عقده خود بزرگ بینی‌شاه فریدون هویدا برادر امیر عباس هویدا در کتاب سقوط شاه می‌ نویسد :توهمات عظمت گرایانه شاه به قدری او را از حقایق دور ساخته بود که حتی سازمان سیا در گزارش محرمانه ب سال ۱۹۷۶ شاه را به عنوان مردی که خطرناک ناشی از عقده ی خود بزرگ بینی او را تهدید میکند ، توصیف میکند . 📚منبع:فریدون هویدا،سقوط شاه .ص۱۵۶

🎬گوشه ای از وضعیت اقتصادی دوران پهلوی و نظرات مردم در این رابطه ⚠️آب را می گذاریم روی اجاق تابجوشد بعد نان را داخلش میریزیم و میخوریم !

🔹️وضعیت فرهنگی نامناسب و نبود مدارس برای کودکان و اختلافات عدیده زوج ها به دلیل مسائل اقتصادی که سرانجام بیشتر آنان منجر به طلاق می شد .اینها نمونه های کوچکی از زندگی مردم در دوران پهلوی دوم میباشد که هیچوقت نمایش داده نشده است. آری تصاویر غیر قابل باور از زندگی مردم در زمان محمدرضاشاه که آنقدر به ما نشان نداده اند تصور آن با این همه بزک تاریخ توسط شبکه های‌ماهواره ای و باقیمانده های این خاندان مبهم و سخت میباشد

احداث راه آهن برای جابه جایی مهمات متفقین ➕ راه‌آهن ایران که در ۴ شهریور ۱۳۱۷ افتتاح شده بود در اوایل جنگ جهانی دوم، روزی ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تن مهمات حمل می‌کرد که با وارد کردن واگن‌های جدید این مقدار در اواسط سال ۱۳۲۳ به ۱۱۰۰ تن در روز رسید منبع: گزیده اسناد جنگ جهانی دوم، بهروز قطبی، ص ۲۵ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

✅رشوه یک میلیون دلاری هویدا و ۵۰۰ میلیون تومانی القانیان به آیت الله خلخالی برای به تعویق انداختن محاکمه 🔹مصاحبه آیت الله خلخالی با رسانه های داخلی: ▪️خبرنگار:در جریان محاکمات،آن طور که بعضی از نشریلت خارجی عنوان کرده اند،آیا برای دادگاه از سوی متهمان پیشنهاد رشوه شده بود؟ ▪️آیت الله خلخالی(با استناد به شهادت یکی از شهود که در جلسه حاضر بود گفت): وقتی که حکم اعدام هویدا مسلم شد،او یک میلیون دلار پیشنهاد رشوه کرد،آن هم نه برای آن که اعدامش نکنیم،بلکه می گفت:اجرای حکم را دوماه به تاخیر بیندازیم،چرا که به دروغ می گفت بعضی از اعضای دولت می خواهند درباره من مشورت کنند و ما طبق موازین حرف های او را مردود دانستیم و حکم را اجراء کردیم. یک مورد هم القانیان بود که پیشنهاد کرد ۵۰۰ میلیون تومان رشوه بدهد تا محاکمه اش را به تعویق بیندازیم،دیگر موردی به نظرم نمی رسد. 📚منبع:کتاب خاطرات آیت الله خلخالی،جلد دوم، ص ۷۹ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

📑مدرس و رضاخان کندذهن 📃"مدرس نماینده با شهامتی که تا دوره ششم قانونگذاری آراء درجه نخست تهران به وی تعلق داشت در پایان انتخابات دوره هفتم، چنین وانمود کردند که حتی یک رای هم در صندوق به نام وی نبوده، که خوانده شود. وی ضمن نطق مبسوطی که راجع به انتخابات دوره هفتم ایراد کرد، اظهار داشت: اگر باور کنیم که تمام مردم تهران به من رای ندادند، ولی خودم شخصا به پای صندوق رای رفته، یک رای به خودم دادم. پس این یک رای که به نام مدرس بود در صندوق چه شد و چرا خوانده نشد?" 📚منبع:دولتهای ایران در عصر مشروطیت ، حسین ملکی، چاپ اول ، 1370، ص223

