eitaa logo
شوق پرواز
2.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
164 ویدیو
69 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی🌹 🔶نشر مطالب کانال باعث افتخار تیم شوق پروازاست. با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
کم حرف می‌زد ؛ سه تا پسرش شهید شده بودند ازش پرسیدم چند سالته مادرجان؟ گفت هزار سال ، خندیدم گفت: شوخی نمی‌کنم اندازه‌ هزار سال بهم سخت گذشته صداش می‌لرزید ....
🏹میگن هر تیری که به شهید اصابت کرده اول از قلب مادرش رد شده 📌میدونی چیه؟ مامانا این جورین که 💉اولین واکسن دوماهگیتو که میزنی بند دلشون پاره میشه😔 🤕وقتی توکوچه و مدرسه با لباس پاره میای خونه بند دلشون پاره میشه، 😔 🕛وقتی دیر میای خونه... 🥾وقتی بند پوتینت رو‌محکم میکنی تا بری خدمت... 🤒خدا نکنه مریض بشی، تب میکنه باهات... درد میکشه باهات.... 📌میدونی رفیق ، راستش جون میده برات.... 🥀میگم پس حال مادرای مدافعان حرم الان چیه؟؟؟؟ 🥀محسن حججی که مثله شد... 🥀یا رضا اسماعیلی که سر از بدنش جدا شد.... 🌱بلند شو رفیق... 😘دستشو ببوس 📱بهش زنگ بزن 😔به خاطر بند های فراوونی که از دلش پاره شد 🌱اما نذاشت آب تو دلت تکون بخوره. 💫یا اگر آسمونی شده با فاتحه ای، روحشو شاد کن... 🤲اللهم صبر جمیل برای مادران شهید... 💫... ✍️شوق پرواز https://eitaa.com/shogh_prvz
مادر است دیگر داغدار فرزندش.... 💔امروزچقدر شبیه غروب جمعه ست.... https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹سالروزشهادت 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 «شهیدی که درقبرچشمانش را بازکرد» 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 مادر شهید: 🥀زمانی که على اکبر در بیمارستان بقیة الله تهران بسترى بود، چون تعداد عیادت کنندگان او زیاد بود براى رعایت حال دوستان و علاقه مندان او سعى مى کردم اکثرا از پشت شیشه اتاق، فرزندم را ببینم، گاهی هم دو سه دقیقه مختصر کنار او مى ایستادم و بر مى گشتم. 🥀پس از اینکه اکبر در بیمارستان به شهادت رسید و او را براى غسل به غسالخانه بردند باز هم وقتى براى دیدن او به غسالخانه رفتم، این فرصت را در اختیار دیگران گذاشتم. برادر شهید : در موقع دفن پیکر، برادرم در آغوش من بود. وقتی مادرم بالاى قبر آرزو کرد،على اکبر چشمانش را باز کند، من به چشمان برادرم که صورت او را از کفن باز کرده و روى خاک گذاشته بودم خیره شدم. در این لحظات بسیار کوتاه با کمال شگفتى مشاهده کردم در همان لحظه که مادرم این کلمات را بیان مى کرد چشمان على اکبر از هم گشوده شد و به مادرم نگریست و بعد از لحظات کوتاهی دوباره بسته شد. 📌ما پس از این ماجرا تا سالها این مطلب را فاش نکردیم، چون نگران این بودیم مبادا دیگران در صحت این قضیه شک نمایند و یا خیال کنند ساختگى است. تا اینکه یکى از بستگان ما که در کارهاى تبلیغاتى است وقتى متوجه این اعجاز شد عکس ها را از ما گرفت و در کنار هم گذاشت و به صورت یک پوستر چاپ کرد و بدین ترتیب این قضیه بر همگان آشکار شد. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 پاسدار شهید حاج علی اکبر صادقى متولد: ١٣۴٠ تهران تاریخ شهادت :۶۶/٣/٩ مزار: بهشت زهرا(س)، قطعه ٢٩ https://eitaa.com/shogh_prvz