📚 ﷽ 📚
🗨 #فقاهت_فقیه یا #ولایت_فقیه؟ (چرا فقاهتِ فقیه کافی نیست؟)
🔹مسئولیّتِ شناساییِ قانونِ اسلام با کیست؟ ما ملّت برای اینکه خاطرمان جمع باشد که قانونهایی که اجرا می شود قانونِ اسلام است، از کجا خاطرجمع بشویم؟ ما از کجا مطمئن بشویم که نظاممان در اقتصاد، در ادارهٔ جامعه، در سیاستِ دفاعی، در سیاستِ فرهنگی و آموزشی، در روشِ قضایی، در حقوقِ مدنی، در حقوقِ جزا ـ در همهٔ این مراحل ـ نظاممان نظامِ اسلامی است و از اسلام منحرف نیست؟ از کجا بفهمیم؟ چه چیزی میتواند به ما این اطمینان را بدهد؟
🔹خـوب، جوابش را مسلمانها بلدند؛ همهٔ شما بلدید جوابِ اینرا. برادرم! خواهرم! تو وقتی به نماز میایستی و دلت میخواهد قٔرص باشد که این نمازی که میخوانی مطابقِ اسلام باشد و نمازِ درستی باشد، چهکار میکنی؟ به فقیه، به رسالهٔ فقیه مراجعه میکنی، میگویی فقها هستند که از دیـد ـ مـن صـاحبنظران و کارشناسانِ قابلِ اعتماد در شناختِ قوانین و احکامِ اسلاماَند. غیر از این است؟
🔹این حرف هم که تازگی ندارد. بعضیها خیال میکنند این حرف از توی دلِ انقلاب درآمده؛ نه بابا! ... مردمِ ما برای شناختِ احکامِ اسلام در زمینهٔ نماز و روزه و عبادات و کارهایشان چه کسی را میشناختند؟ فقیه را. خیلی روشن است؛ این خیلی سابقه دارد. خوب، فقط فرقش این است که آن روزها فقط در زمینهٔ مسائلِ نماز و روزه و زیارت و پاکی و نجسی سراغِ فقیه میرفتند. انقلاب، آن چیزی که اضافه کرده این است: میگوید آقا در قوانینِ مالیاتی، در قوانینِ کشاورزی، در قوانینِ تجارت، در قوانینِ مربوط به صنعت، در قوانینِ کار، در قوانینِ بیمه، در قوانینِ مدنی، در قوانینِ جزایی و در همهٔ اینها باید سراغِ فقیه بروید. بهنظرِ شما ایـن جـاییاش مبهم است؟ جای شک و تردید دارد؟ ...
🔹بچّههای مـن! فرزندانِ عزیزِ نورستهٔ این انقلاب! شما باید با همین منطقِ همهکسفهمِآسان، تـوی مدرسهها این مطلب را با بچّههای دیگر بگوئید، رویش بحث کنید؛ به آنها بگوئید. آقا مسئله روشن است. ما از قدیم وقتی میخواستیم مسائلِ دینمان را بفهمیم، سراغِ فقیه میرفتیم. آن روزها مسائلِ دینِ ما این بود که ما از دین، نمازی و روزهای و حجّی و زیارتی و عاشورایی و تاسوعایی و خمسی و زکاتی و اینها را میفهمیدیم. حالا فهمیدیم این یک بخش از دینِ ماست؛ دینِ ما خیلی از این وسیعتر است. ما باید همهٔ نظامهای اجتماعی، همهٔ قوانینمان را، همهٔ آئیننامههایمان را از اسلام بفهمیم؛ پس برای همهٔ اینها میرویم سراغِ فقیه.
🔹خوب، مطلبی که تا اینجا گفتم ولایتِ فقیه بود؟ ... نخیر، اینها که من تا اینجا گفتم، فقاهت بود. این یک تکّهاش بود؛ این تکّهٔ اوّلش بود. تا اینجا آنچه برای شما گفتم، ولایتِ فقیه نبود؛ اونی که تا اینجا گفتم، فقاهتِ فقیه بود. ...
خوب، پس ولایتِ فقیه کدام است دیگر؟ ... تجربهٔ تاریخ نشان داده است که اگر فقیه فقاهتش را اِعمال کند، یعنی همهٔ این مسائل را تحقیق کند، رنج ببرَد، زحمت بکشد، صاحبنظرانه، روشنبینانه و متعهدانه و فقیهانه فتوی بدهد روی همهٔ این ها، امّا کنار بنشیند و بگوید: آقایان بفرمائید شما بگیرید این رسالهها را اجرا کنید، تجربه نشان داده است که یا اجرا نمیکنند یا در اجرایش موشکشی میکنند! و آنها را از مجرای اصیلِ اسلامی منحرف میکنند.
🔹من برای ادای مسئولیّتم در برابرِ تاریخ ـ بهعنوانِ کسیکه در طولِ این دو سال [از سالِ ۱۳۵۷ تا ۱۲۵۹] تجربهٔ عینی کرده است این جریان را ـ در پیشگاهِ خدا، در این خانهٔ خدا و در برابر و با حضورِ شما خلقِ خدا، شهادت میدهم که اگر مراقبتِ پیگیرِ فقیهِ اسلامشناسِ با تقوای شجاعِ آگاهِ به مسائلِ روز در جریانِ عمل و اجرا ـ ولو به حداقلِ ممكن ـ تأمین نشود، ضمانتی عملی برای اسلامی ماندنِ نظامِ حاکمِ اجتماعی وجود ندارد.
🖌#شهید_آیتالله_دکتر_سید_محمد_حسینی_بهشتی
📚 جاودانهٔ تاریخ؛ گفتارها (۱)؛ (۱۳۹۰) ج ۳: صص ۴۳-۴۶
@sulookmanavi
🇮🇷 @shobahat_Behbahan