🔰ما از کجا بدونيم که آن دنيا و اتفاقات لحظه مرگ و قيامت واقعي هستند !!
✍️پاسخ:
✅روشن است كه دلائل نقلي در اين زمينه بسيار است اما دلايل مختلفي براي اثبات عقلي معاد و عالم آخرت اقامه ميشود كه در اين باره به دو برهان حكمت و عدالت اشاره ميشود:
1. برهان حكمت
اندكي تأمل در جزئيات اين عالم و خط سيري كه انسان در زندگي خود در پيش ميگيرد، نشان ميدهد كه وجود عالمي ديگر در پس اين دنيا، لازمه حكيمانه بودن خلقت اين عالم و انسان است.
اگر زندگى اين جهان را بدون جهان ديگر در نظر بگيريم، پوچ و بىمعنا خواهد بود؛ درست به اين مىماند كه زندگى دوران جنين را بدون زندگى اين دنيا فرض كنيم. اگر قانون خلقت اين بود كه تمام جنينها در لحظه تولد خفه مىشدند و مىمردند، چقدر دوران جنينى بىمفهوم جلوه مىكرد؟ همچنين اگر زندگى اين جهان بريده از جهان ديگر تصور شود، اين سر در گمى وجود خواهد داشت.
زيرا چه لزومى دارد كه ما هفتاد سال يا كمتر و بيشتر در اين دنيا در ميان مشكلات دست و پا زنيم، مدتى خام و بىتجربه باشيم، مدتى هم به دنبال تحصيل علم و دانش باشيم و هنگامى كه از نظر معلومات به جايى رسيديم، برف پيرى بر سر ما نشسته، تازه از خود ميپرسيم كه براى چه زندگى مىكنيم؟ خوردن مقدارى غذا و پوشيدن چند دست لباس و خوابيدن و بيدار شدنهاى مكرر و ادامه دادن اين برنامه خسته كننده تكرارى براي چيست؟
آيا بهراستى اين آسمان گسترده، اين زمين پهناور و اين همه مقدمات و مؤخرات و اين همه استادان و مربيان و اين همه كتابخانههاى بزرگ و اين ريزهكاريهايى كه در آفرينش ما و ساير موجودات به كار رفته، همه فقط براى همان خوردن و نوشيدن و پوشيدن و زندگى مادى است؟
آيا اين امر، با حكيم بودن خداوند و خالق اين مجموعه عظيم هماهنگي دارد؟ مسلماً، خير. حكمت خداوند ميطلبد كه حتماً در پس اين عالم، عالم ديگري باشد كه اعمال اين دنيا و قابليتهايي را كه انسان در پس يك عمر زندگي كسب ميكند، در آن سرا به كار بندد و لذت واقعي زندگي انساني را بچشد.
قرآن مجيد به همين نكته عقلي اشاره دارد كه مىگويد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَينا لا تُرْجَعُونَ؛ (1) آيا گمان كرديد بيهوده آفريده شدهايد و به سوى ما باز نمىگرديد؟»
با توجه به اينكه انسان داراي روح قابل بقا است و ميتواند داراي كمالات ابدي و جاوداني گردد، آن هم كمالاتي كه از نظر مرتبه و ارزش وجودي قابل مقايسه با كمالات مادي نيست، اگر حيات او منحصر به حيات دنيوي محدود باشد، با حكمت الهي سازگار نخواهد بود. (2)
با توجه به اينكه يكي از غرايز اصيل انسان، حبّ به بقا و جاودانگي است كه دست آفرينش الهي در فطرت او به وديعت نهاده و رفتارهايي نظير ترس انسانها از مرگ يا تلاش براي فرار از آن، بهترين شاهد بر وجود چنين ميل فطري در درون انسانها است، اين غريزه حُكم نيروي محرك فزايندهاي را دارد كه او را به سوي ابديت سوق ميدهد و همواره بر شتاب حركتش ميافزايد.
اكنون اگر فرض شود كه سرنوشت چنين متحركي جز اين نيست كه در اوج شتاب حركت به صخرهاي برخورد كند و متلاشي شود، آيا ايجاد آن نيروي فزاينده با چنين غايت و سرنوشتي متناسب خواهد بود؟ پس وجود چنين ميل فطري، هنگامي با حكمت الهي سازگار است كه زندگي ديگري جز اين زندگي محكوم به فنا و مرگ در انتظار او باشد.
با توجه به اين دو مطلب، به اين نتيجه ميرسيم كه ميبايد زندگي ديگري براي انسان وراي اين زندگي محدود دنيوي وجود داشته باشد تا مخالف حكمت الهي نباشد. ميتوان ميل فطري به جاودانگي را مقدمه ديگري قرار داد و به ضميمه حكمت الهي، آن را برهان ديگري به حساب آورد. (3)
2. برهان عدالت
دليل ديگر در اين باب، برهان عدالت است. در اين جهان انسانها در انتخاب و انجام كارهاي خوب و بد آزادند. از يك سو، كساني يافت ميشوند كه تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او ميكنند. از سوي ديگر، تبهكاراني ديده ميشوند كه براي رسيدن به هوسهاي شيطاني خودشان، بدترين و زشتترين گناهان را مرتكب ميگردند.
اما ميبينيم كه در جهان، نيكوكاران و تبهكاران به پاداش و كيفري كه درخور اعمالشان باشد، نميرسند. چه بسا تبهكاراني كه از نعمتهاي بيشتري برخوردار بوده و هستند. زندگي دنيا، ظرفيت پاداش و كيفر بسياري از كارها را ندارد؛ مثلاً كسي كه هزاران شخص بيگناه را به قتل رسانيده است، نميتوان او را جز يك بار قصاص كرد و ساير جناياتش بيكيفر ميماند؛ در صورتي كه مقتضاي عدل الهي اين است كه هر كس كوچكترين كار خوب يا بدي انجام ميدهد، به نتيجه آن برسد.