🔻جایگاه ایران در مقایسه با کشورهای منطقه در دوران پهلوی 📖فرانس فیتز جرالد می نویسد: وضعیت ایران به طور کلی به مراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت و نه ثبات سیاسی دارد ، به این دلیل که شاه برای توسعه ی کشور هرگز تلاش جدی نکرده است...ثروت کشور بیشتر به سوی خودروهای شخصی و نه اتوبوس ،کالاهای مصرفی و نه بهداشت عمومی ، و به سوی حقوق سربازان و پلیس کشور و نه آموزگاران،سرازیر شده است. . 📚منبع: ۱:تاریخ ایران مدرن . .نوشته یرواند آبراهامیان. ص ۲۵۷ ۲: Fitzgerald ,"giving the shah everything he wants". ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔹تیمورتاش که بود و رضاخان چه بلایی بر سر او آورد ؟ #تیمورتاش #رضاخان 👇👇👇

🔹شماره ۱ عبدالحسین تیمورتاش در خانواده اشرافی در خراسان به دنیا آمد.در روسیه تحصیلات آموزشی و نظامی داشت.وی نماینده خراسان و حاکم گیلان و کرمان بود و در هنگام به سلطنت رسیدن رضاخان به وزارت دربار رسید و مرد شماره ۲ ایران بود.تیمورتاش نقش مهمی در سیاست خارجی ایران بازی میکرد و مامور رسیدگی به حل و فصل اختلافات ایران و روس بود.(۱) #تیمورتاش ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔹شماره ۲ رضاخان از ترس قدرتمند شدنش او را به جرم رشوه خواری زندانی کرد و کشت.وی بعد از برکناری از وزارت در ۲۹ بهمن ۱۳۱۱ به زندان رفت.تیمورتاش علاوه بر محکومیت در زندان در دو محاکمه به پرداخت ۵۸۵/۹۲۰ ریال و ۱۰۷۱۲ لیره انگلیسی محکوم شد .این مبلغ در آن زمان رقم هنگفتی بود که ارزش تمام اموال منقول و غیرمنقول تیمورتاش بیش از این مبلغ نبود.(۱) #تیمورتاش ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔹شماره ۳ تیمورتاش در جریان دفاع خود در دادگاه با گریه و التماس گفت:به بچه های من رحم کنید ،اگر من بد هستم و بدی کرده ام آنها گناهی ندارند . ضعف و بیچارگی وزیر دربار مقتدر رضاخان تا به این حد برای کسی قابل تصور نبود و شاید خود رضاخان میخواست او را همین طور ذلیل و بیچاره ببیند(۱) #تیمورتاش ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔹شماره ۴ بلوشر سفیر وقت آلمان در ایران در خاطراتش می نویسد :قطعه فرش را هم از او گرفتند،این مرد بیمار ناگزیر شد برسنگ مرطوب و برهنه بخوابد و غذای زندان راکه میترسید مسموم باشد میخورد وقتی فهمید غذاها مسموم است از خوردن آن ابا کرد .(۲) #تیمورتاش ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔹شماره ۵ چندروز بعد پسر و دخترش را به زندان فراخواندند و جسدی پیچیده در پارچه را به عنوان جنازه پدرشان به آنها نشان دادند آنها نه اجازه یافتند جنازه را غسل کنند و نه در تدفین او شرکت نمایند !(۲) #تیمورتاش ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔹شماره ۶ دکتر جلال عبده دادستان دیوان کیفر مینویسد :پزشک احمدی تیمورتاش را برحسب دستور رئیس کل شهربانی وقت و رئیس زندان با تزریق استریکنین مسموم می کند ،ولی چون مختصر حیاتی داشت برای اینکه کارش زودتر تمام شود بالش و پتو را بر روی دهان وی گذارده و خفه میکنند .قتل وی در ۹مهر۱۳۱۲ اتفاق افتاد .(۳)(۴) #تیمورتاش ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔹شماره ۷(منابع) ۱:رضاشاه در قاب ۱۹۰ تصویر ص۴۷۵ ۲:سفرنامه بلوشر،انتشارات خوارزمی ص۲۵۱ ۳:چهل سال در صحنه(خاطرات جلال عبده).ص۱۷۲ ۴:بازیگران عصر پهلوی ص۱۹۴ و۱۹۵ #تیمورتاش ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔅نظر کسروی در مورد رضاخان کسروی در رشته مقالاتی که در روزنامه اش پرچم منتشر کرد رضاشاه را به دلیل ؛ ۱_نادیده گرفتن اصول مشروطه ۲_به سخره گرفتن قوانین اساسی و بنیادی ۳_ترجیح دادن ارتش به سازمان کشوری و مدنی ۴_ قتل رهبران مترقی ۵_از همه جدی تر انباشت پول_و_ثروت ۶_همچنین ایجاد فرهنگ فساد مورد سرزنش قرار داد. 📚منبع:کسروی ، "درباره رضاشاه پهلوی" ، پرچم ، ۵_۳ تیرماه ۱۳۲۰. ➖➖➖➖➖➖➖➖

