نمیدونم از کدوم مرز میرید؛
مهران، شلمـچه، جذابه؛
اصلا برگشتید یا تازه راه افتادید؛ اما یادی
کنید از شـهدای مفقود الاثری که پشت
لباسهاشون مینوشتن: یا کربلا یا شهادت؛
آخرش هم امام حسین سرشونو به دامـن گرفت..!
یاد کنید شـهدایی رو که روی سیم خاردار
خوابیدن و گوشتِ تنشون، لای اون سیمها
موند تا رفقاشون رد بشـن و عملیات لو نره؛
اربعینیها..!
چشـمتون که به گنبد آقا افتاد، یاد کنید
اون شهدایی رو که برای هم سربند میبستن
«کربـلا کربلا ما داریم میآییــم..»
ستون به ستونِ این مسیر رو، مدیونِ
قطره قطرهی خون شهداییم..(:
پن: به سربندها توجه شود..
شوق وصال 72
نمیدونم از کدوم مرز میرید؛ مهران، شلمـچه، جذابه؛ اصلا برگشتید یا تازه راه افتادید؛ اما یادی کنید از
میگفت تموم تلاشتو هم کردی که اربعین کربلا
باشی اما میدونی قسمت نمیشه؛ با خودت بگو:
بُعدِ منزل نَبُوَد در سفرِ روحانی..!
کربلایی شدن که لزوما به معنایِ حضور
تو منطقه جغرافیاییِ کربلا نیست..
اینو هزاران شهیدی که الان داره
سربند های لبیک یا حسینشون تو
مسیرِ کربلا پیدا میشه اثبات کردن..(:
🌱نمیدونم مجید با نفسش چی کار کرده بود
که اون همه ثروت پدرش
نتونست پابندش کنه...
یک روز بعد از صبحگاه دیدمش؛
احساس کردم به اون بیشتر از همه
سخت میگذره
ازش پرسیدم: «مجید! اینجا
خوبه یا ویلاتون تو
خیابان پاسداران؟😉
سرشو پایین انداخت و گفت:
«اینجا خیلی خوش میگذره...»
✨در وصیت نامهاش نوشته بود:
«خدایا! تو شـاهد باش که همهی
مظاهر دنیا را به سویی افکندم و
به سمت تو آمدم.»
🌺#شهید_مجید_صنعتی، یکی از شهدایی بود که در خانواده ای بسیار مرفه بزرگ شد اما زندگی در جبهه را به این رفاه دنیایی ترجیح داد...
🌷یادش با ذکر #صلوات
🏴