پس همچنان كه جهان، سراي آزمايش و تكليف است، بايد جهان ديگر باشد كه سراي پاداش و كيفر و ظهور نتايج اعمال باشد؛ هر فردي به آنچه شايسته است، نايل گردد تا عدالت الهي تحقق عيني يابد. (4)
پينوشتها:
1. مؤمنون (23)، آيه 115.
2. ر.ك: آيت الله مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلاميه، تهران، 1374 ش، ج 18، ص 480.
3. ر.ك: محمد تقي مصباح، آموزش عقايد، نشر بين الملل، تهران، 1381ش، ص 364-365.
4. همان، ص 366.
🔰چرا ژن ارثيه؟ يکي پدر و مادرش آدم های خوبی نیستند خودش چه گناهي کرده که ژن بهش سرايت ميکنه و جهنمي ميشه؟
✍️پاسخ:
✅ما برای این که به تکامل یابیم و رشد کنیم به نا چار باید در عالم مادی دنیا زندگی کنیم و در آن با عمل های اختیاری و عبادت پروردگار به کمال برسیم. و از این گریزی نیست.
عالم دنیا دارای خصوصیاتی است از قبیل این که پدیده ها بر هم اثر می گذارند و از هم تاثیر می گیرند و عالم دنیا عالم تزاحمات است.
محصول ازدواج فرد الف و ب فردی به نام ج خواهد بود و این ج دارای خصوصیات مخصوص به خود خواهد بود. و به عبارت دیگر در ازدواج دو فرد با هم برای تشکیل نطفه و رویش جنین و تولد کودک به ناچار باید نطفه مرد و تخمک زن با هم ممزوج شده و از این آمیختگی و ترکیب ژن های فرد جدید متولد شود. و از پدر و مادر خود برخی از صفات را دریافت خواهد کرد صفات ظاهری و برخی از صفات روحی .
و از این گذشته با رشد و نمو در بستر این خانه و خانواده برخی از صفات رفتاری آنها را نیز خواهد پذیرفت. و از این کریزی نیست.
خداوند این اختلاف را در قرآن موجب امتحان و آزمایش انسان ها می داند و انسان ها با این اختلاف است که می توانند پیشرفت نموده و تعالی یابند. و با این اختلاف در صفات است که صفات کمالیه انسان رشد کرده و انسان به کمال می رسد
اما نکته مهم این است که این وراثت موجب شود که فردی که پدر و مادرش آدم بدی هستند خودش هم حتما بد باشد و یا کسی که پدر و مادرش خوب هستند او نیز آدم خوبی باشند. عوامل محیطی و وراثت گر چه تاثیر در انتخاب های انسان و آینده و رفتار انسان دارد اما تمام علت نیست و انسان می تواند با اختیار و ارده خود بر آن غلبه کند و بهترین سرنوشت را برای خود رقم بزند قرآن مثالی در این زمینه می زند که همسر فرعون با این که در بد ترین شرایط بود امام بهترین عملکرد را داشت:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ (تحریم/۱۱)
و نیز خداى تعالى براى كسانى كه ایمان آوردند مثلى مىزند و آن داستان همسر فرعون است كه گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانهاى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمكار برهان.
از این گذشته کسانی که شرایط بدتری از جهت وراثت و محیط دارند اگر تلاش کنند هر چند به نتیجه مطلوب هم نرسند خدا این تلاش آنها را پرورش داده و پاداش به نسبت بیشتری به آنها می دهد.
بنا بر این این گونه نیست که کسی با وراثت جهنمی بشود بلکه این انسان است که با قوت اراده و انتخاب گری اش می تواند بهرتین انتخاب ها را داشته باشد. و بهشتی شود.
🔰 آيا شخصي که خودکشي ميکنه تا روزي که قيامت بشه از جايگاهي آويزان ميماند؟ و عذابش از کي شروع ميشود؟
نماز شب وحشت ميتواند از عذابش کم کند و خداوند او را ميبخشد؟
✍️پاسخ:
✅خودکشی یکی از از کارهایی است که قرآن وعده قطعی جهنم را به صاحب آن داده است .
«وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه َ کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یَفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا»؛ «و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد.»
أبی ولاّد می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّدا فَهُوَ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها؛ هر کس عمدا خودکشی بکند، همیشه در آتش دوزخ خواهد بود.»
اما این که عذاب او از کی شروع می شود ؟
عذاب او از همان لحظه که می میرد شروع می شود چرا که او بی ایمان به خدا و رسول و دین او مرده است و وعده های آنها را در رهایی از گرفتاری و نصرت خدا نا دیده گرفته است و جان خود را سلب کرده و پرونده عمل خود را با یک گناه بزرگ بسته است.
اولین عذاب او همین رویت این حقیت است که فرد می بیند دیگر کار از کار گذشته و هیچ راه برگشتی نیست و دیگر توبه معنایی نخواهد داشت چرا که به دست خود جان را از تن بیرون می کند هیچ وقتی برای توبه به خود نداده است.
و از آن بد تر هنگام سوال شب اول قبر است که ملکین از خدا و پیامبر وامام او سوال می کنند و چون او باید با حقیقت وجودی اش جواب دهد و به حقیقت خدایی و پیامبری و امامی را باور نداشته که خودکشی کرده است بنا بر این عذاب او بنا بر روایات جهنم برزخی است.
و این عذاب ادامه دارد تا قیامت بر پا شود و بنا بر آیات و روایات در جهنم جاویدان خواهد بود.
پیامبر می فرماید: کسی که بوسیله آهن خودکشی کند پس آهن پاره بدست که (قسمتی از آن) به شکمش فرو رفته آورده می شود، و وارد آتش جهنم می گردد. ودر آن بطور أبد و همیشگی خواهد سوخت، و کسی که با خوردن سمّ خودکشی کند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته می شود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت می شود و در آن تا أبد خواهد ماند.»