افشاگری نیما زم از ربع پهلوی ربع پهلوی هر روز در خانه‌اش تمرین میکند که ارتش دارد از وی سان میبیند !😐 منبع: برشی از مستند جنجالی ایستگاه پایانی دروغ

‍ ❌مردم نمک نشناس متن زیر را حتما بخوانید : در زمان شاه کشور کاملا آزاد بود برف و باران بیشتر بود و کمی هم باد بود مردم از روی زمین هم پول بر می داشتند یا هلی کوپتر به جای خودروهاشان داشتند سرعت مترو حدود هفت تا نه ماخ بود! نان سنگک ها به کلی عاری از سوراخ بود قصه فرهاد و شیرین آخرش خسرو نداشت در اینستاگرام کسی زیر 3K فالو نداشت کاملا یک جور دیگر بود ریتم زندگی شوفر تاکسی به من می گفت: هر چی تو بگی! بی شکر یا قند شیرین بود حتی چاییم در توالت خشک می شد خود به خود دمپاییم گوشت می جوشید جای لپه در دیگ خورشت دکتر من جای سوزن قرص جوشان می نوشت جای ورزش حرکت موزون سر صف داشتیم در حیا اسطوره هایی مثل اشرف داشتیم! نه کراکی نه حشیشی بود و نه تریاک بود لاو می ترکاند با ما هر که در ساواک بود هی به فردین و گوگوش اسکار یا کن می رسید جیمی کارتر جای بیتل ها یساری می خرید روستاها باند ایرباس بلوگا داشتند باغداران هم درخت پیتزا می کاشتند اشکنه گر بود با استیک می خوردیم ما مرغ اگر روزی نمی خوردیم می مردیم ما! قیمت بنز و بی ام وه بود شصت و شش قران مبل و یخچال و فریزر بود کلا رایگان جای بیژامه کت و شلوار بر تن داشتیم از همان بدو تولد چارتا زن داشتیم! کارت پانصدآفرین من لبالب مهر بود ساعت افطار نزدیک اذان ظهر بود توی آن دوران به کلی هیچ انسانی نمُرد! حیف او دررفت و هر چی بود را با خویش برد

🎥دختران ربع پهلوی این کلیپ گوشه ای از زندگی دختران ربع پهلوی‌در امریکا است . نور پهلوی یا همان در گفتار سلطنت طلب ها پرنسس یا شاهدخت ایرانی که نه تنها فارسی بلد نیست و از سیاست به دور میباشد بلکه همراه دوستان یهودی خود همیشه در حال خوشگذرانی و تفریح است آن هم با پولهای به تاراج رفته مردم ایران ! جالب تر اینکه همین افراد با این وضع زندگی و پولهای دزدی ، نگران وضع کشور و آقازاده ها و دزدی و .... هستند !!! چهره واقعی بازماندگان این خاندان را بهتر بشناسیم ➖➖➖➖➖➖➖➖

