eitaa logo
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
1.2هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
11.6هزار ویدیو
112 فایل
💚شکر خدا را که در پناه حسینیم ❤️ 💚عالم از این خوبتر پناه ندارد کپی متنهاباذکرصلوات حلال‌و گوارای قلبهای پاک عاشقان سیدالشهدا جانم❤️ 🚫تبلیغات و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴تشنگان کربلا۲🌴: ☘️ سلام بر ابراهیم ☘️ 💥قسمت یازدهم : شکستن نفس ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸باران شديدي در باريده بود. خيابان 17 شهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد. 🔸ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن خودش نداشت. مخصوصاً زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود! ٭٭٭ 🔸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول بودند به محض عبور ما، پسر بچه اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که لحظه روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. 🔸خيلي عصباني شدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! 🔸بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟ گفت: بنده هاي خدا ترسيده بودند. از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانستم انسانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند. ٭٭٭ 🔸در باشگاه بوديم. آماده م يشديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بي مقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلي جالب شده! تو راه كه مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف ميزدند! 🔸بعد ادامه داد: شلوار و پيراهن كه پوشيدي، ساک ورزشي هم که دست گرفتي. کاملاً مشخصه ورزشکاري! به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. شد! انگار توقع چنين حرفي را نداشت. 🔸جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد! به جاي ساك ورزشي لباسها را داخل کيسه پلاستيكي ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي آمد! بچه ها ميگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي؟! ما مييايم تا ورزشکاري پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهائيه که ميپوشي؟! 🔸ابراهيم به حرفهاي آنها اهميت نميداد. به دوستانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشد، ميشه . اما اگه به هر نيت ديگ هاي باشه ضرر ميکنين. ٭٭٭ 🔸توي زمين چمن بودم. مشغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايستاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و با گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟! مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن! 🔸از خوشحالي داشتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را ازدستش بگيرم. دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره! گفتم: هر چي باشه قبول دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟ گفتم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وسط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شده بود. در كنارآن نوشته بود: «پديده جديد فوتبال جوانان » و کلي از من تعريف کرده بود. کنار سكو نشستم. 🔸دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟ آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟ گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!! خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!! گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرف هاي نرو. گفتم: چرا؟! جلو آمد و را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: 🔸اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن.بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفهارو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال حرف هاي برو تا برات مشکلي پيش نياد.بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت. 🔸من خيلي جاخوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود.هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضي از بچه هاي و نمازخوان که محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جوزدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 🌹 @yarooghaye🌹
✍ آیت‌الله خوشوقت (ره) : 🔻 کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را دارد و شب‌ها را کند. 👌 در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسه‌ی اعمال است، هر چه اعضا زحمت می‌کشند و جمع می‌شوند یک حرکت زبان کیسه را سوراخ می‌کند! 🔹 اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد. 🔺شرط دیدن امام زمان و بس؛ مقداری هم زبان را قرص داشتن است و باید ثابت کنی اختیار زبانت را داری.... @yarooghaye
◽️◼️◽️◼️◽️◼️ 🔰 چرا باید کنیم⁉️ 🔺 لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله. ثم قال ابو عبد الله علیه السلام: یجب ان یکتب هذا الحدیث 🔸 نفس کسی که بخاطر ما اندوهگین شود، است و اندوهش برای ما، است و پوشاندن راز ما در راه خداست. سپس علیه السلام افزود: این حدیث را باید با نوشت. 📗 امالی شیخ مفید، صفحه ٣٣٨ ▫️🏴▫️🏴▫️🏴▫️🏴▫️ 🏴👇👇👇👇🏴 http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
سلاله کننده ست وست با قیمت های استثنایی😍😍 @gallerysolale2 @gallerysolale2
📚 گاهی خواب روزه دار نیست، است 🇮🇷👇 👇 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
در کتاب زادالعارفین آمده است شیخ حسن بصـری برای به صحرا رفت. دربین راه برای استراحت پیش چـوپانی نشست و مقداری شیر از او خواست که بنوشد کمی بعد ، گله چوپان خواست از کوه پایین بـرود ، چوپان ندایی داد و گله بلافاصله به‌ جای خـود برگشت. شیخ حسن وقتی این صحنه را دید حالش دگرگون شد و رنگ از رخسارش پرید و بیهوش شد. وقتی به‌ هوش آمد چوپان علت حال اورا پرسید. شیخ گفت گوسفندان تو ندارند اما آنها می دانند که تو خیـرشان را می خـواهی و بـا شنیدن صدای تو سریع اطاعت کرده و از راه بیراهه برگشتند اما من که انسانم و عاقل حرف و امر خـالق خود را کـه به نفع مـن فرموده است، گوش نمی‌ دهم. کاش به اندازه این ، من از خدای مهربان اطاعت و امر او را گوش می دادم😔😔 🕊👇👇👇👇🕊 https://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
شیرین ترین ماهم شروع شد.. «نصیبم‌ شد‌ غَمَت الحمدلله ...» 🖤@shirintarinzekr 🖤
💠پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : 🔸ثلاثٌ كَفّاراتٌ منها التَّهَجُّد بالّليلِ و النّاسُ نيامٌ. سه امر سبب كفاره گناهان است؛ يكی از آنها و در است در حالی كه ساير مردم درخوابند. 📚وسائل الشيعه، ج3، ص273 🕊@shirintarinzekr 🕊
ماه رجب؛ بازار رحمت خدا 🔻 از ماه‌های مبارک است و به قول خودمان بازار گرم است و وقت کسب‌ است. ما در هر محله‌ای بازاری داریم؛ این ماه هم بازار و موسم است. 🔸 در حدیث شریفی آمده که در ندا می‌دهند: «أیـن الرجبیون؟» یعنی کجایند کسانی که ماه رجب را محترم شمردند و روز‌هایش را گرفتند و مناسبت‌های آن را همراه با درک و شعور برپا کردند و از آن برای زندگی سعادتمندانه و اسلامی و پاک و عزتمندانه و توشه‌ی کافی برگرفتند؟ اعمال بسیاری در این ماه وارد شده است که امیدواریم توفیق انجام دادن آن‌ها را پیدا کنیم. 👤 📚 از کتاب #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) 🕊@shirintarinzekr 🕊 🕊 کانال شیرین ترازعسل ذکرحسین ع
به جای هر چه نداریم؛ آرزو داریم ... وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا، الْجَسِیمُ أَمَلًا بنده‌ای هستم که در و اطاعت و بسیار دارم...
و سلام بر او که می گفت: «راستی چیست؟! احساسی که در آن تمام ذرات وجود به ارتعاش در آید، جسم می سوزد می جوشد، اشک فرو می ریزد روح به پرواز در می آید و جز نمی بیند و جز نمی خواهد» 🤍@shirintarinzekr 🤍
🔸اهمیّت احیای شب نیمه شعبان! 📌 🌺.🌺.🌺.🌺 🕊@shirintarinzekr 🕊