﷽
| مصطفای شهید
از آدم های سیاسی کشور زیاد انتقاد میکرد میگفت فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده، بهش میگفتم: «تو که هیچکس رو نذاشتی بمونه!
آخر سر طرفدار کی هستی؟!»
میگفت: «فقط آقا! هر چی آقا بگه.»
گاهی وقت ها که دلش میسوخت میگفت: آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینهی آقا و درد دل هایی رو که نمیتونم به کسی بگم به آقا بگم...💙💚
همین «فقط آقا» بود که مصطفی را رساند...🕊
رساندنی که شبیه اربابش "ارواحنافداه"، ترکیبی از مظلومیت و حماسه بود و یادآور کربلایی دیگر.
از همان کربلا ها که به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم🍃
و از کربلا هرچه که ندانیم ، میدانیم که خون بر شمشیر پیروز شد.
حسین ماند و نه دشمنانش❗️
حالا هم اگر میخواهی ما را بشناسی داستان کربلا بخوان و خود بگو که امروز مصطفای شهید و انقلابش ماندنی است یا باند جنایتکار صهیونیستی که عامل شهادت دانشمندان ماست✌️🇵🇸
خلاصه اینکه با ماندنی ها باشید...
به هر قیمتی میارزد!
#آرمان_ما
#روز_تولد
#شهید_مصطفی_احمدیروشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🌱| ببینید
دلتنگی های علیرضا پسر کوچک شهید احمدی روشن...❤️🩹
و اون لحظهای که انگار دوباره علیرضا آغوش پدر رو تجربه میکنه.
_____________________
عهد ببندیم که امروز که تولد شهید بود ما هم مصطفی بشیم؟!🥲
تا امروز بشه هم تولد ما هم تولد آقا مصطفی!🌿
#آرمان_ما
#روز_تولد
#شهید_مصطفی_احمدیروشن
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#مرتصی_مسیب_زاده
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
📌دولت مردمی🪴
[به مردم بگویید تا یادشان بماند]🪞
🔻 مصوبهای که فقط شهید رئیسی حاضر به امضای آن شد.
شهید رئیسی مرد میدان بود.اگر تشخیص می داد که باید کاری انجام شود پای آن می ماند حتی اگر کسی همراهی اش نمیکرد.
#دولت_کار_و_امید #شهید_رئیسی #الگوی_خدمت
زمانىکهمقدماتِنعمتها
بهشمارسید،درنهایتآنرابا
کمشکریازخودمرانید!
+فرمایشِامیرالمومنین
💠 #حدیث روز 💠
💎 وظیفه ما در برابر نعمتهای الهی
🔻امام جعفر صادق علیهالسلام:
إنّي لَأكرَهُ لِلرّجُلِ أن يَكونَ علَيهِ نِعمَهٌ مِن اللّهِ فلا يُظهِرُها
❇️ من خوش ندارم كه كسى نعمتى از خدا داشته باشد و آن را اظهار نكند.
