#پهلوی_به_روایت_دربار
🔅دکتر میلسپو کارشناس مالی امریکایی:رضاخان کشور را دوشید
🔵 کلک مرغابی برای استفاده شخصی از جواهرات خزانه!
#پهلوی_به_روایت_دربار
#فسادمالی
#رضاخان
#فساد
رضا خان در ابتدای سلطنت جرأت نمی کردکه زیور آلات و جواهراتی از خزانه کشور بردارد اما تیمور تاش وزیر دربار که برای راضی کردن او به هر عملی دست می زد، این سد را شکست. مسعود بهنود در این باره چنین می نویسد:
«پیش از آن کسی اجازه نداشت حتی جواهراتی که از خان های کشه شده و اموال مصادره ای آنها که به او تعلق گرفته بود، گردن آویز خانواده اش بشود. تیمورتاش وزیر دربار فورا تدبیری به کار برد و سینه ریز زمرد 182 قیراطی را که از خزانه به در آورده بود، جزو هدایای داده شده به پادشاه افغانستان به حساب آورد و در دفاتر نوشت، تا تاج الملوک نگران بازگرداندن آن خزانه نشودً شاه پس از آگاهی از این تدبیر لبخندی زد { و حرکت تیمور تاش را تأیید کرد}»
📚 منبع:از سید ضیاء تا بختیار/ مسعود بهنود/ ص 230
🔵برای این مقدار غارت، کامیون کافی نبود!
#پهلوی_به_روایت_دربار
#فسادمالی
#فساد
#رضا_خان
در طول سالهای 1930 تا 1939 که گروههای باستان شناسی آمریکایی در ایران به فعالیت پرداختند حجم بسیاری از آثار باستانی ایرانی از کشور خارج شد. به طوری که در سال 1935 پس از خروج اولین محموله از اشیای مکشوفه در تخت جمشید سفیر آمریکا در ایران گفت: «تعداد زیادی کامیون نیاز بود تا آثار باستانی متعلق به موسسه ی شرق شناسی از تخت جمشید برای انتقال به آمریکا، به بوشهر فرستاده شود.» رئیس موسسه شرق شناسی هم در سال 1940 در اظهار نظری در رابطه با اشیائی که موسسه در تخت جمشید به دست آورده بود، گفت: « کمتر محلی چنین ثمرات جالب توجهی به بار آورده است.»
📚منبع: تاراج بزرگ؛ آمریکا و غارت میراث فرهنگی ایران/ 1320- 1304 خورشیدی دکتر قلی مجد/ ترجمه مصطفی امیری
🔵 دست باز مستشاران آمریکایی برای جسارت به ایرانیها!
#پهلوی_به_روایت_دربار
#فساد
#فساداخلاقی
#مستشارامریکایی
من در سال ۵۵-۵۴ مسئول پروازی اسکادران ۲۱۲ بودم. آن زمان یک تیم خارجی به نام «تفت» این یگان را هدایت میکرد. یک روز صبح که به آشیانه رفتم، دیدم یکی از آمریکاییها با چند نفر از درجهدارهای ما در حال صحبت و بگو بخند است. پرسیدم جریان چیست. یکی از درجهدارها گفت این آمریکایی دیشب به یکی از دخترهای بوشهری تعرض کرده و داشت خاطره آن را تعریف میکرد. من در جا یک سیلی محکم توی گوش آمریکایی زدم و به او گفتم بیشرف تو غلط کردی که این کار را انجام دادی.
به بچههای خودمان هم گفتم شما خجالت نمیکشید؟ شرف ندارید؟ ایستادید این ماجرا را تعریف میکند و شما میخندید؟ ۵ دقیقه بعد پایگاه به هم ریخت و فرمانده پایگاه من را خواست. مسئول تیم آمریکاییها به من گفت شما به چه حقی به نیروی ما سیلی زدید؟ من هم گفتم اگر دوباره او را ببینم پوستش را هم میکنم.
همان جا در ذهنم گفتم خدایا میشود یک روزی من فرمانده پایگاه شوم و بدون وابستگی به این خارجیهای فلان فلان شده، برای کشورم کار کنم؟ خدا توفیق داد و من از سال ۶۸ تا ۷۳ فرماندهی یگان هوادریای بوشهر را برعهده گرفتم. ما با کمترین تجهیزات، بیشترین آمادگی رزمی و عملیاتی را داشتم. به طوریکه در ارزیابیهای ستاد کل بهترین یگان ارتش شدیم و حتی توانستیم بالگرد RH را ظرف ۳ ماه در بوشهر اورهال کنیم.