مگر این که این خودکشی او بر اثر قطع اسباب ارادی بوده باشد و فرد اراده اش بر اثر برخی از مسائل به کلی سلب شده باشد(به شرط این که خود در قطع اسباب ارادی مقصرنباشد) خدا از فضل و کرم راهی برای برون رفت او از عذاب مقرر خواهد داشت.
از امام معصوم (ع) پرسیده شد که آیا مومنان جنّ به بهشت می روند ؛ فرمودند: نه ؛ ولی برای خدا جایگاههایی است بین بهشت و جهنّم که مومنان جنّ و فسّاق شیعیان در آن خواهند بود.»(بحار الأنوار ؛ج60 ؛ص 291 )
اما درباره نماز وحشت و خیرات کردن برای فردی که خود کشی کرده:
آیت الله مکارم شیرازی در این باره می گوید: «خودکشى به یقین از گناهان کبیره است و مالکیت انسان نسبت به نفس خویش، نمى تواند دلیلی بر خودکشى شود. همان گونه که مالکیت انسان نسبت به اموالش، نمى تواند مجوز آتش زدن آن گردد. البته باید تمام مراسم را براى این گونه افراد مانند مسلمان عادی انجام داد، و براى نجات آن ها دعا کرد، شاید مشمول عفو الهى واقع شوند.»
نماز خواندن و خیرات کردن برای این افراد به امید رسیدن ثوابی به آنها نه تنها مشکلی ندارد می تواند باعث درجاتی برای آنها و خود انسان نیز بشود چرا که از امید و فضل خدا هیچ گاه نباید نا امید بود.
🔰ازدواج انتخاب است يا قسمت؟
🔰از آشفتگي ذهني در مورد اين مسئله رنج ميبرم لطفا توضیح دهید.
✍️پاسخ:
✅قسمت به معنای عدم نقش و اراده انسان در رخدادهای زندگی از جمله ازدواج، درست نیست، زیرا انسان آزاد و دارای اختیار آفریده شده است، البته این آزادی مطلق نیست، بلکه مستند به اراده و مشیت خداوند است.
برای تحقق یک رخداد مثل ازدواج، عوامل گوناگونی از جمله اراده انسان دخالت دارد که البته در طول اراده خداوند است.
مثلاً برای اینکه لامپ منزل شما روشن شود، باید نیروگاه برقی باشد که نیروی برق را تولید کند، از نیروگاه تا منزل شما سیمکشی شود، درسیمها نیروی الکتریسیته جریان داشته باشد و شما نیز کلید برق را فشاردهید. اگر هر یک از این عوامل وجود نداشته باشد، لامپ روشن نمی شود.
در رابطه با مسئله ازدواج هم همین طور است، یعنی افراد باید برای ازدواج ابتدا اراده و اقدام کنند. بعد فرایند خواستگاری را بگذرانند.
اما در نهایت اگر توکل بر خدا کنند، ممکن است خداوند به جهت مصالحی که نمیدانند، اراده خود را بر اراده آنها حاکم کند و با وجود شرایط مناسب ظاهری، آن ازدواج به سامان نرسد.
آن چه در بین مردم معروف است كه در ازدواج قسمت و تقدیر دخالت دارد و قبلاً همه چیز معلوم و مشخص شده است، یا مثلاً می گویند: فلان دختر «قسمت» فلان پسر است و آن پسر قسمت این دختر نیست و یا اگر قسمت باشد خودش درست می شود و دیگر لازم نیست ما كاری بكنیم و اگر قسمت نباشد، ما هر كاری هم بكنیم فایدهای ندارد، و سخنانی از این قبیل، صحیح نیست و هیچ ریشه دینی و عقلی ندارد.
علاوه بر حكم عقل و منطق، روایاتی كه در آن معیارهای انتخاب همسر ذكر شده دلیل محكمی بر دخالت انسان در سرنوشت خویش است. پیشوایان دین به ما توصیه كرده اند كه در انتخاب همسر نهایت دقت را مبذول کرده و چشم بسته ازدواج نكنیم، چرا كه ازدواج یك موضوع حیاتی است و برای هر كس به طور طبیعی در طول زندگی اش فقط یك بار اتفاق می افتد.
بر این اساس، افراد نباید دست روی دست گذاشته و به امید بخت و شانس و قسمت بنشینند، بلكه چه پسر و چه دختر باید خود را برای این تصمیم سرنوشت ساز آماده نموده و با كمال دقت و خردورزی و با كمك تجارب خانواده و راهنمایی های مشاوران دلسوز و كاردان، فرد مورد نظر را انتخاب كنند. چرا كه منشأ و سرچشمه بسیاری از گرفتاری ها و بدبختی های انسان غفلت و بی تفاوتی است.
🔰ما اگر اين دنيا به حرف هاي مراجع عمل کرديم و رفتيم اون دنيا بهمون گفتن کارتون اشتباه بود يا گفتن مگر عقل نداشتي با حرف مرجع پيش رفتي؟ آیا این امکان وجود دارد و اینکه ما اون دنیا مواخذه نمیشم؟
✍️پاسخ:
✅هم عقل انسان و هم دین اسلام می فرماید در احکام دینی خود از مرجع تقلید ، تبعیت کنید(البته حتم می دانید تقلید در احکام و فروع دین است نه اعتقادات و اصول دین).
و خدا در روز قیامت از انسان چه چیز می خواهد؟؟ تبعیت از حکم عقل و شرع.
اما تقلید از مرجع تقلید به حکم عقل:
عقل به ما می گوید در یک کاری که می خواهی انجام دهی یا خودت باید متخصص در آن کار باشی یا باید به یک متخصص مراجعه کنید. انسان یا خودش علم پزشکی را دارد و یا باید به یک پزشک مراجعه کند. و در بین پزشک های متخصص می گردد و بهترین آنها را انتخاب می کند.
و هر چقدر این کار مهم تر و خطیر تر باشد باید مراجعه به این متخصص(مجتهد) پر رنگ تر باشد.
امر دین از مهمترین امور زندگی انسان است در احکام دین یا باید انسان متخصص باشد یا از متخصص این امر که همان مراجع تقلید هستند پیروی کند و در پیدا کردن بهترین مرجع تقلید(اعلم) تلاش کند.
