🩸 شهیدی که شب شهادت حاج قاسم به خواهرش گفت: ″فرمانده ما شهید شده″
🔹 ″شهید قاسم افضلی گروه″ سیزدهم دی ماه سال ۱۳۹۸ و زمانی که همه ما خواب بودیم در حالی که بسیار ناراحت بود به خواب خواهرش می آید.
◇ خواهرش علت ناراحتی اش را می پرسد و در پاسخ می گوید: فرمانده ما شهید شده است.
◇ خواهرش معنای این خواب را متوجه نمی شود تا اینکه موقع اذان صبح تلویزیون را روشن و با این خبر مواجه می شود که:
💔 إِنَّا لِلَّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ؛
شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی...
◇ ″#سردارشهیدقاسمافضلی″
ششم خردادماه سال ۱۳۴۰ در روستای «گروه» از توابع «راین» استان کرمان متولد شد. پدرش حسین کشاورز بود و مادرش زیبا نام داشت. او تا مقطع دوم متوسطه درس خواند و عضو سپاه پاسداران شد. قاسم سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد که به واسطهی این وصلت خدا به او ″یک دختر″ هدیه کرد.
◇ این پاسدار خوشنام، از نیروی های لشکر ۴۱ ثارالله در هشتم مردادماه سال ۱۳۶۲ در منطقه مهران در عملیات والفجر ۳ به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای کرمان قرار دارد.
🇵🇸🇮🇷
••••••••••♡♡♡♡••••••••••
◇شهیدی که در روز تولدتش به شهادت رسید
🔸به سید میگفتم :اینا کی هستند
میاری هیئت ؛ بهشون مسولیت میدی؟
میگفت: کسی که توراه نیست ، اگه بیاد
توی مجلس اهل بیت و یه گوشه بشینـه
و شما بهش بها ندی،میره و دیگه هم بر
نمیگرده اما وقتی تحویلش بگیری،جذب
همین راه میشه.
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
#یادشهداباصلوات
🔸مناجات بسیار زیبای شهید چمران
خدایــا،
مرا بســوزان.
استخوان هایـــم را خــرد کن،
خاکســترم را به باد بـسـپار،
ولے لحظه اے مرا از خــود وا مسپار...
#شهیدمصطفےچمران
#یادش_باصلوات
🇵🇸🇮🇷
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
📌 | ماجرای عکس | لحظاتی قبل از شهادت اسرافیل موقع خوردن غذا
🔷️ یکی از بچـه ها اسمش اسـرافیل بـود؛
کم سن و سال و خوش خنده. به راننده ماشین حمل غذا گفت: «داداش! خواستی بـری عقب، محـبت کن جنــازه ما را هم با خـودت ببـر!.»
◇ لقـمه توی دهانمـان بود؛ خنـده مان گـرفت.
تویوتا، غذای بچـه ها رو پخش کرد و دور زد.
◇ داشت برمی گشت که یکدفعه یک خمپـاره خورد بغل اسرافیل؛ ظرف غذایم را پرت کردم و شیرجه رفتم روی زمین؛ اما سریع بلند شدم. وسط گردوخاک دویدم طرف اسرافیل؛
◇ ترکـش به شـاهرگش خورده و درجـا تمـام کـرده بود.
◇ چند تا از بچـه های دور و برش، غرق خون
و زخمـی و پخـش و پلا بودند. پیکـر اسـرافیل
و زخمیهـا را بـا همــان تویوتـا فرستادیم عقـب.
برگشتم همانجــا؛ زمین از خــون خیس بـود.
📚 کوچه نقاش ها / راحله صبـوری
خـاطـرات #سید_ابوالفضل_کاظمی
🇵🇸🇮🇷
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
"میگفت"
منیڪچیزفهمیدھاَم
خدآهمیشہشهـآدتروبھآدمهآیـے
دآدھڪہدَرڪـآرسختڪوشبودهاند🖇...!
-شہیدبیضایی
ایشان می گفتند: با این که شهید احمد پسرشان بودند، امّا او را دوست دوران جوانی خود می دانستند و با عشق مادرانه اشان در تربیت احمد تلاش می کردند و عاشقانه فرزندشان را راهی سوریه کردند
_مادربزرگوارشهید.
حضرت صاحب الزمان(عج)خدابه شماصبر دهد. زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم. هنگامی میشودگفت منتظریم که خودرا اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ گاه ظهور نخواهد کرد.
_فرازی از وصیت نامهشهید احمد محمد مشلب