﷽
| فرزندان حیدر
چقدر اعزام سختی دارد❗️
فرقی ندارد جنوب همینجا باشد یا سوریه.
گذشت آن زمان که برای امیر المؤمنین تابستان و گرمایش و زمستان و سرمایش را بهانه میکردند و به جهاد نمیآمدند!
حالا به فاصله ۱۴۰۰ سال حمیدرضاهایی پیدا میشوند تا نور چشم مولایشان باشند...⭐️
حمیدرضا ضیائی عاشق جهاد بود و عشقش را در عمل نشان داده بود.
چه آن زمان که در ۱۵ سالگی برای رفتن به جبهه شناسنامه اش را تغییر میداد و چه همین نزدیکی ها وقتی برای اعزام به سوریه ۶ ماه آرام و قرار نداشت🌊✨
آخر سر برای رفتن به هر دو هم موفق شد، پایش را در جبهه اول جا گذاشت و جانش را هم در جهاد دوم به محضر مولا تقدیم کرد🕊
و چه افتخاری بالاتر از این برای جمهوری اسلامی،
که فرزندانش اینچنین تربیت شده اند که نه یک سال و دو سال و حتی ده سال، بلکه به بلندای یک عمر پای انقلاب و آرمان هایش میایستند و به وقت جهاد، هر آنچه دارند به میدان میآورند...❤️🩹
این است روایت معجزه بی نظیر انقلاب اسلامی!
🍃رفیق حمیدرضا ضیائی دربارهاش گفته بود:
«حمید چشمش به اشاره حضرت آقا بود و میدانست اصلیترین وظیفهاش حفظ قرآن، اسلام و انقلاب است. با توجه به اینکه یکی از پاهایش قطع بود، خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد و من بعینه شاهد تاولها در روی پا و زانویش بودم اما حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی نمیکرد و عاشورا را در نبرد سوریه میدید.»
#آرمان_ما
#شهید_حمیدرضا_ضیائی