eitaa logo
❤شــــــــــهدا❤
262 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
42 ویدیو
0 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا ؛کمتر از شهادت نیست🌷 __________ گر میروی بی حاصلی گر میبَرَندت واصلی رفتن کجا بردن کجا💔 __________ اینجا محفل خاطرات شهداست.... لطفا با صلوات وارد شوید🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید_حمید_باکری🌷 💠حمید آلمان که می خواست برود👣، نشسته بود خودش و اعتقاداتش را روی کاغذ پیاده کرده بود.📝 می خواست وقتی آنجا می رود یادش نرود که کیست و برای چه آمده است؟! نامه📨 پر بود از نقاط مثبت➕و منفی اش➖؛ از خصلت های ارثی تا خصلت های تأثیر گرفته شده از خانواده و محیط. 💠می گفت: اینها را نوشتم تا وقتی رسیدم آلمان غرور برم ندارد⛔️ و یادم نرود چه کسی هستم و برای چه آمده ام و نباید به خطا بروم. همه را نشانم داد. البته این ها را به این قصد به من نشان داد تا نقاط ضعفش را بدانم و خیلی پیش خودم بزرگش نکنم. به_روایت_همسر❣ کتاب_نیمه_پنهان_ماه📘 🆔 @shohaada
سال 85 با علی در سیرجان کار می کردیم . روز عاشورا گفت : یه حاجت دارم و می خواهم یک گوسفند قربانی کنم👌 . در خانه یکی از بچه ها گوسفند را ذبح کردیم . وقتی داشتیم گوشتش را تقسیم می کردیم . علی گفت : دیشب خواب دیدم سوره_صف را با صوت زیبایی دارم می خوانم☺️ . تعبیرش چیه ؟ تعبیرش می دونی چیه ؟ به کتاب تعبیر خواب رجوع کردیم که دیدیم امام صادق علیه السلام فرموده اند🌹 : هر کس سوره صف را در خواب بخواند سرنوشتش به شهادت ختم می شود🕊🕊🍃 🌷شهید مدافع حرم علی عسگری🌷 🆔 @shohaada
شهید که باشی... یکبار شهید می شوی ... مادر شهید که باشی، هر روز ... یادی کنیم از مادران شهدا که سالشون رو کنار قاب عکس فرزندشون تحویل میکنند😔 آرامش قلب صبورشان ❤️ 🆔 @shohaada
🌷 شهید محمدحسین محمدخانی🌷 #شهدا #صلوات #تلنگر 🆔 @shohaada
✨🔹 خاطره از شهید مهدی باکری🔹✨ 💖 خواهرش بهش گفته بود «آخه دختری که تا حالا قیافه ش رو ندیده ای ، چه جوری می خوای بگیری؟ شاید کچل باشه.» گفته بود « اون کچله رو هم بالاخره یکی باید بگیره دیگه !»   💖از قبل به پدر ومادرم گفته بودم دوست دارید مهرم چه باشد. یک جلد قرآن و یک اسلحه . این هم که چه جور اسلحه ای باشد، برایم فرقی نداشت. پرسید « نظرتون راجع به مهریه چیه ؟» گفتم « هرچی شما بگین.» گفت « یک جلد قرآن و یک کلت کمری. چه طوره؟» گفتم « قبول.» هیچ کس بهش نگفته بود. نظر خودش را گفته بود. قبلا به دوست هایش گفت بود« دوست دارم زنم اسلحه به دوش باشد.»   💖روز عقد کنان بود. زن های فامیل منتظر بودند داماد را بینند. وقتی آمد، گفتم « اینم آقا داماد. کت و شلوار پوشیده و کراواتش رو هم زده، داره می آد.» مرتب وتمیز بود. با همان لباس سپاه . فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.   💖 هرچه به عنوان هدیه ی عروسی به مان دادند، جمع کردیم کنار هم بهم گفت « ما که اینا رو لازم نداریم. حاضری یه کار خیر باهاش بکنی؟» گفتم « مثلا چی ؟» گفت « کمک کنیم به جبهه .» گفتم « قبول ! » بردمشان در مغازه ی لوازم منزل فروشی . همه شان رادادم، ده – پانزده تا کلمن گرفتم. 🆔 @Shohaada
رزق معنوی... 🌸🍃 علامه مجلسی فرمودند: شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم. 🌸" بسم الله الرحمن الرحیم، اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها. اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ "🌸 بعد یک هفته مجدد خواستم، آنرا بخوانم، که در حالت مکاشفه ندایی شنیدم، از ملائکه که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم... 📚قصص العلماء، 802 🆔 @SHOHAADA
