eitaa logo
دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
317 فایل
دهه هشتادےهاهم‌شهیـدخواهندشد شهیـدانـے‌میشوندامثال‌شهداے: شهید آرمان علی وردی🤍:) من |🌿 @nojavan82 برا تبـادل⇜ @tabalolat_shohaadaa80
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ محمد: کلافه بودم.... دلم خیلی شور میزد... رفتم کتابایی رو که کوثر بهم داده بود و برداشتم و شروع کردم به خوندن شاید اینحوری حواسم پرت میشد... مامان تقه ای به در زد و وارد شد رنگش پریده بود اومد کنارم نشست... انگار میخواست یه چیزی بگه ولی این پا اون پا می کرد +چیزی شده مامان جان؟ -چیزه... نه +مطمئنی؟ -نه +مامان؟😳 -محمد یه چیزی می خوام بهت بگم قول بده اروم باشی +مامان داری نگرانم می کنی -قول بده بهم محمد +باشه قبول قول میدم -ببین در رابطه با کوثره از جام بلند شدم و با صدایی متعجب گفتم +کوثر چی مامان؟ -کوثر امروز از بالای چارپایه افتاده الانم... الانم... +الان چی مامان الهی بمیرم جاییش شکسته؟ -کاش جاییش شکسته بود😞 +پس چی؟ -کوثر رفته تو کما زبونم بند اومده بود باور نمی کردم +شوخی می کنی نه؟ -کاش شوخی بود😔 حاضر شو پسرم کوثر الان بهت نیاز داره +نفهمیدم چجوری حاضر شدم فقط میدونم که اون لحظات هر دقیقه ش یک سال پیرم کرد سوار ماشین شدیم هنزفریم و گذاشتم تو گوشم و چشمام و بستم تصویر کوثر نقش بست تو خیالم...اون لبخندش...شرمش...خجالتش اشکام سرازیر شد دست خودم نبود تموم زندگیم داشت با مرگ دست و پنجه نرم می کرد بعد دوساعت که 200 سال گذشت بهم رسیدیم ...