای مشکل خود طرح راه حل می ریخت به یاد صحن نجف سینه در طپش افتاد چقدر دل که به پایت در آن محل می ریخت مرا اسیر خودت کرده ای تو تنها با ملاحتی که از آن حُسن لم یزل می ریخت برای درک تو دریای عشق در کامم خدا دو قطره عطش کاش لااقل می ریخت من از تبار تو هستم به آن نشان که خدا غبارِ پای تو را در گلم ازل می ریخت : گر بُوَد عمر به میخانه روَم بار دگـر به خادم زوار تو گردم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🕊@shirintarinzekr 🕊
هُرم نجف حرارتمان را زیاد کرد گرمایِ عشق، طاقتمان را زیاد کرد مانند بوذر از کرمش زر گرفته‌ایم مِهر علی‌ست ثروتمان را زیاد کرد عنوان ماست عبد کرمخانه‌ی نجف عبدش شدیم، شُهرتمان را زیاد کرد از وادی السلامِ علی تا که رَد شدیم شوقِ به مرگ جرأتمان را زیاد کرد با زمین و زمان را بِهَم زدیم تأثیر ذکر، قدرتمان را زیاد کرد گفتیم شیعه‌ایم، طرفدار حیدریم این گفته خوب عزتمان را زیاد کرد بودیم مستِ بوسه به دربِ حرم ولی ایوان طلاش، لذتمان را زیاد کرد مارا سحر به صحن رساند و غروب بُرد سهمیه‌ی زیارتمان را زیاد کرد بی قیمت آمدیم به بازارِ مرتضی دستش رسید، قیمتمان را زیاد کرد آری همین مسیر نجف تا به کربلاست هر ساله باز همت‌مان را زیاد کرد : ما را ببر نجف، به دَمِ ما دوا بریز امشب بیا به کاسه‌ی ما کربلا بریز سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🕊@shirintarinzekr 🕊
هرآنکس حُبِّ حیدر را  تمنا می‌کند هر دم دلش را جایگاه عشق مولا می‌کند هر دم کسی کز اشتیاقِ دل نظر بر دُرّ  می‌اندازد ثواب رؤیت روی علی را می‌کند هر دم نجف عاشق‌ترین‌ها را به سوی خویش می‌خواند نجف‌رفته، هوای کوی مولا می‌کند هر دم علی‌‌‌‌ٌ حُبّهُ  جُنَّه، قَسیمُ النّار والجَّنَه ولایش جنت و دوزخ مُجزّا می‌کند هر دم رسول الله، افلاک است تحت منظرش اما خدا را در جمال "او" تماشا می‌کند هر دم مگر می‌شد به یک شب در چهل منزل یکی باشد علی هست آنکه حل این معما می‌کند هر دم شگفتی‌آفرین باشد، ولی المؤمنین باشد خداوند تعالی را هویدا می‌کند هر دم به ایوانش اگر رفتی، مباشی کمتر از خورشید که خورشید ارتزاقِ نور از اینجا می‌کند هر دم تمام آفرینش چشم بر دست علی دارد ولی مولا نظر بر دستِ زهرا می‌کند هر دم : رو به ایوان نجف می‌ایستم با احترام هم به بابایم علی هم مادرم زهرا سلام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🕊@shirintarinzekr 🕊
بنا شده که به زخمِ دلم شرر بزنند خبر رسیده قرار است بی خبر بزنند از آن قبیله به من صد نفر اشاره کنند از این قبیله مرا جایِ صد نفر بزنند چه کوچه هایِ بدی ساختند در کوفه که راحت است مرا بین هر گذر بزنند خودت بگو چه کنم بین عده ای اوباش خودت بگو چه کنم حرف بد اگر بزنند کمر نمانده برایم ز بس لگد خوردم ولی قرار شده باز بیشتر بزنند تمام ترس من این است شمر با خولی مکرراً به زن و بچه ی تو سر بزنند بزرگها که زدند و حسابشان با توست که گفته است مرا بچه هایِ شر بزنند حواس من به خدا پرت هیچ کس نشده نگاه من به سر توست هر قدر بزنند به ریشه هایِ ستم خطبه ام تیر زده ست دگر هر آنچه بخواهند پس تبر بزنند : 💔 از سر نیزه بخوان آیه ای از کهف که هست خواهر خسته ات از ره به صدایت دلخوش سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🖤@shirintarinzekr 🖤
راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می‌کنم سیر نمی‌شود دلم ، نگه دوباره می‌کنم ز اشک و آه سینه‌ام، میان آب و آتشم چو با توام، از این میان کجا کناره می‌کنم گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان ز دور بس‌که با سرت، به سر اشاره می‌کنم به دختران خود بگو که گوشواره‌ها چه شد گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می‌کنم هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت ز پی گاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می‌کنم رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره می‌کند : 💔 تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه سر زدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🖤@shirintarinzekr 🖤