❤شــــــــــهدا❤
🍃🌸 هفته چهل و یکم🌸🍃 به نیابت از 🌷 شهید مدافع حرم میثم نجفی 🌷 مهلت: تا جمعه ساعت 24 لطفا تعداد #صل
خیلی مشتاق بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه میگفت: «پس این بچه کی به دنیا میآید؟ » خیلی دوست داشت دخترش را ببیند ولی عشقش به حضرت زینب(س)بیشتر بود. اگر بیشتر نبود اول صبر میکرد بچه اش به دنیا می آمد و بعد میرفت. اما دیگرهیچ چیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفت سوریه... حلما 17 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره بارداری_ام بود و روزهای سختی را میگذراندم. به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه » گفت: «زهره جان! سپردمتان به حضرت زینب(س)و از خانم خواسته ام به شما سر بزند... «میثم نجفی» مدافع حرم حضرت زینب(س)که در شهر حلب سوریه مجروح شده بود، پس از چند روز کما در 13 آذر 93 به آرزویش که شهادت بود رسید. 🌷شهید_میثم_نجفی🌷 #صلوات #شهدا #ظهور 🆔 @Shohaada
دو ماه از ازدواجشان می‌گذشت که دوستش مسئله را پیش کشید؛ غاده! در ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارانت خیلی ایراد می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است؛ مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من تعجبم چطور دکتر چمران را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده همسر چمران یادش بود که چطور با تعجب دوستش را نگاه کرد، حتی دلخورشد و بحث کرد که؛ مصطفی کچل نیست، تو اشتباه می‌کنی. دوستش فکر می‌کرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه، در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی، شروع کرد به خندیدن؛ مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و غاده که چشم‌هایش از خنده به اشک نشسته بود گفت: مصطفی، تو کچلی؟ من نمی‌دانستم! و آن وقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن ممکن است این جریان خنده دار باشد، ولی واقعاً اتفاق افتاد. آن لحظاتی که با مصطفی بودم و حتی بعد که ازدواج کردیم چیزی از عوالم ظاهری نمی‌دیدم، نمی‌فهمیدم . 🆔 @Shohaada
🌷 شهید فتح الله ژیان پناه 🌷 🆔 @Shohaada
▪️رفتگر محله چهره‌اش را پوشانده بود. معلوم بود همان مرد همیشگی نیست. جلو رفت و سلام داد و فهمید شهردار شهر است! قصه این بود که زن رفتگر محله مریض شده بود. به او مرخصی نمی‌دادند. می‌گفتند جایگزین ندارند. رفتگر مستقیم رفته بود پیش شهردار. آقا مهدی باکری خودش جای رفتگر آمده بود سر کار . 🌷 شهید مهدی باکری🌷 ❤️22 اسفند روز بزرگداشت #شهدا❤️ 🆔 @Shohaada
🌸 همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهن‌مان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم، که شهدا راه‌شان، راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند… ما لشکر امام حسینیم، حسین‌وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین را در آغوش بگیریم، جز این نباید کلامی و دعایی داشته باشیم که «الّهُمَّ اجعل مَحیایَ، مَحیا محمدّ و آلِ محمد و مَماتی، مَماتَ محمّد وَ آلِ محمد» 🌺 🌷شهید حسین خرازی🌷 @shohaaada
🍃🌸هفته دویست و هشتاد و دوم🌸🍃 به نیابت از سلامتی و ظهور امام زمان (عج) و تمامی شهدا و اموات و 🌷شهید علی طباطبایی🌷 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ✨﷽✨ "بخشی از وصیتنامه شهید بزرگوار" ای مردم در صحنه باشید و افرادی را انتخاب کنید که ثمره خون را پایمال نکنند که در این صورت مسئول خواهید بود. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🆔 @Shohaada