شعارهای عاشورا.mp3
زمان:
حجم:
11.59M
🔰موضوع: #شعارهای_عاشورا
🔆توضیح: استاد شهید در این سخنرانی ابتدا به معنای شعار و جایگاه و اهمیت آن می پردازند و سپس به تحلیل شعارهای امام حسین علیه السلام در روز عاشورا می پردازند.
🎙 در انتهای این جلسه استاد شهید #روضه برگشت ذوالجناح به خیمه گاه را می خوانند. گریه های استاد شهید در این جلسه عجیب است.
😭 #شهید_مطهری:
«طفل عزيز اباعبداللَّه مىگويد: اى اسب! «هَلْ سُقِىَ ابى امْ قُتِلَ عَطْشاناً؟» من از تو يك سؤال مىكنم: پدرم كه مىرفت، با لب تشنه رفت (گريه استاد)؛ من مىخواهم بدانم كه آيا پدرم را با لب تشنه شهيد كردند يا در دم آخر به او يك جرعه آب دادند؟ (گريه استاد) »
#صدای_استاد #روضه_های_استاد
#محرم #استاد_شهید
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@bineshemotahar_qom
کانال جامع اندیشه های شهید مطهری
🏴ذکر مصیبت به مناسبت اربعین
◼️💢اگر واقعا آرزو داشته باشیم که ای کاش همراه امام حسین بودیم، در جانبازی و فداکاری آنها شریک هستیم.💢
🎙[در اولین اربعین، جابر بن عبدالله انصاری که همراه عطیه به زیارت مرقد امام حسین (ع) و اصحابش رفته بود یک نوع ذکر مصیبتی کرد.
سلام کرد و سلام کرد، سلام دوستانهای.
بعد یکمرتبه فریاد کرد: حبیبی یا حسین! محبوبم! عزیزم! حسینم! چرا جابرت، غلامت، نوکر قدیمیات تو را سلام میکند و جواب سلامش را نمیدهی؟!
بعد خودش به خودش جواب داد : جابر چه میگویی؟! آیا نمیدانی با حبیبت حسین چه کردند؟! آیا نمیدانی میان سر حسین و تن حسین جدایی انداختند؟! عجیب است! نوشتهاند این پیرمرد اعمی و نابینا به چشم سر و بینا به چشم دل، همین طور که سلام کرد و گفت: «سلام بر تو ای حسین و سلام بر این ارواحی که دور تو هستند» سرش را گردش داد، گویی میبیند ـ و میدید ـ همه ارواح مقدسی را که در آنجا بودند، مخصوصا ارواح اصحاب اباعبدالله را.
بعد جملهای را که ما به لفظ میگوییم،
🕊😭او از صدق دل گفت که: شهادت میدهم که اگرچه ما نبودهایم ولی با شما هستیم.
〰😔عطیه تعجب کرد و بعدا از او سؤال کرد: جابر تو چه گفتی؟ آیا ما با اینها شریک هستیم؟ ما که نبودیم تا مانند اینها جانبازی و فداکاری کنیم؛ چطور تو میگویی که ما با اینها بودیم؟!
◼️فرمود: نه، ما با اینها بودیم، چون خدا خودش میداند که ما این حرف را از صدق دل میگوییم. اگر برای من مقدور میبود و اگر من میبودم، از صدق دل میگویم که مانند اینها جانبازی میکردم. یا لَیتَنی کنْتُ مَعَک فَاَفوزَ فَوْزآ عَظیمآ. ما این جمله را به لفظ میگوییم، اما از لفظ تا حقیقت هزار فرسنگ است.
جناب جابر چنین شهادتی داد و چنین زیارت سوزناکی به همراه عطیه کرد، زیارتی که موفق شد به صورت رسمی یعنی با همه آدابش انجام بدهد؛ غسل کند، جامه نو و پاکیزه به تن کند و بدن خودش را خوشبو کند و بیاید زیارت جانسوزی بکند. اما من برای اباعبدالله زیارت دیگری سراغ دارم که مانند زیارت جابر، رسمی و همراه با آداب نیست، چون شرایط فراهم نبود؛ زائر نه قبلا غسل زیارت کرده بود و نه جامه تازه پوشیده بود و نه بدن خودش را به سُعْد خوشبو کرده بود،
😭 اما قطعا از زیارت جابر جانسوزتر است و آن، زیارت خواهر بزرگوارش زینب سلام الله علیها در روز یازدهم محرم است. وَ قُلْنَ بِحَقِّ اللهِ اِلّا ما مَرَرْتُمْ بِنا عَلی مَصْرَعِ الْحُسَینِ.
وقتی که اسرا را سوار بر آن شترهای بی جهاز کردند و خواستند به طرف کوفه حرکت بدهند، خودشان آنها را قسم دادند به حق خدا و گفتند حالا که میخواهید ما را ببرید، پس ما را از قتلگاه ابا عبدالله عبور بدهید. این تقاضا اجابت شد. تا اسرا را آوردند از کنار اجساد شهدا عبور بدهند بیاختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند. زینب سلام الله علیها با اینکه یک پسر شهید دارد اما از پسر خودش یاد نمیکند، رفت بدن مقدس ابا عبدالله را پیدا کرد. فَوَجَدَتْهُ جُثَّةً بِلا رَأْسٍ عارٍ عَنِ اللِّباسِ. و لا حول و لا قوة الّا بالله العلی العظیم و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.
🔳قسمتی از روضه شهید مطهری در سال ۱۳۵۱
#اربعین #روضه
@shmotahari
کانال جامع اندیشه های شهید مطهری