.
[#قطعات_نور✨]
[🕊روز آزادی را فراموش نمیکنم.
یکی از افسران زندان آمد و خبر آزادی را به ما داد. با همدیگر خدا حافظی کردیم. من به سوی خیابان رفتم و آن مسیر را با گامهایی تند به سوی منزلمان طی کردم.
💛 در حالی که عازم خانه بودم احساس خاصی بر من مستولی شده بود، که آمیزه ای بود از شوق و بیم. بیم از این داشتم که والدینم شاید بگویند: چرا در مسائلی دخالت کردی که به زندان بیفتی؟!
🥺 وقتی به خانه رسیدم خانواده به گرم ترین وجهی از من استقبال کردند. از دیدن من خوشحالی کردند وقتی برای صرف چای نشستم، نخستین حرفی که مادرم (رحمة الله علیها) به من زد این بود من به پسری مانند تو افتخار میکنم که چنین کاری را در راه خدا انجام میدهد.».
🌿 نفسی به راحتی کشیدم و خدا را شکر کردم این سخن مادرم در فعالیتهایی که من در این راه داشتم، تأثیری بسزا داشت.]
•از کتاب:
[خون دلی که لعل شد📚]
___________________
💌~
آقاجان!
ما هم شبیه مادرتان به سیدجوانی که
خط روشنگری و مبارزه را کنار هم پیش
میبرد افتخار میکنیم...🌼
به طلبهای که هم بهشتی است و هم
نواب صفوی!
و در متن تمام این غوغاها بیم این دارد
که نکند مادرم از زندان افتادنم دچار
رنجش خاطر بشود✨
___________________
دعا میکنیم برای سلامتی آقا امام زمان ارواحنافداه و نائب برحقشون:
#روز_پنجم
[ متن کامل ← دعا برای امام زمان ارواحنافداه💚 ]
+ به نیت پیروزی های روزافزون جبهه مقاومت✨
#یادگاری_امامرضا
#دعا_برای_سلامتی_نائب_الامام
#دعا_برای_نصرت_مقاومت