پس عقل حکم می کند که از مرجع تقلید در امور دینی تقلید کن و اگر کسی در این دنیا به حکم عقلش گوش فرا داد و از مرجع تقلید تبعیت کرد هر چند که برخی از احکام برداشتی آن مرجع مطابق واقع نباشد باز نزد خدا معذور است چرا که به حکم عقلی عمل کرده که خدا او را به انسان داده است.
اما تقلید از مرجع تقلید به حکم دین اسلام :
امام حسن عسکری می فرمایند: فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ(بحار الانوار ج ۲ ص ۸۸.)
اما هر فقيهى كه خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد ، بر عوام است كه از او تقليد كنند
بنا بر این این فرمایش کسانی که خود مجتهد نیستند باید از مرجع تقلید خود تبعیت کنند.
پیامبر اکرم می فرمایند: «مَن اجتهد فاصاب فله أجران، و مَن أخطأ فَله أجر واحدٌ». (الفصول الغرویة، ص 406، )
یعنی مجتهدی که در اجتهاد خود به حکم واقعی دست می یابد دو پاداش دارد، اما مجتهدی که با وجود به کارگیری تمام سعی خود، به حکم واقعی نمیرسد، فقط یک پاداش دارد.
یک مجتهد جامع الشرایط بعد از سالها تحصیل و درس و بحث و یادگیری علوم لازم برای بررسی آیات و روایات (مانند صرف و نحو و منطق و اصول و فقه و ...) و کسب ملکه اجتهاد و استخراج احکام دینی، نهایتا احکام اجتهادی خود را درباره احکام فرعی فقهی و عملی ارائه می دهد و چنین کسی شرایطی دارد که در ابتدای رساله ها به آن شرایط اشاره شده است.
تلاش فراگیر (=اجتهاد) برای کشف حکم الهی از منابع معتبر دینی، تنها راه پیش روی ما برای عمل به فرامین شرع مقدس است و راه عقلانی دیگری برای این مطلب وجود ندارد.
بنا بر این کسی که در دنیا از مرجع تقلید خود پیروی می کند به حکم عقل و شرع این کار او مورد تایید است و در روز قیامت هر چند که مرجع او در حکمی اشتباه رفته باشد معذور است.
🔰علت ترس از مرگ چیست؟ اصلا چرا باید از مرگ بترسیم؟
✍️پاسخ:
✅عمدهترین عوامل ترس و نگرانی غیرطبیعی از مرگ عبارتاند از:
1. ناآگاهی از حقیقت مرگ:
امام هادی علیهالسلام، به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بیتابی کرده و میگریست، فرمود: «یا عبدالله تخاف من الموت لانک لاتعرفه»؛ «ای بنده خدا، تو از مرگ میترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمیشناسی». (1)
اگر انسان، مرگ را نابودی و فنا تفسیر نکرده بلکه انتقال از سرای فانی به سرای باقی بداند، از مرگ هراسی به دل راه نمیدهد.
2. دلبستگی شدید به دنیا:
انسانی که شیفتهی دنیا و غرق در مادیات شده است؛ برای بهرهمند شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرارسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر می¬برد، زیرا چنین میپندارد که مرگ پایانبخش تمام لذتها و کامیابیهای اوست و او را از علایق و دلبستگیهایش، برای همیشه جدا میسازد.
امام علی علیهالسلام با گذرا خواندن دنیا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسانها این انگیزه را ایجاد میکند که به دنیای زودگذر دل نبندند.
میفرمایند: «ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الآخرة دار قرار»؛ «ای مردم، دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاودان است». (2)
3. ترس از حسابرسی اعمال:
قرآن کریم میفرماید: «وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین»؛ «ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمیکنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستادهاند و خداوند ظالمان را بهخوبی میشناسد». (3)
اسلام عزیز، برای خنثی کردن این عامل، همواره بر گشودگی در توبه و بخشندگی و توبه پذیری خداوند تأکید میکند.
پینوشتها:
1. معاني الأخبار، النص، ص: 290
2. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 320
3. جمعه/7
🔰با اينکه قدرت جن ها خيلي بيشتر از انسانهاست وآنها هم قدرت انتخاب بين حق و باطل را دارند عقل و شعور هم دارند پي چرا انسان اشرف مخلوقات است چرا اجنه اشرف مخلوقات نيستند؟
✍️پاسخ:
✅انسان داراي نيروي عقل قوي است و اجنه عقل و نيروي تعقلشان بسيار ضعيف بوده و به همين جهت برتر از اجنه هستند و به جهت نيروي عقل انسان قدرتش از اجنه بيشتر و سطح کارايش بالاتر است. و از ديگر سو انسان امانت الهي که همان نيروي اختيار و ولايت الهي در زمين است را پذيرفت که اجنه يا اساسا حامل ان نيستند مثل ولايت از جانب خدا در زمني و يا اينکه در مراتب پائين تري از انسان دارا هستند مثل اختيار و اين باعث برتزي انسان بر جن است.
از آيات استفاده ميشود بر خلاف آن ميان مردم مشهور است و آنها را از ما بهتران مي دانند، انسان برتر از آنها است، به دليل اين كه تمام پيامبران الهي از ميان انسانها برگزيده شدند.
جنّيان به پيامبر اسلام كه بشر بود، ايمان آوردند و از او تبعيت كردند. اصولاً واجب شدن سجده در برابر آدم بر شيطان (كه بنا به تصريح قرآن از بزرگان طايفه جن بود)(کهف ایه 50) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن مي باشد. پس دلیلی بر برتری جن بر انسان نیست.
