eitaa logo
🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
123 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
12.7هزار ویدیو
150 فایل
.....★♥️★.... .....★♥️ ......♥️★... ....★♥️★... سلام و خیر مقدم خدمت همه شما دوستان بزرگواران در کانال 《 شمیم یاس》 سعی ما بر بررسی دانستنی های علمی ،مذهبی و روان‌شناسی مبتلابه روز اینجاییم برای روشنگری حقیقت 🆔@shmimyasfatmi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راههای ارتباطی با تنها کانال رسمی مهدیه بزرگ اصفهان از طریق شبکه های اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فایل صوتی تصویری ترجمه قرآن کریم صفحه  ( ۱۲۶ ) 🎤باصدای:استاد محمدرضا کبیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راههای ارتباطی با تنها کانال رسمی مهدیه بزرگ اصفهان از طریق شبکه های اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 تصور می‌کردم... آتشِ جنگ که شعله کشید، برخی از بومی‌ها که در منطقه مانده بودند، آن‌چه بردنی بود را بقچه کردند، گرفتند روی سرشان و عزم رفتن کردند. اشک می‌ریختند و از زمین‌شان دل می‌کندند. تصور می‌کردم... وحشت، حالت چهره زنان و کودکان را دگرگون کرده بود... تصور این صحنه‌ها، زهر در کام‌مان می‌ریخت... باید بر این اندوهِ تلخ غلبه کنیم... خانه‌ای که دیروز شده بود پناهگاهمان، حالا شده خانه‌ی من، خانه‌ی کمیل. روستا تثبیت شده و آن را به چند منطقه تقسیم کرده‌اند. با کمک همه‌ی بچه‌ها در قراصی یک خط پدافندی تشکیل داده‌ایم. هرکدام از بچه‌ها در منطقه‌ای مستقر شده‌اند. در چنین شرایطی، آموزش‌ها موقتا تعطیل شده و همه بر نگه داشتن خط قراصی متمرکز شده‌ایم. چند نفر از نیروهای عراقی و سوری را به من سپرده‌اند و با هم در همان خانه مستقر شده‌ایم. به چشم برهم‌زدنی با هم جفت‌وجور می‌شویم؛ انگار که سال‌هاست همدیگر را می‌شناسیم. فرزندان دو خاکیم اما زیر یک آسمان، توی یک مسیر، در راه یک هدف. سن و سالشان از من خیلی بیش‌تر است اما این‌جا اشتراک هدف و برادری‌ها، تفاوت سن را کم‌اهمیت می‌کند. در برابرشان احساس مسئولیت می‌کنم. دائم بین مقر و این خانه در رفت و آمدم و سراغشان را می‌گیرم. امیر و احمد هم در خانه‌شان هستند؛ از وقتی درگیری‌ها شدید شده، ندیدم‌شان و فقط پشت بیسیم صدایشان را شنیده‌ام. خانه من یکی از نزدیک‌ترین خانه‌ها به نیروهای تکفیری است؛ در میانه روستا. خاکریز مسلحین، در نزدیکی‌مان دیده می‌شود. دویست‌سیصد متر با تروریست‌ها فاصله داریم و ممکن است تروریست‌ها هر لحظه به خط بزنند. اوضاع منطقه ناآرام است و کاملا در موضع دفاع هستیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا