هدایت شده از مباحثه
🍃خطبه سی و دوم،بخش دوم🍃
متن
فَالنَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ: مِنْهُمْ مَنْ لاَيَمْنَعُهُ آلْفَسَادَ فِي آلاْرْضِ إِلاَّ مَهَانَةُ نَفْسِهِ، وَ کَلاَلَةُ حَدِّهِ، وَ نَضِيضُ وَفْرِهِ.
وَ مِنْهُمُ الْمُصْلِتُ لِسَيْفِهِ، وَ آلمُعْلِنُ بِشَرِّهِ، وَ آلْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ، قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ، وَ أَوْبَقَ دِينَهُ لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ،أَوْ مِقْنَبٍ يَقُودُهُ، أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ. وَ لَبِئْسَ آلْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْيَا لِنَفْسِکَ ثَمَنآ، وَ مِمَّا لَکَ عِنْدَآللهِ عِوَضآ!
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَطْلُبُ الدُّنْيَا بِعَمَلِ آلاْخِرَةِ، وَ لاَيَطْلُبُ آلاْخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا، قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ، وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ، وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ، وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلاْمَانَةِ، وَ آتَّخَذَ سِتْرَ آللهِ ذَرِيعَةً إِلَى آلمَعْصِيَةِ.
وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ آلْمُلْکِ ضُؤُولَةُ نَفْسِهِ، وَ آنقِطاعُ سَبَبِهِ، فَقَصَرَتْهُ آلْحالُ عَلَى حالِهِ، فَتَحَلَّى بِاسْمِ آلْقَنَاعَةِ، وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ آلزَّهَادَةِ، وَ لَيْسَ مِنْ ذلِکَ فِي مَرَاحٍ وَ لاَ مَغْدًى.
ترجمه
و مردم (فاسد) چهار گروه اند: گروهى از آن ها کسانى هستند که اگر دست به فساد نمى زنند، به اين دليل است که روحشان ناتوان و شمشيرشان کُند و مالشان اندک است (آرى، آنها در ايجاد فساد، شناگران ماهرى هستند، ولى آب پيدا نمى کنند).
گروه ديگر کسانى هستند که شمشير کشيده و شرارت و فساد خويش را آشکار ساخته و لشکر سواره و پياده خود را (براى اين منظور) گردآورى کرده اند. آنها باطن خود را براى ظلم و فساد آماده ساخته و دين خود را تباه کرده اند. هدفشان اين است که چيزى از متاع دنيا را به چنگ آورند يا فرماندهى بر گروهى را براى خود فراهم سازند يا بر منبرى صعود کنند (و لباس پيشوايى مردم را بر تن کنند و براى آنها خطبه هاى دروغين بخوانند). چه بد تجارتى است که تو (اى انسان فاسد و طغيانگر) براى خود فراهم ساخته اى! دنيا را بهاى خويشتن مى بينى و آن را با پاداش هايى که نزد خداست معاوضه مى کنى!
گروه ديگرى از مردم، کسانى هستند که دنيا را با کارهاى آخرت طلب مى کنند، نه اين که آخرت را با عمل دنيا طلب کنند. (آنها با رياکارى، دين خود را به دنيا مى فروشند و آنچه را که نتوانستند با ظلم و زور به دست آورند، با تزوير مى طلبند و براى وصول به اين هدف)، خود را متواضع جلوه مى دهند. گام ها را کوتاه برمى دارند و دامن خود را (ظاهرآ از آلودگى به دنيا) جمع مى کنند و خويشتن را به زيور امانت داران مى آرايند و (در يک جمله) پوشش خدايى را وسيله معصيت قرار مى دهند.
گروه ديگر کسانى هستند که حقارت و ناتوانى و نداشتن وسيله کافى، آنان را از رسيدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان را از همه جا کوتاه کرده است، (در حالى که از ديگر فاسدان و مفسدان چيزى کم ندارند، ولى به اين حقيقت هرگز اعتراف نمى کنند، بلکه) خود را به زيور قناعت آراسته اند و به لباس زاهدان درآمده اند، در حالى که در هيچ زمان، نه به هنگام شب و نه روز، در سلک پارسايان راستين نبوده اند. (اين چهار گروه همه فاسد و خطرناک اند، هر چند در چهره هاى مختلف ظاهر مى شوند).
شرح و تفسیر👇
http://nahj.makarem.ir/interpretation/96
#دقایقیبانهجالبلاغه