♨️سوال:
🔰اگر هزینه ساخت مسجد را برای رفع فقر بدهیم، بهتر نیست؟
✍️پاسخ:
✅بعید است که در پس این گونه تفکرات و سخنان اندیشه نیکی وجود داشته باشد و تصور می شود که این گونه سخنان، بیشتر مبارزه با نیکی ها، با مخفی شدن در پشت یک امر نیک دیگر باشد که با مغالطه و مقابله سازی ناموجه، انجام می گیرد. و شاید عده ای نیز با ساده اندیشی یا فریب شیطان آن را تکرار می کنند.
هر انسان منصف و نیک اندیشی دقت کند، می فهمد ریشه فقر، در زیاده طلبی عده ای است که یا با بر پا کردن جنگ و ناامنی و استکبار، ملت یا ملت هایی را به فقر می کشانند. یا در سطحی کوچکتر با گران فروشی و احتکار و تقلب و ... خون عده ای را در شیشه می کنند تا خودشان در تجملات و عیاشی ها غوطه خورند.
این در حالی است که مساجد و کانون هایی شبیه آن، نگاه دارنده اصل اندیشه توجه به ضعیفان و محرومان است. و علاوه بر آنکه نمی گذارد عده ای پایمال کردن ضعفا را تئوریزه کنند، کانون امید محرومان می باشند. از همین رو شاهد هستیم که هر روزه، عده ای به مساجد مراجعه می کنند و معمولا در اکثر مساجد در اکثر شب ها، برای محرومان به جمع آوری کمک ها می پردازند.
همین واقعیت ها، سبب شده است که در هر جای جهان بنگریم، حمایت های مادی از مراکز مذهبی صورت می گیرد. تا آنها به صورت خودجوش به محرومان کمک کنند. مثلا در کشور آمریکا اماکن عبادي از ابتدای تاسیس کشور به صورت غیر رسمی از پرداخت ماليات معاف بودهاند و به طور رسمي از سال ۱۸۹۴ با تصويب کنگره از پرداخت ماليات بر درآمد معاف شدند. یعنی حتی می توانند مراکز تجاری ایجاد کنند بدون آنکه نیازی به پرداخت مالیات داشته یاشند. و علاوه بر آن کمکهاي مردمي به اين اماکن نيز قابل کسر از ماليات هستند. یعنی هر کسی که پولی برای این مراکز پرداخت کند، می تواند با ارائه سند، همان مبلغ را به عنوان مالیات لازم برای پرداخت به دولت محسوب کند. (۱)
و در دفاع از این قوانین گفته اند: اين مؤسسات و اماکن خدمات اجتماعي فراواني نظير اطعام و اسکان فقرا انجام ميدهند که در صورت اخذ ماليات از انجام آنها باز ميمانند.
این قانون سبب شده رستورانی که صرفا به شکل کشتی نوح در کنتاکی آمریکا ساخته شده است، از پرداخت مالیات معاف باشد.
این گونه قوانین در بسیاری از کشورها دیده می شود و علاوه بر معافیت مالیاتی، حتی هزینه اموری نظیر آب و برق و ... نیز از این مراکز اخذ نمی شود. و بعضی از هزینه های آنان نیز توسط دولت ها پرداخت می شود.
حال جالب است بدانیم که در جمهوری اسلامی ایران، کمبودها و نقص ها در بخش مساجد بسیار جدی است. در حالی که گفته می شود در تهران سرانه مسجد به ازای هر نفر، تنها ۱۵ سانتی متر می باشند، و سرانه مسجد در ایران برای شیعیان، از سرانه کلیسا برای مسیحیان و ... کمتر می باشد و اکثر مساجد نیز نیازمند تعمیرات اساسی می باشند، دغدغه عده ای به این اختصاص یافته که چرا همین تعداد مسجد نیز ساخته می شود که در شیطانی بودن این اندیشه ها، جای اندک تردیدی نیست.
در حالی که کشورهای لائیک و مراکز کفر از نظر ما، این گونه به خدمات دهی برای اماکن مذهبی می پردازند، در کشور ما، دولت به بهانه مردمی بودن مساجد، خود را از مسئولیت معاف نموده است و حتی ریشه مشکلات خود را در عدم دریافت مالیات از آستان قدس می جوید! عده ای حتی برنمی تابند که با هزینه های مردمی مسجد ساخته شود. و شاید هیچ کشور اسلامی در جهان یافت نشود که مساجد آن به اندازه ایران محدود باشد. به گونه ای که بعضی از توریست های خارجی از کمبود مساجد در ایران متعجب می شوند.
🔰اگر خداوند در هفت آسمان هست چطور از رگ گردن به ما نزديک است؟
✍️پاسخ:
✅جاثليق به علي ع گفت : به من بگو خدا کجاست ؟ !
حضرت علي (ع) بيان داشت: خدا اينجاست، خدا آنجاست، خدا همه جاست، او در بالا و پايين وجود دارد، بر ما محيط است، با ماهست و خود فرموده : «هيچ رازي را سه نفر باهم نمي گويند، مگر اينکه خدا چهارمي آنهاست، و نه پنج نفرمگر اينکه خدا ششمي آنهاست، نه کمتر و نه بيشترآن جز اينکه آنان هر جا باشند، خدا با آنهاست، آن گاه روز قيامت از اعمالي که (همه) انجام داده اند، آگاه است وخبر خواهد داد، زيرا خداوند به هر کاري توانا است »(1)
کرسي هم که گفته شده خداوند بر آن هست ، بر آسمانهاوزمين احاطه دارد، و «نگهداري آنها (براي خداوند) هيچگونه زحمتي ندارد، زيرا او داناي بزرگوار، و تواناي با عظمت است »(2)
آنهايي هم که «عرش » را حمل مي کنند، علمايي (انبياء) هستند که خداوند علم خويش را بر آنان افزوده است، و آنان بيش اين چهار گروه (که روز قيامت هر گروهي دو نفر مي شوند) نيستند، که خداوند آنان را در ملکوت (عالم فرشتگان) خويش آفريده و آن ملکوت جايي است که خداوند آن را به برگزيدگان نشان داده، و هم چنين به ابراهيم خليل (ع) نمايانده و فرموده است:
« هم چنين، ما به ابراهيم ملکوت و باطن آسمانها و زمين را ارائه داديم، تا به مقام اهل يقين برسد»(3).
