eitaa logo
شوق پرواز
2.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
174 ویدیو
73 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی🌹 🔶نشر مطالب کانال باعث افتخار تیم شوق پروازاست. با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم، یكی برداشت و گفت: می‌تونم یكی دیگه بردارم؟ گفتم: البته سید جون، این چه حرفیه ؟ برداشت ولی هیچ كدوم را نخورد، كار همیشگی‌اش بود، هرجا غذای خوشمزه یا شیرینی و شكلات🍫 تعارفش می‌كردند برمی‌داشت اما نمی‌خورد، می‌گفت: می‌برم با خانم و بچه‌هام می‌خورم. می‌گفت: شما هم این كار رو انجام بدید، اینكه آدم شیرینی های زندگیش رو با زن و بچه‌اش تقسیم كنه خیلی تو زندگی خانوادگی تاثیر می‌گذاره. 🌱به روایت همسر شهید مرتضی آوینی 💫شبتون شهدایی https://eitaa.com/shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امروز به ارباب به نیابت از شهید 🌹یوسف داور پناه🌹 https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹متولد ۱۳۴۴ در کرمان 🌱بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه در آمد 🌱داوطلبانه به کردستان برای مبارزه با منافقین و دموکرات ها رفت 🥀در ۵ شهریور ۱۳۶۲ با شکنجه فراوان به شهادت رسید https://eitaa.com/shogh_prvz
🌱مادر شهید: 🌹یوسف بعد از انقلاب وارد سپاه شد، دائماً به منطقه کردستان رفت و آمد داشت. ماه مبارک رمضان از طرف سپاه آمدند و گفتند که یوسف‌ات زخمی شده و حالا در بیمارستان امام تبریز بستری است. 🔸افطار نکرده راهی تبریز شدم، در بیمارستان چشمم از دور یوسف را شناخت، از دور صدایش زده و خود را دوان دوان به آغوشش رساندم، صدای شیون و زاری‌ام بیمارستان را به هم زد، همه داشتند ما را نگاه می‌کردند. 📌یوسف گفت: مادر! تو را به خدا آرام باش! گریه نکن، من را از آغوشت بیرون بکش؛ بچه‌ها با دیدنت یاد مادرشان می‌افتند و دلشان می‌گیرد… https://eitaa.com/shogh_prvz
1️⃣ _مرد! اینقدر بی‌خیال نباش. پاشو برو از یوسف خبری بگیر. می‌دونی چند وقته ازش خبری نداریم؟! شاید دوباره زخمی شده، شاید خدایی نکرده...». استغفرالله بلندی گفت و از جا بلند شد تا به مسجد برود. شاید آنجا خبری از یوسف باشد. مسجد هم خبری از یوسف نبود. یکی از همسایه‌ها پرسید: «حاجی تو همی؟ ناراحتی؟ اتفاقی افتاده؟» _نه از یوسف بی‌خبریم، همسایه گفت: «حاجی یه چی می‌گم از ما نشنیده بگیر.» شنیدم اگر دموکرات‌ها دستشون به یوسف برسه، تکه‌تکه‌اش می‌کنند‌. آخر یوسف نقشه‌هایشان را لو داده و کلی از سرانشون دستگیر شدند. من اگر جای شما باشم می‌گم این طرف‌ها آفتابی نشه. حاجی اینها دین ندارند. ایمان ندارند. بلایی سر یوسف میارن‌ها. پیرمرد سریع از جا بلند شد و زیر لب گفت: «به خدا سپردمش و راهی خانه شد.... ادامه دارد.... https://eitaa.com/shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2️⃣ 🌑 سیاهی شب بود و زوزه باد. مادر خوابش نمی‌برد. بالای سر یوسف نشست. چه آرام خوابیده بود. 📿مادر کنار سجاده نشسته بود که ناگهان چند مرد که صورت‌هایشان را پوشانده بودند، از روی دیوار به داخل خانه پریدند و با لگد در اتاق را باز کردند. اسلحه‌هایشان را سمت مادر گرفتند و گفتند: «برای خمینی نماز می‌خوانی؟» و با قنداقه‌ی تفنگ محکم به بازوی او کوبیدند. 🌱یوسف از جا پرید و جلوی تفنگداران ایستاد... _دنبال من می‌گردید؟ بیایید من اینجام. به او چه کار دارید؟  آن‌ها قنداقه را محکم‌تر به سینه‌ی یوسف کوبیدند. آه از جگر مادرش بلند شد. دست‌های یوسف را بستند و بنا به خواسته‌ی خود یوسف او را از پشت بام بردند. مادر از جا پرید و پسرش را کشید و چند قدمی دنبال آن‌ها دوید. یکی از تفنگداران با قنداقه او را هل داد. مادر محکم به دیوار خورد. _کجا می‌بریدش نامردها؟  🌱یوسف سرش را به عقب برگرداند و لبخند زد. 🌑 هوا کاملا تاریک و شهر در خواب و سکوت بود تنها چراغ روشن شهر، مقر دموکرات‌ها آن طرف رودخانه بود. 😔 پدر و مادر کنار رختخواب خالی یوسف نشسته بودند و به جای خالی او نگاه می‌کردند. 📌هنوز سپیده نزده بود که یکی از دموکرات‌ها خبر آورد که یوسف کشته شده، بیایید آن طرف رودخانه و تحویلش بگیرید. 😔پیرمرد در جا سنگ‌کوب کرد. مادر بر سرش کوبید. نمی‌دانست چه کار کند. دوباره خودش را جمع کرد. ملافه‌ای روی شوهرش کشید و آماده شد تا خودش برود و پیکر یوسفش را تحویل بگیرد. چادرش را به سر کرد و راهی شد..... ادامه دارد...... https://eitaa.com/shogh_prvz
🤲خدایا همین یوسف داور پناه برامون بسه که اون دنیا بخواد جلومون وایسه..... نیازی به میزان و قسیم النار و الجنة نیست ما جواب یوسف داور پناه رو نمیتونیم بدیم..... عاقبتمون رو به جبر به خیر کن... شبتون شهدایی💫 یاعلی مدد ✍️شوق پرواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا