eitaa logo
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
317 فایل
دهه هشتادےهاهم‌شهیـدخواهندشد شهیـدانـے‌میشوندامثال‌شهداے: شهید آرمان علی وردی🤍:) من |🌿 @nojavan82 برا تبـادل⇜ @tabalolat_shohaadaa80
مشاهده در ایتا
دانلود
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
📗کتاب صوتی #خون_دلی_که_لعل_شد قسمت 1️⃣ "زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از د
کتاب خون دلی که لعل شد، حاوی خاطرات حضرت آیت‌الله العظمی سیّد علی خامنه‌ای "مدّظلّه‌العالی" از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است 👆 "یک روز در میان چند قسمت از کتاب را به اشتراک میگذاریم"😊 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
☕️فنجانی چای با خدا☕️ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست 🖋 .................................... همه چیز به هم ریخته بود. انگار هیچگاه، دنیا قصد خوش رقصی برای من را نداشت. منی که حاضر بودم تمام سکه های عمرم را خرج کنم تا لحظه ایی سازِ دنیا، بابِ دلم کوک شود. حالادیگر دانیال را هم نداشتم. من بودم و تنهایی. بیچاره خانه مان، که از وقتی ما را به خود دیده بود، چیزی از سرمای شوروی برایش کم نگذاشته بودیم. روزهایم خاکستری بود، اما حالا رنگش به سیاهی میزد. رفتار های دانیال علامتی بزرگ از سوال را برایم ایجاد میکردند. چه شده بود؟؟ این دین و خدایش چه چیزی از زندگیمان میخواستند؟؟ مگر انسان کم بود که خدا، اهالی این کلبه ی وحشت زده را رها نمیکرد؟ مادر یک مسلمان ترسو.. پدر یک مسلمان سازمان زده.. و حالا تنها برادرم، مسلمانی مذهبی که از هّل حلیم، دیگ را به آغوش میکشید. کمتر با دانیال برخورد میکردم. اما تمام رفتارهایش را زیر نظر داشتم. چهره ی عجیبی که برای خود ساخته بود.و برخوردهای عجیبترش، کنجکاویم را بیشتر میکرد. و در بین چیزی که مانند خوره، جانِ ذهنیاتم را میخورد، اختلاف عقاید و کنشهایش با مادر مسلمانم بودم.هر دو مسلمان..اما اختلاف؟؟؟ پس مسلمانها دو دسته اند..ترسوهایش مانند مادر، مهربان و قابل ترحمند.. جسورهایش میشوند دانیال.دانیالی که نمیدانستم کیست؟؟ بد یا خوب؟؟؟ راستی پدرم از کدام گروه بود؟؟ نه..اون فقط یک مجاهد خلقیِ مست بود..همین و بس.. دیگر طاقتم تمام شد.باید سر درمیاوردم، از طوفانی که آرامش اندکم رادزدید..باید آن پسر مسلمان را پیدا میکردم و دروازه های زندگیمان را به رویش میبستم. دلم فقط برادرم را میخواستم.دانیال زیبای خودم.. بدون ریش..با موهای طلایی و کوتاهش.. پس همه چیز شروع شد.هر جا که میرفت، بدون اینکه بفهمد، تعقیبش میکرد. در کوچه و خیابان.. اما چیز زیادی دستگیرم نمیشد. هر بار با تعدادی جوان در مکانهای مختلف ملاقات میکرد. جوانهایی با شمایلی مسلمان نما، که هیچ کدامشان،آن دوست مسلمان نبودند. راستی آنها هم خواهر داشتند؟؟و چقدر سارای بیچاره در این دنیا بود. از این همه تعقیب چیزی سر درنمی آوردم. فقط ملاقات های فوری.چند دقیقه صحبت.. وبعد از مدتی خیابان گردی، ورود به خانه های مهاجر نشین، که من جرات نزدیک شدن به آنها را نداشتم .گاهی ساعتها کنج دیواری، زیر باران منتظر میمانم..اما دریغ پس کجا بود این دزد اعظم،که فقط عکسش را در حافظه ام مانند گنجی گران؛حفظ میکردم،برای محاکمه.. روزی بعد از ساعتها تعقیب و خیابان گردی های بی دلیل دانیال، سرانجام گمش کردم. و خسته و یخ زده راهی خانه شدم. هنوز به سبک خانواده های ایرانی، کفشهایم رادرنیاورده بودم که… ادامه دارد… ..................................... ❣✨ ......................................... ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
☕️فنجانی چای با خدا☕️ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست 🖋 .................................... هنوز کفش هایم را در نیاورده بودم که،صدای جیغ مادر و سپس طوفانی از جنس دانیالِ مسلمان به وجودم حمله ور شد.همان برادری که هیچ وقت اجازه نداد زیر کتک های پدر بروم، حالا هجوم بی مهابایش،اجازه نفس کشیدن را هم میگرفت.و چقدر کتک خوردم…و چقدر جیغ ها و التماس های مادر،حالم را بهم میزد..و چقدر دانیال،خوب مسلمان شده بود…یک وحشیِ بی زنجیر…. و من زیر دست و پایش مانده بودم حیران،که چه شد؟؟ کی خدایم را از دست دادم؟؟ این همان برادر بود؟؟و چقدر دلم برایِ دستهایش تنگ شده بوده…چه تضاد عجیبی…روزی نوازش…روزی کتک! یعنی فراموش کرده بود که نامحرمم؟؟الحق که رسم حلال زاده گی را خوب به جا آورد و درست مثل پدر میزند…سَبکش کاملا آشنا بود… و بینوا مادر که از کل دنیا فقط گریه و التماس را روی پیشانی اش نوشته بودند… دانیال با صدایی نخراشیده که هیچگاه از حنجره اش نشنیده بودم؛عربه میزد که (منو تعقیب میکنی؟؟ غلط کردی دختره ی بیشعور…فقط یه بار دیگه دور و برم بپلک که روزگارتو واسه همیشه سیاه کنم) و من بی حال اما مات مانده…نه، حتما اشتباه شده…این مرد اصلا برادر من نیست…نه صدا…نه ظااهر…این مرد که بود؟؟؟لعنت به تو ای دوست مسلمان،برادرم را مسلمان کردی… از آن لحظه به بعد دیگر ندیدمش، منظورم یک دل سیر بود…از این مرد متنفر بودم اما دانیالِ خودم نه…فقط گاهی مثل یک عابر از کنارم درست وسط خیابان خانه و آشپزخانه مان رد میشد…بی هیچ حسی و رنگی…و این یعنی نهایت بدبختی…حالا دیگر هیچ صدایی جز بد مستی های شبانه پدر در خانه نمیپیچید…و جایی،شبیه آخر دنیا…. مدتی گذشت.و من دیگر عابر بداخلاقِ خانه مان را ندیدم،مادر نگران بود و من آشفته تر…این مسلمان وحشی کجا بود؟؟دلم بی تابیش را میکرد.هر جا که به ذهنم میرسید به جستجویش رفتم.اما دریغ از یک نشانی…مدام با موبایلش تماس میگرفتم،اما خاموش… به تمام خیابانهایی که روزی تعقیبش میکردم سر زدم،اما خبری نبود…حتی صمیمی ترین دوستانش بی اطلاع بودند…من گم شده بودم یا او؟؟؟ هروز به امید شناسایی عکسی که در دستم بود در بین افراد مختلف سراغش را میگرفتم،به خودم امید میدادم که بالاخره فردی میشناسدش.اما نه… خبری نبود…و عجیب اینکه در این مدت با خانواده های زیادی روبه رو شدم که آنها هم گم شده داشتند!!! تعدادی تازه مسلمان…تعدادی مسیحی و تعدادی یهودی… مدت زیادی در بی خبری گذشت…. ادامه دارد… ..................................... ❣✨ ......................................... ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
😂لاف در غربت.. حکایت این آقای مکرونه!! چقدر هم اسمش بهش میاد .. مکار و حیله گر...😂😂 ✍منتظریم ببینیم این لاف در غربت توی زبان عربی چی میشه.. پوسترش بعدا در میاد😂 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
یاانصاردین الله... 🌿💛 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
سلام... به یه ادمین نیازداریم افرادی که مایل هستن به ایدی پایین اطلاع بدن...👇🏼 @nojavan82
بگذارکه لیلاصدایت بکنم♡🌿
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الصَّالِحُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الزَّاهِدُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْعَابِدُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ السَّیِّدُ الرَّشِیدُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِیدُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابْنَ وَصِیِّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ 🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
🍃امام باقر علیه‌السلام: چيزى عطا مكن براى اينكه در قبال آن مقدار بيشترى طلب كنی.🍃 📚 ميزان الحكمه، ج۱۲ ،ص۳۷۱ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909
❇️ 💢 معمولا ماها روش کار ولایت رو به درستی نمیدونیم 🔶 خصوصیت ولایت اینه که هر نقطه منفی یا مثبتی در کشور باشه رو تبدیل به بهترش میکنه این هست که هر کاری دشمن در این کشور میکنه و هر فتنه ای که میندازه، در نهایت به نفع جبهه حق میشه. ⭕️ سال 88 دشمن فتنه درست کرد، رهبری با مدیریتش باعش شد که برخی مسئولین منافق چهره واقعیشون پیدا بشه و رسوا بشن. 💢 سال 92 که یه غربگرا رای آورد همه انقلابیون ناراحت و نا امید شدند اما رهبر انقلاب حتی همون غربگراهایی که اومده بودن کشور رو دودستی تقدیم صهیونیست ها کنند رو هم طوری مدیریت کردند که الان دم از مقاومت مقابل استکبار میزنن و جلوی خیلی از خباثت هاشون گرفته شد به لطف خدا. 💢 الانم که صهیونیست ها بیماری کرونا رو درست کردند و به جان مردم جهان انداختند، رهبر انقلاب با مدیریت قشنگشون، صحنه های زیبای همدلی مومنانه و فداکاری های بی نظیر رو در کشور رقم زدند. ❇️ در واقع چه اتفاق بد و چه اتفاق خوب در کشور و جهان رخ بده، ما نباید نگران باشیم. خداوند متعال حتما با دست های پنهان خودش موجب افزایش اقتدار اسلام و ولایت خواهد شد. 💢 برای محرم هم اگه مسئولین غربگرا اجازه ندن که هیات ها در محیط های بسته برگزار بشه هیییچ اشکالی نداره😌 مردم در خیابان ها دسته های عزاداری رو برگزار میکنند که اتفاقا اینجوری تاثیر محرم در کشور ما ده برابر خواهد شد. ✔️ خلاصه چراغی را که ایزد برفروزد... ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•eitaa.com/joinchat/3476422671C332e5d0909