✳️ [تیمور] بختیار [قبل از پاکروان] در موقعی که رئیس ساواک بود یک سری کارهایی میکرد که باعث آبروی دولت و حکومت میشد. فی المثل اگر از یک دختر یا یک زن در خیابان خوشش میآمد، به مأمورانی که همراهش بودند دستور میداد آن زن یا دختر را با توسل به زور به خانه او ببرند! دستِ بزن هم داشت و همینطور بی خود و بی جهت مردم را در خیابان کتک میزد . یک نفر راننده تاکسی را به جرم آن که بلا اراده جلوی اتومبیل او پیچیده بود، چنان سیلی زده بود که به کلی کر شده و قوه سامعه خودش را از دست داده بود. به بالاتر از خودش هم احترام نمیکرد و نخست وزیر و وزرا و وکلا همه و همه از او شاکی بودند. وقاحت تیمور کم کم به جایی رسید که آمد جلوی در جنوبی کاخ سعدآباد برای خودش یک اقامتگاه مجلل با سنگِ سیاه ساخت تا ضدیت خودش را با کاخ سفید سعدآباد نشان بدهد! موقعی که رئیس ساواک شد از مال دنیا چیز زیادی نداشت اما در عرض یکی دو سال از بزرگترین ثروتمندان و متمولین تهران گردید. روش کارش هم به این صورت بود که متمولین و بازاریهای ثروتمند را بی خود و بی جهت میگرفت و به محبس میانداخت و ادعا میکرد که این افراد #کمونیست هستند! این بیچارهها برای استخلاص از زندان به او باج میدادند! رعایت اخلاق و عرف جامعه را هم اصلاً و ابداً نمیکرد . مثلاً با یک زن شوهردار به نام #قدرت رفیق شده بود. شوهر این زن هم یک نفر مدیر روزنامه بود که برای استفاده از قدرت بختیار، کلاهِ بیغیرتی بر سر گذاشته و صدایش در نمیآمد!
#تاج_الملوک
#خاطرات_تاج_الملوک
[همسر اول #رضا_شاه و مادر #محمدرضا_شاه]
#انتشارات_به_آفرین [ایران_تهران]
#انتشارات_نیما [نیویورک]
سال ۱۳۸۰، صفحه ۴۴۵.