🔰 ورود اسرا به شام و عظمت حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس شام
🔷 مى گويند تاريخ ورود اسرا به شام دوم #ماه_صفر بوده است. بنابراين بيست و دو روز از اسارت زينب گذشته است؛ بيست و دو روز رنج متوالى كشيده است كه با اين حال او را وارد مجلس يزيدبن معاويه مى كنند، يزيدى كه كاخ اخضر او (يعنى كاخ سبزى كه معاويه در شام ساخته بود) آنچنان بارگاه مجلّلى بود كه هركس با ديدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را مى باخت. بعضى نوشتهاند كه افراد مى بايست از هفت تالار مى گذشتند تا به آن تالار آخرى مى رسيدند كه يزيد روى تخت مزيّن و مرصّعى نشسته بود و تمام اعيان و اشراف و اعاظم سفراى كشورهاى خارجى نيز روى كرسيهاى طلا يا نقره نشسته بودند.
🔶 در چنين شرايطى اين اسرا را وارد مى كنند و همين زينب اسير رنج ديده و رنج كشيده، در همان محضر چنان موجى در روحش پيدا شد و چنان موجى در جمعيت ايجاد كرد كه يزيدِ معروف به فصاحت و بلاغت را لال كرد. يزيد شعرهاى ابن زبعرى را با خودش مى خوانَد و به چنين موقعيتى كه نصيبش شده است افتخار مى كند.
زينب فريادش بلند مىشود:
🔸«اظَنَنْتَ يا يَزيدُ حَيْثُ اخَذْتَ عَلَيْنا اقْطارَ الْأرْضِ و افاقَ السَّماءِ فَاصْبَحْنا نُساقُ كَما تُساقُ الْاسارى انَّ بِنا عَلَى اللَّهِ هَواناً وَ بِكَ عَلَيْهِ كَرامَةً؟» اى يزيد! خيلى باد به دماغت انداختهاى (شَمَخْتَ بِانْفِكَ!)
🔸تو خيال مى كنى اينكه امروز ما را اسير كردهاى و تمام اقطار زمين را بر ما گرفتهاى و ما در مشت نوكرهاى تو هستيم، يك نعمت و موهبتى از طرف خداوند بر توست؟! به خدا قسم تو الآن در نظر من بسيار كوچك و حقير و بسيار پست هستى و من براى تو يك ذره شخصيت قائل نيستم.
🔷ببينيد، اينها مردمى هستند كه بجز #ايمان و #شخصيت_روحى و معنوى همه چيزشان را از دست دادهاند. آن وقت شما توقع نداريد كه شخصيتى مانند شخصيت زينب چنين حماسهاى بيافريند و در شام انقلاب به وجود بياورد؟ همانطور كه انقلاب هم به وجود آورد.
🔹 يزيد مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض كند و اسرا را محترمانه به مدينه بفرستد، بعد تبرّى كند و بگويد: «خدا لعنت كند ابن زياد را، من چنان دستورى نداده بودم، او از پيش خود اين كار را كرد.» چه كسى اين كار را كرد؟ زينب چنين كارى را كرد.
در آخر جمله هايش اينطور فرمود:
🔹 «يا يَزيدُ! كِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ ناصِبْ جَهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لا تَمْحوا ذِكْرَنا وَلا تُميتُ وَحْيَنا»
🔹 زينب عليها السلام به كسى كه مردم با هزار ترس و لرز به او «يا اميرالمؤمنين» مىگفتند، خطاب مى كند كه يا يزيد! به تو مى گويم: هر حقّهاى كه مى خواهى بزن و هر كارى كه مى توانى انجام بده اما يقين داشته باش كه اگر مى خواهى نام ما را در دنيا محو كنى، نام ما محو شدنى نيست؛ آن كه محو و نابود مىشود تو هستى.
🔶چنان خطبهاى در آن مجلس خواند كه يزيد لال و ساكت باقى ماند و خشم سراسر وجود آن مرد شقى و لعين را فرا گرفت و براى اينكه دل زينب را آتش بزند و زبان او را ساكت كند و براى اينكه زينب منقلب بشود، دست به يك عمل ناجوانمردانه زد:
▪️با عصاى #خيزران خود به لب و دندان ابا عبداللَّه اشاره كرد.
▪️ ولا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلى العظيم
📚 برگرفته از کتاب نهضت حسینی / مجموعه آثار جلد 17 صفحه 61
#بینش_مطهر #نهضت_حسینی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@bineshemotahar_qom
کانال جامع اندیشه های شهید مطهری