سیل ویرانگر تهران در قبل از انقلاب قبل از انقلاب به دلیل بارش های شدید در تهران از شمال تا به جنوب شهر آب همه چی را با خود شست و خسارات زیادی بر مردم وارد کرد ، این تصاویر گوشه ای از آن سیل ویرانگر را به نمایش میگذارد . زمانی که مردم نه تریبون و نه جایی برای بیان مشکلات و درد های خود داشتند به مانند امروزه . این کلیپ را برای پیج های سلطنت طلبی درج کردیم که به دروغ در زمان بلایای طبیعی در کشور کل افراد و حتی مردم را متهم میکنند که گویی دوستداران و اربابان خود در خدمت به این مردم در زمان پهلوی نهایت تلاش خود را کرده اند ؟! تا در کشور زلزله رخ میدهد شروع میکنند از زلزله طبس گفتن و به دروغ تبلیغ برای شاه ، وقتی سیل رخ میدهد باز به همین صورت ! به طور کلی در تمامی بحران های کشور این جماعت شناگر و موج سوار خوبی هستند برای کوبیدن و ترویج یاس و ناامیدی در بین مردم . ➖➖➖➖➖➖➖➖

سخنی با این هموطن عزیز . . وقتی این کلیپ را در بی بی‌سی‌دیدم پیرمرد عزیز خوزستانی راست می گفت آن زمان نان در حد طلا با ارزش بود وشاه مملکت ارزش این مردم را در همین حد می دانست، می دانست نان برای آن ها در حکم طلاست گرچه این پیرمرد عزیز نمیداند که نیمی از جمعیت کشور در فقر زندگی میکردند، اما جمهوری اسلامی برای این مردم که نان را طلا می پنداشتند آب وبرق اورد، گاز اورد ،بهداشت اورد ،خدمات درمانی آورد،آن ها را مجبور به اموختن علم کرد ،برایشان جاده، پل و بزرگراه و خدمات رفاهی ساخت ،زندگی سخت و طاقت فرسای آن هارا تبدیل به زندگی متوسط رو به رشد کرد و سطح توقع مردم را افزایش داد ومزدش را امروز گرفت،گرچه این عزیز خوزستانی خواسته به حقی دارد و آن تامین مایحتاج خود بعد از سیل میباشد ولی این نوع نگاه به آن زمان هم هیچگاه درست نمیباشد و ناشی از فشاری که بر روی وی است، زمانی که کادری نظامی رده بالا ارتش برای کمک به مردم سیل زده شتافته این بزرگوار و با بی ادبی برشانه های او می کوبد و نانی را که برای ان ها چهل سال پیش غذایی لاکچری به حساب می امد به رخ این نظامی ارتشی می کشد اما در زمان همین شاهی که تعریفش را می کند کسی جرات نداشت به سرباز مملکت چپ نگاه کند به راستی شاه می دانست که حق این مردم چیست؟ وقتی ارزو ها وسطح توقع یک جامعه محدود به نان خالی است نباید سطح توقع ان ها را بالا برد به راستی دنیای ناحقی است که خادم مورد نکوهش ودزد مورد ستایش قرار میگیرد .سطح توقع مردم در آن زمان چه بود و چه شد ؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖

🔹خدا، شاه، میهن 📙شعار اصلی رژیم بر کوهها، سر در پادگانها و ادارات جملۀ «خدا، شاه، میهن» بود. او تلاش می‌کرد تا جایگاه شاه را در ردیف خدا و کشور قرار دهد و این شعار را به صورت آئین و کیش مردم درآورد. شاه در اواخر عمر تلاش می‌کرد تا با تبلیغات گسترده‌ای ضرورت عشق به شاه را فراگیر کند «یکی از تصاویر، او را در حالی نشان می‌داد که گویی خداوندگار در مقابل بندگان خود مشغول اظهار تفقد است» ساواک نیز تلاش می‌کرد تا «شاه را به صورت یک موجود فوق بشر جلوه دهد تا جایی که در یکی از پوسترهای مربوط به شعار خدا، شاه، میهن، عمداً لغت شاه را بزرگتر و بالاتر از خدا نوشته بودند. 📚مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمۀ دکتر حسین ابوترابیان، اطلاعات، تهران، 1370، ص51