📚منبع :سخنان امیر دریادار دوم مقصود نیکپیام، فرمانده سابق یگان هوادریا در نیروی دریایی ارتش
#پهلوی_به_روایت_دربار
دزدیشاه و خاندان سلطنتی در دوسال آخر حکومت پهلوی حدود ۴میلیارد دلار بوده است!
🔵رقابت بر سر تملق و چاپلوسی!
#پهلوی_به_روایت_دربار
#فساد
#فساداخلاقی
#اردشیرزاهدی
#دکترایادی
در دفتر کارم نشسته بودم که صدای داد و فریادی از سرسرای کاخ به گوشم رسید. وقتی از دفتر کار خود بیرون آمدم اردشیر زاهدی را دیدم که تیمسار ایادی را زیر مشت و لگد انداخته است و مرتب به او ناسزاهای رکیک میدهد! رفتم آنان را از یکدیگر جدا ساختم. پس از بررسی معلوم شد مطلبی که قرار بود زاهدی به عرض اعلیحضرت برساند، ایادی پیشدستی کرده و به عرض رسانده و همین موضوع زاهدی را ناراحت کرده و او را به باد کتک گرفته است. این را بگویم اردشیر زاهدی مرتب میان واشینگتن و تهران در حرکت بود و عقیده داشت که اعلیحضرت، برای فروکش کردن تظاهرات، باید خشونت بیشتری نشان دهند.
📚منبع:امیراصلان افشار/سروها در باد/ ص 27 ـ 28.
روابط نامشروع فرح پهلوی با اطلاع شاه!!! و دخالت وی در همه امور کشور!
#پهلوی_به_روایت_دربار
#پهلوی_به_روایت_دربار
فسادجنسی محمدرضاشاه با دختری به نام گیلدا به روایت انصاری پسرخاله فرح پهلوی
حمایت های همه جانبه ایران از رژیم کودک کش اسرائیل در زمان پهلوی و روابط اقتصادی و امنیتی دو کشور
#پهلوی_به_روایت_دربار
🔵 دست باز مستشاران آمریکایی برای جسارت به ایرانیها!
#پهلوی_به_روایت_دربار
#عزت_ملی
#مستشار_امریکایی
من در سال ۵۵-۵۴ مسئول پروازی اسکادران ۲۱۲ بودم. آن زمان یک تیم خارجی به نام «تفت» این یگان را هدایت میکرد. یک روز صبح که به آشیانه رفتم، دیدم یکی از آمریکاییها با چند نفر از درجهدارهای ما در حال صحبت و بگو بخند است. پرسیدم جریان چیست. یکی از درجهدارها گفت این آمریکایی دیشب به یکی از دخترهای بوشهری تعرض کرده و داشت خاطره آن را تعریف میکرد. من در جا یک سیلی محکم توی گوش آمریکایی زدم و به او گفتم بیشرف تو غلط کردی که این کار را انجام دادی.
به بچههای خودمان هم گفتم شما خجالت نمیکشید؟ شرف ندارید؟ ایستادید این ماجرا را تعریف میکند و شما میخندید؟ ۵ دقیقه بعد پایگاه به هم ریخت و فرمانده پایگاه من را خواست. مسئول تیم آمریکاییها به من گفت شما به چه حقی به نیروی ما سیلی زدید؟ من هم گفتم اگر دوباره او را ببینم پوستش را هم میکنم.
همان جا در ذهنم گفتم خدایا میشود یک روزی من فرمانده پایگاه شوم و بدون وابستگی به این خارجیهای فلان فلان شده، برای کشورم کار کنم؟ خدا توفیق داد و من از سال ۶۸ تا ۷۳ فرماندهی یگان هوادریای بوشهر را برعهده گرفتم. ما با کمترین تجهیزات، بیشترین آمادگی رزمی و عملیاتی را داشتم. به طوریکه در ارزیابیهای ستاد کل بهترین یگان ارتش شدیم و حتی توانستیم بالگرد RH را ظرف ۳ ماه در بوشهر اورهال کنیم.
📚منبع :سخنان امیر دریادار دوم مقصود نیکپیام، فرمانده سابق یگان هوادریا در نیروی دریایی ارتش