از کودکی...
پدر از سر لطف و...
مادر از سر شوق...
دستم را در دست #تُ
گذاشتند!
در گوشم...
نام تو را
#لالایی خواندند!
و دوستی ما...
از آن روز شروع شد!
و من، یک #رفیق دارم...
که نامش #حسین است!
خدا را شکر بابت داشتنت!
خدا را شکر که هستی!
کوچهها مشکیپوش!
بوی اسفند و عَلَم بر دوش...
کودکان، با جوش و خروش...
میرسد هرلحظه آوایی به گوش:
سلام بر #محرم و سلام بر عَلَم!
سلام بر کتیبههای محتشم!
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50