📚 الكافي: ج ۶، ص ۴۳۹، ح ۹
شهید سید مجتبی علمدار:
سعی کنید ✨قران✨ انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود؛ بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
#کلام_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
|جعبه کمک های اولیه جهاد تبیین📦🌱|
#بسته_الف
*قسمتپانزدهم
سلاااام 🤚
حتماً این ضربالمثل رو خیلی شنیدید👇
«نوش دارو بعد از مرگ سهراب»
✅من و شما هم که مشغول جهاد تبیین هستیم، مثل پزشکی هستیم که باید دارو رو به موقع به مریض بده 🤒
و اگر دارو رو زودتر یا دیرتر از زمان مورد نیاز به بیمار بده؛ دیگه نه دارو اثر داره، نه حال مریض خوب میشه🥴
✓حکایت حال ما هم همینجوره🙃 یعنی:
❗از یک طرف اگر زودتر از وقت مشخص و مورد نیاز در یک مسئلهای، شروع به تبیین کنیم= باعث میشیم که اون محتوا بسوزه و دیگه تو وقت خودشم به کارمون نیاد😕
❗از طرف دیگه اگر خیلی دیرتر از زمان مورد نیاز، شروع به تبیین مسئلهای کنیم= هم باعث به هدر رفتن وقت و نیرو و هزینه خودمون میشیم+هم اینکه نتونستیم اون مسئله رو تبیین کنیم و در واقع کارمون بیفایده میمونه🫤
پس همیشه «حرکت به موقع» یادمون باشه 😉👋
#جهاد_تبیین
#جهادتبیین_مهارت_میخواد
🍃؛💫؛🍃
💫؛🍃
🍃 اعترافات ۱۵
خاطرات سرهنگ عراقی
عبدالعزیز قادر السامرائی
┄═❁๑❁═┄
🔸 قرارگاه مرکزی لشکرهای سوم و پنجم و دهم و یازدهم هم در شهر بود. البته همۀ این لشکرها در عملیات خرمشهر آسیبهای کلی دیده و دوباره سازماندهی خود را با افراد جدید آغاز کرده بودند. عملیات رمضان در تاریخ ۱۳۶۱/۵/۲۲ آغاز شد و تا تاریخ ۱۳۶۱/۶/۶ ادامه پیدا کرد. در آغاز مرحله اول عملیات، نیروهای اسلام هجوم خود را از سه محور اصلی آغاز کردند عملیات در محور شمالی به سمت شرق بصره بود. نیروهای ما متشکل از قوای لشکر دهم و گردانهای توپخانه و تانک توانستند جلوی نفوذ ایرانیان را بگیرند. البته مواضع موجود در منطقه، مانع اصلی هرگونه پیشروی ای بود و اجازه نمیداد که تانکهای ایرانی به جلو حرکت کنند. وضعیت پیچیده منطقه باعث شد که ایرانیان شب را همانجا توقف کنند و به فکر راه چاره باشند. نیروهای ما در آغاز عملیات کار خاصی انجام ندادند. در محور میانی که از شمال پاسگاه زید آغاز شده بود سه تیپ از ایرانیها به سمت قوای ما حمله ور شدند. در این محور نیز عملیات پیشروی رزمندگان ایرانی، به دلیل موانع دفاعی ما متوقف شد و لشکر سوم عراق در دفاع از این محور تا حدودی موفق بود و تا صبح روز بعد نتیجه خاصی عاید ایرانیان نشد.
در محور جنوبی که از جنوب پاسگاه زید آغاز می شد، نیروهای ایرانی، هجوم شدیدی را به سمت مواضع عراقی ها آغاز کردند. لشکر چهارم عراق عهده دار دفاع از این مواضع بود. با یورش برق آسای ایرانی ها خط دفاعی ما در این محور شکسته شد و با استفاده از اصل غافلگیری که شگرد رزمندگان ایرانی بود و با جنگ و گریزهای پیاپی و قیچی کردن نیروهای ما ایرانی ها توانستند ارتباط نیروهای ما را با یکدیگر قطع کنند و در یک نبرد بسیار شدید مقاومت ما را از بین ببرند و با سرعت، تا عمق ۳۰ کیلومتری خاک عراق نفوذ کنند. نیروهای پشتیبانی ما در کنار نهر کتیبان در شرق اروندرود و حوالی دریاچه پرورش ماهی مستقر بودند. این نیروها، جمعی لشکر نهم زرهی بودند که فرمانده ایــن لشکر، اتومبیل بنز آخرین سیستم خود را همان جا رها کرد و گریخت. نیروهای ایرانی با سرعتی وصف ناپذیر، آن مناطق را تحت تصرف خود درآوردند.