بنابراين، حاملان عرش الهي چگونه مي توانند، آن را حمل کنند، در حالي که باحيات الهي دلهاي آنان حيات مي يابد؟ و با نور الهي آنان به معرفت حق، هدايت مي يابند؟
جاثليق باشنيدن اين مطالب متوجه ياران خود شد، و گفت: بخداسوگند، اين مرد حق است، و با عنايت خداوند، از زبان مسيح (ع) و پيامبران (ع) واوصيا سخن مي گويد.
داستاني در رابطه با خدا کجاست:
در زمان خلافت ابوبكر، روزي يكي ازدانشمندان يهودي پيش او آمد و پرسيد: تو خليفه پيامبر اسلام هستي؟
ابوبكر گفت: آري.
دانشمند: ما در تورات خواندهايم كه جانشينان پيامبران، از تمام پيروان او داناتر هستند، ممكن است شما بفرمائيد كه خداوند در آسمان است يا در زمين؟
ابوبكر: خدا در آسمان است بر عرش.
دانشمند: بنابراين، زمين ازخدا خالي است ،و خداوند در يكجا هست ،و در يكجا نيست؟
ابوبكر: اين حرف افراد بي دين است «آدم ديندار اينطور حرف نميزند» دور شو، وگرنه ترا خواهم كشت.
مرد يهودي با شگفتي از جاي برخاست و در حالي كه اسلام را مسخره ميكرد از پيش ابوبكر بازگشت. بين راه با حضرت علي ـ عليهالسّلام ـ برخورد كرد، امام به او فرمود: من فهميدم كه تو از ابوبكر چه پرسيدي و او به تو چه پاسخي داد، ولي بدان كه ما معتقديم كه خداوند مكان را بوجود آورده و بنابراين نميتواند مكان داشته باشد، و برتر از آن است كه مكاني او را در خود جا دهد، ولي با اين وصف، خدا همه جا هست بدون اينكه با چيزي تماس پيدا كند، يا در كنار چيزي واقع شود، از نظر علمي، به تمام مكانها احاطه دارد، و هيچيك از موجودات از تدبير او خالي نيست.
اگر از كتابهاي خودتان مطلبي را نقل كنم كه به درستي آنچه گفتم گواهي دهد، مسلمان ميشوي؟
دانشمند: آري.
امام: در يكي از كتابهاي مذهبي شما اين مطلب نيست كه: موسي بن عمران روزي نشسته بود كه ناگاه فرشتهاي از طرف مشرق آمد، موسي از او پرسيد: ازكجا آمدي؟
فرشته: از پيش خدا.
فرشته ديگري از غرب آمد، موسي پرسيد تو از كجا آمدي؟
گفت: از پيش خدا.
فرشته ديگري آمد، موسي پرسيد: تو از كجا آمدي؟
پاسخ داد: از زمين هفتم و از پيش خدا.
موسي با ديدن اين منظره با شگفتي گفت: پاك و منزّه است آن خدائي كه هيچ جا از او خالي نيست، و بجائي نزديكتر از جاي ديگر نميباشد.
پس از نقل اين داستان، دانشمند يهودي گفت:
گواهي ميدهم كه آنچه گفتي كاملاًً صحيح است، و تو به جانشيني پيامبرت سزاوارتري.(4)
----------
(1). سوره مجادله، آيه 7.
(2)سوره بقره، آيه 255. مجمع البيان، ج 10، ص 246..
(3)سوره انعام، آيه 75.
(4)احتجاج طبرسي، ج 2 ،ص313
🔰آيا خود اين 313 يار امام زمان(عج) مي دانند که جزو ياراي حضرت هستند؟
✍️پاسخ:
✅در مورد اینکه آیا آنها از اینکه جزو یاران امام زمان(عج) هستند،مطلع هستند یا خیر باید گفت:
در روایات معصومان(ع) به نكته ای برخورد نكردیم كه گویای این سخن باشد كه یاران حضرت مهدی(عج) از پیش آگاهی دارند كه جزء سیصد و سیزده تن یار حضرت می باشند. این گونه اطّلاعات از علوم غیبی است و علوم غیبی در اختیار خدا است.
ممكن است یاران حضرت مهدی(عج) در آستانه ظهور حضرت با توجه به تكاملی كه نمودهاند، خداوند برزگ تفضلی نماید و چند صباحی قبل از ظهور حضرت، آنان را از این نعمت بزرگ مطّلع نماید.
اگر بپذیریم كه برخی از پیامبران الهی مانند حضرت عیسی(ع) جزء سیصد و سیزده یار امام مهدی(عج) به شمار می آیند، بعید نیست كه از موقعیّت خویش از قبل آگاهی داشته باشند. چون حضرت عیسی(ع) از پیامبران است و به همان دلیلی كه پیامبر اسلام و اوصیای حضرت از امور غیبی آگاه شدند، حضرت عیسی نیز آگاه شده است.
اگر بپذیریم برخی از انسانهای صالح گذشته مانند اصحاب كهف، وصیّ حضرت موسی(ع) یوشع بن نون و مالك اشتر و مقداد جزء یاران حضرت به شمار می آیند و رجعت می كنند، بعید نیست در عالم برزخ از موقعیت خود با خبر باشند.
🔰آيا 14 معصوم خلقتي متفاوت دارند با انسان يا خير ؟
✍️پاسخ:
✅دو خلقت براي 14 معصوم در روايات بيان شده است يکي خلقت نوري که حقيقت 14 معصوم و رح آن حضرات خلق شده است و يکي خلقت خاکي و عادي آن حضرات .
خلقت نوري حضرات معصومين وجه مميز و تفاوت خلقت آنها با بقيه انسانها است. خدا قبل از خلقت عالم نور حضرات معصومين را خلق کرده و در عرش خويش جاي داده است.
