قصه دلبری😍
روایت ازدواج شهید مدافع حرم❤️
گفت :«از وقتی شما به دلم نشستین ، به خاطر اصرار خانواده بقیه خواستگاری ها رو صوری می رفتم 😐!.»
می گفت :«می رفتم تا بهونه پیدا کنم یا بهانهای بدم دست طرف» می خندید که : «چون اکثر دخترا از ریشه بلند خوششون نمیاد این شکلی میرفتم؛
اگه کسی هم پیدا میشد که خوشش میومد و میپرسید که آیا ریش هاتون رو درست و مرتب میکنین، میگفتم نه من هم این ریختی میچرخم😂!
یادم می آید از قبل به مادرم گفته بودم که من پذیرایی نمی کنم. مادرم در زد و چای و میوه آورد و گفت :«حرفتون که تموم شد کارتو دارم. از بستن دلشوره داشتم دست و دلم به هیچ چیز نمی رفت .حرف میزد و لابلاش میوه پوست میکند و میخورد گاهی با خنده به من تعارف میکرد😄
می گفت « خونه خودتونه بفرمایید.»
زیاد سوال می پرسید بعضی ها که سخت بود؛ بعضی هم خنده دار .خاطرم هست که می پرسید :« نظر شما درباره حضرت آقا چیه ؟ گفتم :
ایشان را قبول دارم و هر چی بگم اطاعت می کنم. گیر داد که چقدر قبولشون دارید؟ در آن لحظه مضطرب بودم و چیزی به ذهنم نمی رسید
گفتم خیلی!!! خودم را راحت کردم که نمیتوانم بگویم چقدر زیرکی به خرج داد و گفت :«اگه آقا میگن من رو بکشید میکشید؟» بی معطلی گفتم:
« اگه آقا میگن بله»😅نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد . انگار از اول بله را شنیده؛🙈 شروع کرد دوباره برای آینده شغلی اش حرف زد گفت:« دوست دارد برود در تشکیلات سپاه؛ فقط هم سپاه قدس.»🙂
قسمتی از وصیتنامه #سجاد_زبرجدی
#اگر_درد دل داشتید و یا خواستید #مشورت بگیرید #بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.😍
#من_منتظر_همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود.😍
خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.🙏
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.🕊
#آقا_سجـــــاد_زبرجدی
#شهید_مهمون_نواز😉
°🌱🕊°
قاسم پای امامش پرپر شد..🥀
تو قراره واسه امامزمانت چیکار کنی..؟!✨
جوونیت پای چی داره میره..؟!💤
نکنه گناه و بذاری پای جوونی🙂✌
آخه قاسمم جوون بود :)🙃🍃
بالاخره از یه جا باید شروع کرد😉🌹
مگه نه..؟!🌷
بسمالله رفیق🌸💌
امام زمانت منتظره..✨❤️✨
#بلندشورفیق🙃🚶♀️
#خاطــره🌵🌈
🧔🏻برادر شهید می گوید:👇🏻
🌸🍃کم کم گرایش پیدا کرد و رفت سمت بسیج محله ، غروب که می شد ، نمازش را میرفت آنجا می خواند ، با بچه ها فعالیت میکرد ، این فعالیت ها کم کم بالا گرفت و بالاخره رشد پیدا کرد و بابک بزرگتر میشد.🎍
🍂🌼سن سربازی که فرا رسید ، بالاخره آن دوره های بسیج فعال و این ها را همه را گذرانده بود ، مدارک همه ی آنها را هم داشت و وقتی که برای سربازی به سپاه رفت ، آنجا نگاه و استعدادش بیشتر شکوفا و علاقه اش بیشتر شد🌷✨
🌺🌱آن موقع نمی دانستم در آن فضا چه چیزهایی را تجربه کرد ولی الان می فهمم چه چیزهایی دید ؛ با امثال شهید جعفرنیا و سیرت نیا و... همنشین شد . هر کس با چنین بزرگانی همنشین باشد ؛ به نظر من نگاهش قوی تر و استعدادش بیشتر می شود .☘
#حرف_قشنگ🌼🍂
گُفتَم↡
دِگَر قَـلبم شوقِ شَهادت نَدارد...🥀
گُفت↡
مُراقِبِ نِگاهَت باش👀
| اَلعَینِ بَریدُ القَلبــــ |•°
چشـم پیامرسان دل است...♥️
#شهادتاتفاقےنیست🙃
#مقدمهسازےمیخاد...😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سر قرارم تو کجایی
خیلی بی قرارم تو کجایی
از خودم سیر شدم پیر شدی پیر شدم
پر از انتظارم تو کجایی
کجا گُمت کردم نمیدونم
کجای دنیایی نمیدونم
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#حتما_ببینید
#یا_مهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
「🕊🇮🇷」
.
.
گفتہبود:
اگردرماهرمضانشهیدشومـ،
زحمتتشییعپیڪرمرابہمردمنمیدهم
درماهرمضانشهیدشد . .🥀'
اماطبققرارۍکہباخداداشت
پیڪرشبعدازماهمبارڪ
تفحصوتشییعشد... :)
.
📻⸽ #شهیدجوادمحمدی🌿°
↳