پس از عملیات من به شوخی از فرمانده لشکر نهم پرسیدم: چرا ماشینت را رها کردی و گریختی؟ او با خنده جواب داد: برادر عزیز این آقایان وقتی می آیند حتی فرصت فرار هم به ما نمی دهند؛ یک دفعه مانند موشکهای زمانی، بر سر ما فرود می آیند!.
اینک شهر بصره در معرض تهاجم رزمندگان ایرانی قرار گرفته بود. صدام حسین با فرمانده سپاه سوم تماس گرفت و گفت: «اگر ایرانیان بصره را تصرف کنند خانواده و ایل و تبارتان را به آتش میکشم!» صباح میرزا، که از دوستان نزدیک صدام حسین بود، در یک گفت و گوی خصوصی به من گفت: «هنگامی که رزمندگان ایرانی به نزدیکی بصره رسیدند صدام تمام لوازم شخصی خود را جمع آوری کرده، دستورهایی نیز به مردان خودش برای فرار داده بود. صدام آرام و قرار نداشت، خواب بر او حرام شده بود و مرتباً به روزی که قصد تجاوز به خاک جمهوری اسلامی را کرده بود، لعنت میفرستاد. پزشکان، صدام حسین را تحت مراقبتهای ویژه خود قرار داده بودند. پزشک مخصوصی به نام دکتر سلام الصباغ بر اوضاع مزاجی او نظارت مستقیم داشت. صدام فرماندهان ارتش خود را مورد لعن و نفرین قرار میداد و هشام صباح الفخری را به گاو احمق ملقب کرده بود و ماهر عبدالرشید را سگ حامله می خواند.»
صباح میرزا میگفت با چنین وضعی، اوضاع برای من نیز تحمل ناپذیر بود؛ لذا از صدام اجازه خواستم که به منزل خود بروم. وی این اجازه را به من نداد و گفت که من دیگر به شما اطمینان ندارم؛ لازم است که تو پیش من بمانی.
┄═• ادامه دارد •═┄
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_اسرای_عراقی
.
⭕️ تولید نسخه های بدلی اسلام همواره یکی از استراتژیهای تمدن غرب در مواجهه با مسلمانان بوده است.
🔰 پیروزی انقلاب اسلامی که پدیده ای به نام اسلام سیاسی را به غرب شناساند، این فرآیند را تسریع کرد و حمایت از قرائتهای مختلف و البته خنثی از دین در دستور کار طرف غربی قرار گرفت.
⚠️ اسلام رحمانی یا لیبرال نیز یکی از همین قرائتهای جدید از اسلام است که امروزه دوباره شاهد تکرار آن از زبان برخی نخبگان هستیم. اندیشکده های غربی رشد چنین برداشتهایی از اسلام را که دارای بیشترین هماهنگی با فرهنگ غربی است، یکی از عوامل مهم تضعیف مبانی اسلام سیاسی و تغییر ماهیت انقلاب از درون تلقی کرده اند و حتی مدلی چون ترکیه را نیز به عنوان مصداق این نمونه در خاورمیانه مورد حمایت جدی قرار داده اند.
👤 هابرماس نیز چندی پیش سخنرانی پساسکولاریسم خود را در آنکارا انجام داد که مؤید همین نکته است.
📡 سعی بلیغ رسانه های غربی و محافل آکادمیک معارض با اسلام انقلابی در ترویج اسلام رحمانی و تضعیف اسلام مقاومت نه بر کسی پوشیده است و نه قابل پوشاندن.
🔻این سرمایه گذاری و پافشاری بخشی از هویت اسلام رحمانی را مکشوف می سازد. در این چارچوب مخالفت با دین حکومتی و حکومت دینی از اصول اسلام رحمانی و از خطوط قرمز آن محسوب میشود.⛔️
#ادامه_دارد
#نقد_اسلام_آمریکایی
وصفِحالِماهمینیکبیته
آقایامامحسین(ع)؛
نیازینیستحتـی
گفـتنِاوضاعِدلتنگـی!