جابر از امام محمد باقر (ع) نقل مىکند که ايشان فرمود: خداوند متعال، چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، چهارده نور از نور عظمتش را خلق فرمود. پس، آن چهارده نور ارواح ما بود. جابر مىگويد: از امام درباره اسماء آن چهارده نور سؤال کردم، ايشان فرمود: محمد، على، فاطمه، حسن و حسين (ع) و نه تن از فرزندان حسين (ع) که نهمى آنان قائم ايشان است.(بحارالأنوار ج25، ص4.)
اما خلقت خاکي و زميني آن حضرات بر اساس همين تولد متعارف در عالم دنيا شکل گرفته و فرقي با بقيه انسان ها ندارد همان گونه که در قرآن نيزخطاب به پيامبر آمده :«قل انما بشر مثلکم» بگو من بشري همانند شما هستم ....( کهف (18) آيه 110.)
البته سلسله پدران و مادران ائمه اطهار همه پاک و مطهر بوده و هيچ گونه شرکي در آنها راه نداشته است.
🔰آیا فرشتگان اختیار دارند، اگر دارند فرقشان با انسان چیست؟
✍️پاسخ:
✅ملائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ (۶ تحریم) فرشتگانى كه هرگز خدا را در آنچه دستورشان مىدهد نافرمانى ننموده بلكه هر چه مىگوید عمل مىكنند.
دقت در آیه بالا دو نکته را روشن می کند:
۱- فرشتگان دارای اراده و اختیار هستند. چون اگر این گونه نبودند، معنا نداشت به آن ها امر شود. و امر به موجودی تعلق می گیرد که اختیار داشته باشد. همچنان که اگر اختیار نداشتند، سخن از معصیت درباره آن ها نیز بی معنا می شد.
۲- اراده آن ها بر خلاف نوع انسان، هرگز به گناه تعلق نمی گیرد. و همیشه مطابق دستور خدا عمل می کنند.
شاید راز اینکه فرشتگان گناه نمی کنند، در این باشد که آن ها دعوتی به سوی گناه ندارند که آن را پاسخ بگویند:
رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى رَكَّبَ الْعَقْلَ فِی الْمَلَائِكَةِ بِدُونِ الشَّهْوَةِ وَ رَكَّبَ الشَّهْوَةَ فِی الْبَهَائِمِ بِدُونِ الْعَقْلِ وَ رَكَّبَهُمَا جَمِیعاً فِی بَنِی آدَمَ ( مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار ص ۲۵۱ )
امام صادق (ع) می فرمایند: خداوند متعال عقل بدون شهوت را در فرشتگان قرار داد، و شهوت بدون عقل را در حیوانات، و عقل و شهوت را در انسان.
برای جواب مساله از نظر فلسفی نیز باید دقت کنیم که هر چقدر وجود به تجرد نزدیک تر باشد، از عقل و اراده بالاتری برخوردار است. و طبق فلسفه، فرشتگان مجرد محض هستند. در حالی که انسان اگر چه مجرد است اما در مقام فعل، وابسته به ماده شده و در نتیجه، اراده و اختیار فرشته با اولویت اثبات می شود.
🔰آيا روح ميت بعد از مرگش آزاد هست؟
✍️پاسخ:
✅در ميان اين جهان و سراي آخرت، جهان سومي به نام «برزخ » است که ارواح همه انسانها پس از مرگ تا روز قيامت در آن قرار مي گيرند: «و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون، و پشت سر آنها (پس از مرگ) برزخي است تا روز قيامت.» (1)
در مورد آيه «و من ورائهم برزخ... .» امام صادق(ع) فرمود: «هو القبر و ان لهم فيه لمعيشة ضنکا و الله ان القبر لروضة من رياض الجنة او حفرة من حفر النار: مراد از برزخ همان قبر مي باشد و البته براي کافران هر آينه زندگي سختي در آنجا مي باشد به خدا سوگند که قبر هر آينه باغي از باغ هاي بهشتي (براي مؤمنين) و يا حفره اي از حفره هاي آتش جهنم (براي کافران و . .). مي باشد.» (2)
از امام صادق(ع) پرسيدم ارواح مؤمنين پس از مرگ در چه وضعند؟ فرمود: «در برزخ در ميان غرفه هايي از بهشت بسر مي برند، از خوراک بهشتي مي خورند و از آب آن مي نوشند و منتظر انجاز وعده پروردگار خود هستند»
از اين رو امام صادق(ع) خطاب به شيعيان آن زمان مي فرمايد: «والله اتخوف عليکم في البرزخ . قلت ما البرزخ؟ فقال: القبر منذ حين موته الي يوم القيامة: من بر شما (شيعيان) در عالم برزخ مي ترسم، راوي مي گويد: من به امام صادق(ع) گفتم که عالم برزخ کجا است؟ فرمود: قبر است، زندگي در آن از زمان مرگ تا روز رستاخيز ادامه دارد.»(3)
اصل اين واژه «بَرْزَهْ» بوده و در عربي به صورت برزخ در آمده و به معناي حائل و واسطه بين دو چيز است. باريکه راهي که دو قسمت را به هم وصل مي کند يا جزيره اي که دو قسمت خشکي را به هم متصل مي نمايد، برزخ گويند. همچنين فاصله بين ايمان قوي و ضعيف و يا حد وسط شک و يقين را برزخ نامند.
البته از جزئيات آن جهان نيز آگاهي زيادي نداريم و نمي توانيم داشته باشيم، اين قدر مي دانيم که ارواح نيکان و صالحاني که در درجات بالا قرار دارند (مانند ارواح شهدا) در آن جهان، متنعم به نعمت هاي فراواني هستند: «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون، هرگز گمان مبر کساني که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و در پيشگاه پروردگارشان متنعمند.» (4)
«ابوبصير» مي گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم ارواح مؤمنين پس از مرگ در چه وضعند؟ فرمود: «در برزخ در ميان غرفه هايي از بهشت به سر مي برند، از خوراک بهشتي مي خورند و از آب آن مي نوشند و منتظر انجاز وعده پروردگار خود هستند» (5).
