🌷شهید_محسن_حججی🌷
از زیارت برمیگشتم، دیدم توی دارالحجه خانمی با قلم خوشنویسی به نستعلیق مینویسد. اومدم بهش گفتم: تو یه جمله بگو، منم یه جمله میگم بنویسه.
نقشه هم کشیدیم برایش که قاب بگیریم و توی اتاق خواب بزنیم به دیوار...
محسن این متن را پیشنهاد داد: " آن روزها دروازهای برای شهادت داشتیم و حال، معبری تنگ. هنوز برای شهید شدن فرصت هست. دل را باید پاک کرد."
من هم گفتم: " از قول من خسته به معشوق بگویید، جز عشق تو عشقی به دلم جا شدنی نیست."
🖋راوی: همسر شهید حججی
#صلوات #انتظار #شهریار
🆔 @shohaada
طنز_جبهه
🔰ماموریت ما تمام شد، همه آمده بودند جز «بخشی».بچه خیلی شوخی بود. همه پکر ☹️☹️بودیم.
اگر بود همه مان را الان می خنداند.یهو دیدیم دونفر یه برانکارد دست گرفته و دارن می ایند. یک غواص روی برانکارد آه و ناله میکرد.
🔰شک نکردیم که خودش است. تا به ما رسیدند "بخشی" سر امدادگر داد زد:«نگه دار!»
بعد جلوی چشمان بهت زده ی دو امدادگر پرید پایین و گفت:«قربون دستتون! چقدر میشه؟!!» و زد زیر خنده 😃و دوید بین بچه ها گم شد. به زحمت،امدادگرها رو راضی کردیم که بروند!!
#صلوات #انتظار #شهید
🆔 @Shohaada