شب را همان جا استراحت كرده، و روز بعد وارد شهر شديم. آن گاه در همين كاروانسراي فعلي ساكن شديم. با فروش عنبرهايي كه با خود آورده بوديم، اسباب زندگي را به مرور فراهم [ صفحه 100] كرديم، اكنون نزديك يك سال است كه در اينجا با پسرهايم زندگي مي كنيم؛ لكن شب و روز از دوري زنم، و با ياد تنهايي او، در حزن و اندوهم، و آرام و قرار ندارم! علت پريشاني و ناله هاي هر شب من، همين است.» مرحوم محدث نوري (ره) در ادامه ي اين داستان عجيب، از قول آن تاجر گيلاني نقل مي كند: من از شنيدن حكايت آن مرد، متأثر و ناراحت شدم و گريستم. آن گاه به او گفتم: «لا راد لقضاء الله و تدبيره، و لا مغير لمقاديره و حكمه» يعني: «تقدير را به سر انگشت نمي توان باز كرد؛ و حكم الهي را با چاره گيري نمي توان تغيير داد.» گر شود ذرات عالم پيچ پيچ با قضاي ايزدي هيچ است، هيچ آن گاه گفت: «اگر خودت را به آستان مقدس امام هشتم، آقا علي بن موسي الرضا عليه السلام برساني، و درد دل خود را به آن بزرگوار عرض كني، اميد است كه اين مشكل تو را حل بفرمايد، و تو را به مقصود برساند. او پناه بي پناهان است؛ هر كس به او پناهنده شود، او را ياري مي نمايد.» اين سخن در او بسيار تأثير گذاشت. آن گاه با خدا عهد كرد كه، قنديلي از طلاي خالص بسازد، و با پاي پياده عازم زيارت آستان مقدس آن حضرت شده، و حاجت خود را از آن امام همام عليه السلام طلب نمايد. همان روز طلاي نابي تهيه كرد، و شروع به ساختن قنديل نمود. او توانست در مدت كوتاهي آن را بسازد. آن گاه به همراه پسرانش سوار كشتي شدند، تا خود را به آن سوي آب برسانند. بعد از پايين آمدن از كشتي، با پاي پياده به طرف مشهد مقدس حركت كردند. يك شب قبل از رسيدن آنها به مشهد مقدس، توليت آستان قدس رضوي عليه السلام در خواب به محضر مبارك امام رضا عليه السلام مشرف شد. حضرت در عالم رؤيا خطاب به او فرمود: «فردا شخصي به زيارت ما مي آيد. تو بايد از او استقبال كني.» بنابراين صبح روز بعد، متولي حرم مطهر، با جمعي از صاحب منصبان براي پيشواز او از شهر بيرون رفتند، و از آن مرد و دو پسرش با احترام فراوان استقبال كردند. سپس آنها را به شهر وارد آورده، و منزلي برايشان معين كردند. آن گاه قنديل طلايي كه آورده بود، در محل مناسبي در حرم مطهر نصب نمودند. آن مرد غسل زيارت نمود، و به حرم مطهر مشرف شد. سپس مشغول زيارت و عرض ادب به درگاه مبارك آن امام همام عليه السلام گرديد. شب از نيمه گذشت. خدام حرم مطهر، همه مردم - به غير از آن مرد - را بيرون كردند، تا درها را ببندند. وي را در آنجا تنها گذاشته، و در حرم مطهر را بستند و رفتند. آن شخص چون حرم را خلوت ديد، فضاي ملكوتي حرم مطهر او را منقلب نمود، و شروع به تضرع و گريه كرد! با دلي شكسته، دامان مبارك حضرت را گرفت، و خطاب به ايشان گفت: «من زوجه ام را مي خواهم. عنايتي بفرماييد!» اين جمله را دائم تكرار مي كرد، و اشك مي ريخت! آنقدر گريست، تا دو ثلث از شب گذشت. در حال سجده، خستگي به وي دست داد، و لحظاتي چشمانش از خواب سنگين شد. ناگاه! صدايي شنيد، كه خطاب به او مي گويد: «برخيز!» سر خود را از سجده برداشت، و به اطراف نگاه كرد. وجود مبارك حضرت رضا عليه السلام، را ديد، كه به او مي فرمايد: «من زوجه ات را آورده ام. اكنون بيرون حرم است. برخيز، و او را ملاقات كن!» مرد گفت: «فدايت شوم! درها بسته است؛ چه گونه بروم؟» آن حضرت عليه السلام فرمودند: «كسي كه زوجه ات را از راه دور آورده است، مي تواند درهاي بسته را نيز بگشايد.» آن گاه از آن امام راستين (روحي له الفداه) تشكر نموده، و با عجله به بيرون دويدم. به هر دري كه مي رسيدم، باز مي شد. چون از رواق مبارك بيرون آمدم، ناگاه چشمم به زوجه ام افتاد! ديدم به همان هيبتي كه در جزيره بود، بيرون حرم ايستاده است. او نيز مرا ديد. متعجب شد! هر دو همديگر را در آغوش گرفتيم، و گريستيم! از او پرسيدم: «تو چه گونه به اينجا آمدي؟» گفت، «من از درد فراق و دوري بسيار گريه مي كردم؛ تا جايي كه چشمانم درد گرفته بود! امشب نيز تنها و غريبانه در همان جزيره نشسته بودم، و از شدت درد چشم ناله مي كردم. ناگهان! جواني نوراني ظاهر شد؛ آنچنان كه نور روي مباركش تمامي اطراف را روشن نموده بود. سپس به من فرمود: چشم بر هم بگذار! من چنان كرده، و چشمانم را بستم. چيزي نگذشت، كه خود را در اين مكان مبارك ديدم.» پس به زوجه ام گفتم: «آن شخص، آقا علي بن موسي الرضا عليه السلام بوده، كه ما را مورد لطف و عنايت خويش قرار داد، و تو را از بيچارگي و تنهايي رهانيد.» آن گاه هر دو مجددا از عنايات و توجهات آن حضرت عليه السلام تشكر نموده، و با هم به نزد پسرها رفتيم. به لطف و عنايت خاص حضرت ثامن الائمه عليه السلام ما باز هم دور هم جمع شديم، و كانون زندگيمان رونق گرفت. ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