و نيز ارواح ظالمان و طاغوت ها و حاميان آنها در آن جهان معذبند، همان گونه که قرآن درباره فرعون و آل فرعون مي گويد: «النار يعرضون عليها غدوا و عشيا و يوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب، عذاب آنها (در برزخ) آتش (دوزخ) است که هر صبح و شام بر آن عرضه مي شوند، و روزي که قيامت بر پا شود (مي فرمايد) آل فرعون را داخل سخت ترين عذابها کنيد!» (6)
مراد از برزخ همان قبر مي باشد و البته براي کافران هر آينه زندگي سختي در آنجا مي باشد به خدا سوگند که قبر هر آينه باغي از باغ هاي بهشتي (براي مؤمنين) و يا حفره اي از حفره هاي آتش جهنم (براي کافران و . .). مي باشد.
گروه سومي که گناهان کمتري دارند نه جزء اين دسته اند و نه جزء آن دسته، و مشمول هيچ کدام از عذاب و کيفر نيستند، گويي در جهان برزخ در حالتي شبيه به خواب فرو مي روند و در رستاخيز بيدار مي شوند! «و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة...
و قال الذين اوتوا العلم و الايمان لقد لبثتم في کتاب الله الي يوم البعث فهذا يوم البعث و لکنکم کنتم لا تعلمون، و روزي که قيامت بر پا شود گنهکاران قسم ياد مي کنند که جز ساعتي در عالم برزخ درنگ نکردند... اما کساني که علم و ايمان به آنها داده شده (خطاب به مجرمان) مي گويند:شما به فرمان خدا تا روز قيامت (در عالم برزخ) قرار داشتيد، و اکنون روز رستاخيز است ولي شما نمي دانستيد!» (7)
اين است که فرموده اند: القبر اما روضة من رياض الجنة، او حفرة من حفر النيران: عالم قبر براي انسان يا به منزله باغي است از باغهاي بهشت و يا به منزله گودالي است از گودال هاي جهنم. اهل سعادت، از همان آن توفي و مردن، سعادتشان شروع مي شود، و اهل عذاب، از همان آن مردن، عذاب برزخيشان آغاز مي گردد.
هيئت مثالي انسان در برزخ به انساني که در خواب مي بيند شبيه است. انساني که ما او را در خواب مي بينيم تمام اعضاء و جوارح انسان را داراست ولي جسم نيست، جا اشغال نمي کند، منوط به زمان خاصي نيست، به طوريکه در ذهن ما به سادگي جاي مي گيرد در حالي که خود وي در شهر و منطقه اي ديگر است؛ انساني با بدن مثالي، نه مادي و نه مجرد محض، بلکه چيزي بين آنها که از آن به تجرد برزخي هم مي توان ياد کرد.
پي نوشت:
1- سوره مؤمنون، آيه 100.
2- بحارالانوار: ج 6، ص 218 .
3- تفسير نورالثقلين: ج 3، ص 553 - تفسير علي بن ابراهيم - بحارالانوار، ج 6، ص 214 .
4- سوره آل عمران، آيه 169.
5- بحارالانوار: ج 6، ص 61 - 82 .
6- سوره مؤمن، آيه 46.
7- سوره روم، آيه 56.
🔰آيا اتفاقاتي که در طول شبانه روز براي ما مي افته اتفاقي است و يا هر لحظه زندگي ما طراحي خدا و براي امتحان ماست؟
ميخوام بدونم طبق آيه «الذي خلق الموت والحياة ليبلووکم ايکم احسن عملا» ميشه نتيجه گرفت هرچي که براي ما اتفاق ميفته در زندگيمون.مثلا شغلي که انتخاب ميکنيم ويا همسري که انتخاب ميکنيم .همه وهمه ازجانب خدا مقدر شده جهت امتحان ما!!؟
✍️پاسخ:
🔰لحظه لحظه زندگي ما بر اساس قضا و قدر الهي شکل مي گيرد و هيچ چيزي به طور اتفاقي در عالم رخ نمي دهد . در قران فرمود :
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ? وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ? وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام/59)
و کليدهاي خزائن غيب نزد اوست، کسي جز او بر آن آگاه نيست و نيز آنچه در خشکي و درياست همه را ميداند و هيچ برگي از درخت نميافتد مگر آنکه او آگاه است و نه هيچ دانهاي در زير تاريکيهاي زمين و نه هيچ تر و خشکي، جز آنکه در کتابي مبين مسطور است.
اين که از يک طرف مسئله تقدير الهي مطرح است و از طرف ديگر اختيار انسان، به اين معنا است که خداوند مقرّر کرده است که انسان با اختيار و ارادة خود، يکي از راه ها را انتخاب کند. راهي که انسان با ارادة خود انتخاب کرده، همان است که مقدّر است.
خداوند به قضا و قدر مقرّر کرده که انسان با اختيار خود، آن راهي که خداوند از ازل مي داند، انتخاب کند.
پس تقدير خداوندي اين است که بشر افعال خود را از روي اختيار انجام دهد، نه اين که تقدير او را به انجام يک طرف مجبور سازد. انسان به هر سو که رو آورد، همان قضا و قدر او است که با دست خود آن را انتخاب ميکند.
انسان فقط يک نوع سرنوشت ندارد، بلکه سرنوشت هاي گوناگوني در پيش دارد که ممکن است هر کدام از آنها جانشين ديگري گردد، مثلاً اگر کسي بيمار شود و معالجه کند و نجات پيدا کند، به موجب سرنوشت و قضا و قدر است.
نيز اگر معالجه نکند و رنجور بماند و يا بميرد، آن نيز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است. پس قضا و قدر با اختيار انساني منافاتي ندارد، زيرا انسان در تمامي کارهايي که از او سر مي زند، مختار و آزاد است. در عين حال اين تقدير الهي است که او را به هر سو مي کشد، چرا که مختار بودن انسان جزء تقديرات و قضا و قدر الهي است.