⛔شاه لرزید، علم به وُدکا پناه برد ‍ ✳️ افتضاح عجیب نیروی دریایی ارتش شاه که باعث لرزش پهلوی و پناه گرفتن اسدالله علم به مشروب شد! یکشنبه،‌ 14 آبان 1351 «شب هوا طوفانی شد. صبح از مؤسسات گوناگون بازدید به عمل آوردیم و به موقع برای رژه در ساعت 10 رسیدیم. به دلیل هوای بد، برای ما امکان نداشت که از کشتی سلطنتی که در #کیش لنگر انداخته بود مانور را تماشا کنیم،‌ در عوض از یک برج مراقبت دریایی بالا رفتیم. در میان میهمانان نوه امپراطور اتیوپی هم حضور داشت که فرمانده نیروی دریایی کشور خودش است. 29 کشتی و یک ناوگان کامل قایق‌های اژدرافکن رژه رفتند و به هنگام عبور از جلوی جایگاه ما توپ‌هایی به علامت احترام شلیک کردند. در پشت آنها تعدادی هلیکوپتر و 16 هاورکرافت رد شدند. در همان لحظه شاه درخواست کرد که چند تا از کشتی‌های مجهز به موشک،‌ به هدفی که دیروز هلیکوپترها با آن دقت هدف‌گیری کرده بودند،‌ تیراندازی کنند. دو تا از کشتی‌ها برای این منظور انتخاب شدند. اولی به کلی هدف را ندید، و دومی حتی نتوانست #موشک را از سکوی پرتاب شلیک کند. افتضاح غریبی بود،‌ و بیشتر به خاطر حضور میهمان اتیوپی ناراحت کننده‌تر بود. از شدت عصبانیت دچار چنان سردردی شدم که لاجرم به بیش از یک لیوان ودکا متوسل شدم. شاه از خشم می‌لرزید،‌ ولی آرامش ظاهری‌اش را حفظ کرده بود. ناهار،‌ در حال و هوایی پر تنش و عصبی صرف شد. آهسته به وزیر دارایی که در کنارم نشسته بود اشاره کردم،‌ اگر هدف‌گیری‌ها بر طبق برنامه پیش رفته بود،‌ حالا چه مدح و ستایشی درباره نیروی دریایی می‌شنیدیم،‌ و چه صحبت‌هایی در مورد تسلط بر خلیج فارس و تمام اقیانوس هند گفته می‌شد.» 📚منبع: #اسدالله_علم ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج1، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص395.

⛔نفرت شاه از فرح پهلوی دوشنبه 7 دی 1349 🔻شرفیابی....به شاه گفتم:تمنی دارم اگر آنچه می خواهم بگویم گستاخی باشد ، مرا ببخشند،اما احساس میکنم اعلیحضرت دیشب سر شام بسیار تند صحبت کردند.برای شهبانو بسیار تحقیر آمیز است که با ایشان اینطور صحبت شودبه خصوص در حضور دیگران نبایداینطور صحبت کرد.این مسائل جمع میشود و ممکن است روزی اسباب دردسر اعلیحضرت بشود.شاه گفت :من با همه رک و پوست کنده حرف میزنم.مسئولیت همه چیز بر دوش من است و آن وقت هر حسن و حسینی میخواهد در کارها دخالت کند. 🔻به شاه گفتم : اصولا حرفش را تصدیق میکنم اما بهتر است گاهی ملاحظاتی را هم در نظر بگیریم. او کلا مسئله را رد کرد و زیر بار نرفت. فکر کنم نفرت پنهانی سبب شده که شهبانوآنطورکه دیشب رفتارکرد،رفتار کند.چه بسا به قول سعدی همان ماجرای دو پادشاه دریک اقلیم نگنجد، باشد 📚منبع:خاطرات اسدالله علم .جلد1.ص 284