♥️🍃 یقینا خــــــــــــــــدا به همه مـــــــــــــردم رئوف ومهربان است "سوره حج65" ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

کسی که بخدا ایمان داره... ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

بدترین نوع #مرگ چه مرگی است⁉️ نه مرگ در قعر #آتش نه مرگ در اثر #سقوط و نه مرگ در عمق #دریا ... هیچ کدام سخت ترین و بدترینِ مردن ها نیست. 🔥بدترین نوع مرگ ، مرگِ در حال گناه است. که ما در اندیشه گناه باشیم و موت در پی ما... رسول اکرم صلی الله علیه و آله؛ عجب میدارم از آن کسی که طلب دنیا میکند و مرگ او را طلب میکند تا او را چگونه دریابد. 🔰امام صادق علیه السلام : #خداوند بنده (گنهکار و) سرگردان #توبه کننده را دوست دارد ولی کسی که گناه نمیکند برتر است 🔻در حالی که ما روزانه به دنبال #آمال و آرزوهای خود هستیم ممکن است مرگ با آمدنش ما را غافلگیر کند. خدا کند در آن لحظه فکر گناه در سر نداشته باشیم. ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

#خدا💕 خدایاعاااشقتم❤️ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

چرا وقتی با نزدیڪ شدن به خدا به آرامش حقیقی میرسی؛ از خودت دریغش میڪنی⁉️ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐ ‎‌‌‌‌‌‎‌

خدایا مرا نجات ده از هرچیزی که باعث دوری من از تو میشود. ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

❤️پروفایل منتخب روز❤️ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

°°° |وَ انْقُلْنِي إِلَى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ| مَن عاشقـے را •° از #خدا یاد گـرفتم همان لحظہ کہ گفت: [ صدبار اگر توبه شکستی بازآ ] #ابوحمزه_ثمالی📚 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

💠میان آرزوی تو و معجزه خداوند، دیواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزویت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن. هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد. ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا...💚. .‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

از عجایب دیگر عدد 7 و کلمه (النور) و مشتقات آن در قرآن مانند (نورا، نورهم، نوره، نورنا، نورکم، المنیر و ...) 49 بار ذکر گردیده یعنی 49=7×7 در این سوره "النور" { سُورَةٌ أَنزَلۡنَٰهَا وَفَرَضۡنَٰهَا ° وَأَنزَلۡنَا فِيهَآ ءَايَٰتِۭ بَيِّنَٰتٖ° لَّعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ } نور1 (این) سوره‌ای است که آن را نازل کرده‌ایم، و (احکام) آن واجب نموده‌ایم، ° و در آن آیات روشنی نازل کرده‌ایم° مجموع حروف کلمه "آیت" در کل قرآن بدین ترتیب است: ا: 827 ی: 493 ت: 199 827+493+199=1519 یعنی 1519=7×7×31 عدد 31 نیز مجموع کلمات سوره الفاتحه و 7 آیه دارد... ترتیب سوره النور نیز در قرآن 24 است و تکرار کلمه (النور ، نور) در کل قرآن نیز 24 با آمده است 🌹سبحان الله ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐

قرار هرشب دعای فرج به نیت سلامتی و ظهور آقا امام زمان( عج الله) و سه صلوات♥️ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌ و فرجنا به🤲 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