بخوانازچشـمهایـم
آرزوییکزیارترا!
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شھید_سید_میلاد_مصطفوی
#صفـــ۳۵ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#احمد_قنبری
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
﷽
| تقبل الله حاج آقا
مگر یک آدم سهمش از دنیا باید چقدر باشد؟!
سهمی بیشتر از آن موهبت الهی که نصیب مصطفی شد و تا آخر دنیایی که آخر ندارد کنار اسمش نوشتند «طلبه شهید»؟!
آخر مصطفی از آن طلبه های همه چیز تمام بود...🥲🌱
از همان ها که حیف است بمیرند!
دانشگاه حقوق قبول شده بود اما تصمیم گرفت یا بهتر بگویم تصمیم گرفتند تا سرباز امام زمان "ارواحنافداه" بشود.
سربازی آقا که میدانید چقدر سخت و شیرین است!❤️🩹
«متن کامل را بخوانید»
#آرمان_ما
#شهید_مصطفی_خلیلی
﷽
| تقبل الله حاج آقا
مگر یک آدم سهمش از دنیا باید چقدر باشد؟!
سهمی بیشتر از آن موهبت الهی که نصیب مصطفی شد و تا آخر دنیایی که آخر ندارد کنار اسمش نوشتند «طلبه شهید»؟!
آخر مصطفی از آن طلبه های همه چیز تمام بود...🥲🌱
از همان ها که حیف است بمیرند!
دانشگاه حقوق قبول شده بود اما تصمیم گرفت یا بهتر بگویم تصمیم گرفتند تا سرباز امام زمان "ارواحنافداه" بشود.
سربازی آقا هم که میدانید چقدر سخت و شیرین است!❤️🩹
همین بود که روز و شب مصطفی و آبی آسمان بالای سرش از آن روز به بعد تغییر کرد...
دنیای طلبگی بود و رسالت هایش.
رسالت هایی که مصطفای دهه شصتی نه از محضر استاد مطهری و دکتر بهشتی بلکه از شهید مطهری و شهید بهشتی میآموخت📚✨
درس اول پیروی از ولایت.
ولایتی که مصداقش برای آنها حضرت امام بود و برای مصطفی همان عزیزی که دربارهاش در وصیت نامهاش گفته بود:
«با هر اعتقادی هستید پیروی خط ولایت فقیه باشید و از رهبر عزیزمان، مولا و سرورمان حضرت سید علی خامنهای (دام ظله) پشتیبانی و حمایت کنید.»
و مصطفی از آن علمایی است که خودشان اولین مخاطب موعظههایشان هستند...⭐️💫
برای همین بود که حسابی افق نگاهش را با آقاجان تنظیم کرده بود؛
وقت جهاد که رسید همان درس و بحثی را که «سنگر خدمت» میدانست رها کرد و به جای قلم ، اسلحه به دست راهی سوریه شد؛
آن هم بدون تأخیر و با کنار زدن تمام سختی هایی که برای اعزام پیش پایش بود...
میگفت:
«الآن امام حسین(ع) به ما نیاز دارد، من می توانم بگویم که ای امام! الآن صبر کنید من چند سال دیگر می آیم؟!»
و عشق حسین بود دیگر...
از همان عشق های واقعی که محکوم به وصال است!🥺
پی عشق دویدنش با ما و مکان و زمان و قرار وصال هم با او.
دلش خواست تهران، سوریه، فلسطین، مشهد شاید هم حوالی روستای ورزقان...
مگر فرقی هم میکند؟!
قسمت مصطفی سوریه بود🕊🩸
حالا شده بود «شهید مصطفی خلیلی» تا سیرهاش تا به ابد برای همه آنها که پا در مسیر طلبگی میگذارند خط کش باشد و خودش هم معلمی که قدم به قدم رشدشان بدهد.
تقبل الله حاج آقا💚
#آرمان_ما
#شهید_مصطفی_خلیلی