دوباره روضه ی تلخ اسارت زینب مرور متنِ كتاب شرافت زینب وجود معجری از نور، پرده درپرده  دلیل محكم حكم قداست زینب مسیر دین خدا را نشان مان داده چراغ روشنِ برج هدایت زینب رموز جمله ی «من را دعا نما خواهر» نهفته در ثمراتِ عبادت زینب نماز سینه زنان رو به كعبه ی گودال غروب روز دهم با امامت زینب برای قتل حسینش دیه به او دادند كلوخ ها شده سهمِ غرامت زینب سكوت محض جَرَس های لشگر دشمن نشانِ معجزه ای از رسالت زینب به پیشِ كعب نی و سنگ؛ راست قامت بود رقیه درس گرفت از صلابت زینب لغات خطبه ی زینب، لغات قرآن بود ملائكه همه ماتِ بلاغت زینب نهیب حیدری اش كاخ ظلم را لرزاند یزید شوكه شده از شهامت زینب صدای قاری قرآن به روی نی نگذاشت نگاه ها برود سمتِ ساحت زینب : 💔 روی دیوار دلم حک شده با خط جنون مثل سربند علمدار  سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🖤@shirintarinzekr 🖤
خانه ات آباد، از داغ توام خانه خراب هيچ بودم، پوچ بودم، روی من كردی حساب از تو ممنونم كه بين اين همه خلق خدا محض كار نوكری كرديد ما را انتخاب آنچه را عاشق به بيداری فراوان ديده است زاهدان آن را نمی بينند حتی بين خواب آه از اين روضه كه جمعی به ظاهر اهل دين اصل دين را دوره اش كردند با فكر ثواب با پيمبرها خدا حرف از عطش زد بارها عرش را لرزانده قطعأ ناله های آب آب میگذارد يک مسلمان راس مهمان در تنور راهبی خاكستر از سر شست آن هم با گلاب مرد مست وخيزران وبوسه گاه مصطفی من نميدانم چرا نازل نشد آنجا عذاب در كنار راس سالار شهيدان راس كيست لطمه زد بر صورتش با ديدن آن سر رباب : ❤️ بی غم عشق تو صد حیف ز عمری که گذشت بیش از این کاش گرفتار غمت می‌بودم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🖤@shirintarinzekr 🖤
چشمهایت به همه گفت بیا الّا من باز شد حاجت یک عدّه روا الّا من مادرت داده براتِ همه را میدانم کرده در حقّ همه خلق دعا؛ الّا من باز هم برگ ‌براتم به کناری افتاد وعده گاه همه شد کرب و بلا الّا من دستِ من خالی و از پیش نگاهم رفتند از نجف تا به حرم، خیلِ گدا الّا من دردم این بود که زائر شوم و خیلی ها با دعای تو گرفتند شفا الّا من بارها گریه کنان از کرمت پرسیدم حرمت داشت برای همه جا... الّا من؟ من به جا ماندن از این قافله عادت دارم بطلب، عیب ندارد همه را... الّا من! : 💔 گاهی به دیده اشک غم و گاه اشک شوق این است حال ما، زِ فراق و وصال تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🖤@shirintarinzekr 🖤
عاشقت گشتم و از غصه نجاتم دادند تشنه ی لطف تو بودم برکاتم دادند آن شبی که وسط روضه صدا کردم دیدم آن لحظه نجات از ظلماتم دادند عوض کوه گناهم وسط روضه ز چشم قطره ای اشک چکید و حسناتم دادند کی روم از در این خانه که از نوکری ات رتبه و جاه و مقام و درجاتم دادند چون که دیدند خمار تو ام و مست حرم باده از جامِ میِ نهر فراتم دادند ای دل غمزده ام غصه نخور معلوم نیست شاید این بار از این غصه نجاتم دادند شاید این بار بگویم به همه، اربابم کرب و بلا برگ براتم دادند : 💔 میبرد معراج، ما را قاب قوسین ضریح می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🖤@shirintarinzekr 🖤
ای کوه صفا بخش ِ دلِ حیدرِ کرار، بخند هستیِ خانه‌ی من، همسرِ غمخوار، بخند دلخوشیِ همه‌ای، ناله‌ی خود را کم کن جانِ من، جانِ حسن، فاطمه، یکبار بخند دردِ پهلو و کمر، کرده زمین گیر، تو را من که دانم چه کشی، لیک به اجبار بخند گذرِ کوچه چقدر پیر نموده است تو را ای ستمدیده‌ی دستانِ ستمکار، بخند محسنت رفت، ولی جان حسین و زینب جای این خیره شدن بر در و مسمار، بخند قولمان چیز دگر بود، نه افتادن تو محرمِ رازِ علی، یار و وفادار، بخند : گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت سوره ی کــوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن، مـام زینبین من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🕊@shirintarinzekr 🕊