eitaa logo
شوق وصال 72
92 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
20 فایل
گفتم‌کلیدِقفل‌ِ شهادت‌شکسته‌است...؟! یااندراین‌زمانه‌درباغ‌بسته‌است...؟! خندیدوگفت: ساده‌نباش‌ای‌قفس‌پرست! دربسته‌نیست..! بال‌وپرماشکسته‌است. ........................................ 🌾🍂🌱🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
شوق وصال 72
♥️..... هرگاه‌دنیابرایت‌تنگ‌شد؛😢 زیارت‌عاشورابخوان‌ڪہ،سلام‌برحسین حیات‌است:)'..♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. حسین جان؛♥️ ااشکِ مرا هروقت می بینی تفضل کن... وقتی که گریه میکنم یعنی گرفتارم:)😭 م‍‍َج‍ن‍و‍ْنُ ا‍ل‍‍ح‍‍ُس‍‍ِـ¹²⁸ـی‍‍نْ-♥️ ◽️......♥️):
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️..... گرفتار‌اومدم نجاتم‌بده‌ حسین(:♥️ کم‌‌آوردم‌‌دیگه😭 خداشاهده‌ حسین.....♥️ .م‍‍َج‍ن‍و‍ْنُ ا‍ل‍‍ح‍‍ُس‍‍ِـ¹²⁸ـی‍‍نْ-♥️
شوق وصال 72
♥️..... گرفتار‌اومدم نجاتم‌بده‌ حسین(:♥️ کم‌‌آوردم‌‌دیگه😭 خداشاهده‌ حسین.....♥️ #ارباب_حسین_جان
. حسین جانـــــ♥️ـــــ الا‌بِـذِڪرِاللہ‌تـَطمَئِن‌القُـلۅب تو ایـن‌ شَھر‌ شلوغ؛(: فقط‌ یادِ (♥️ تـو آرومَـم‌ میڪُنھ) : ◽️......♥️ ):
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با تمام وجود گناه کردیم .... نه نعمت هایش را از ما گرفت و نه گناهانمان را فاش کرد . اگر بندگی اش را می‌کردیم چه میکرد؟!💔
🌱یک روز قرار بود حاجی از پایگاهی که من فرمانده آن بودم، بازدید کند. به رسم تمام مراسمی که یک فرمانده به بازدید می آید، نیروها را در محوطه به خط کرده بودیم که بالگرد حامل ایشان به زمین نشست. به استقبالش رفتیم. منطقه خاکی بود و پس از فرود بالگرد، گرد و خاک زیادی بلند شد. چند دقیقه ای منتظر پیاده شدن سردار بودیم. اما در کمال تعجب ایشان نیامدند. از خلبان پرسیدم که سردار کجا هستند؟ پاسخ داد: سردار از در دیگر رفتند. چون ایشان را در محوطه ندیدم و در آنجا نیز جز یک آشپزخانه مکان دیگری نبود به آنجا رفتم. دیدم روی نیمکت چوبی با یک لباس معمولی نشسته و آشپزها هم برایشان چای آورده بودند. وقتی دلیل عدم حضور ایشان در جمع نیروها را جویا شدم، گفتند من عمدا از این سمت اومدم تا باعث اذیت نیروها نشم... ---»»♡🌷♡««---
••💔✨ دلم از این تابوت ها میخواد :) 🌿 🕊↳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش‌روزی‌برسه،که‌به‌همه‌مژه‌بدیم.. یوسف‌فاطمه‌آمد!! دیدی؟! من‌سلامش‌کردم:)) پاسخم‌داد ، امام‌پاسخش‌طوری‌بود باخودم‌زمزمه‌کردم‌که‌امام‌.. میشناسدمگراین‌بی‌سروبی‌سامان‌را؟! وشنیدم‌فرمود : توهمانی‌که«فـــرج»میخواندی• :) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ َج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