eitaa logo
ڪنگره شـهـداے خوراسـگان
633 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
18 فایل
⚘ #موسسه_فرهنگی_شهدای_خوراسگان (اصفهان) 📍 تکریم مقام شامخ بیش از ۵۰۰ شهید خوراسگان 🔹️ آخرین لحظه اولین پیمان 🔹️نشر خاطرات شهدا 🔹️خاطرات جبهه ها 🔹️معرفی شهدا 🌐 آدرس‌کانال‌رسمی روبیکا.اینستاگرام @shohada_khorasgan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16465780784667002417205.mp3
5.62M
ای‌حضرت‌عشق‌،‌ای‌حضرت‌ماه😍 🫀 🍃🌺🍃🌺🍃 ڪنگره شـهـداے خوراسـگان https://eitaa.com/shohada_khorasgan
از یقینیات بنده این است که اگر خدای متعال می خواست با عَدلش با مردم برخورد کند، امام‌حسین(صَلَوٰات‌ُالله‌عَلَیه) را خلق نمی‌کرد... |آیت‌الله‌مرتضی‌تهرانی| 🍃🌺🍃🌺🍃 ڪنگره شـهـداے خوراسـگان https://eitaa.com/shohada_khorasgan
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسداران در روز پاسدار دورهم جمع شدند 🍃🌺🍃🌺🍃 ڪنگره شـهـداے خوراسـگان https://eitaa.com/shohada_khorasgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸یک ساعت سپاهی شدم پدرم درآمد قدرت‌الله مهرابی کوشکی هر شب ماجرایی با عراقی‌ها داشتیم؛ بعضی از این اتفاق‌ها در عین دردناک بودن باعث خنده هم بود. یک شب در آسایشگاه را باز کردند؛ بیست نگهبان بودند؛ ریختند توی آسایشگاه و دنبال «حرس خمینی» می‌گشتند. این اسمی بود که روی پاسدارها گذاشته بودند. بی‌خوابی‌شان گل کرده بود و می‌خواستند کمی وقت بگذرانند. عراقی‌ها تصور می‌کردند هر کسی هیکل‌گنده‌تر و چاق‌تر است پاسدار و سپاهی است. فکر می‌کردند سپاهی‌های ما مثل فرمانده‌هان خودشان شکم‌ گنده‌اند. یک‌بار در یکی از حمله‌ها یک راننده آذری‌زبان آمبولانس را گرفته بودند؛ طرف هیکلی داشت و این‌ها فکر کرده بودند که یکی از فرماندهان عالی‌رتبه را اسیر کرده‌اند. جنجالی در روزنامه‌هایشان راه انداختند. آن‌شب دنبال پاسدارها می‌گشتند. به ارشد آسایشگاه گفتند: بگو کی پاسدار است؟ ارشد حرفشان را ترجمه کرد و آخرش هم گفت: بچه‌ها این‌ها دنبال شر هستند. یکی بگوید که ما پاسدار نیستیم تا شر بخوابد. یکی از بچه‌ها بلند شد و گفت: پاسدار به این راحتی‌ها اسیر نمی‌شود. اصلا قیافه ما به پاسدارها نمی‌خورد. ارشد همه حرف‌ها را ترجمه کرد اما فایده‌ای نداشت؛ پانزده نفر را به‌زور جدا کردند؛ یکی از آن پانزده نفر واحدی بود. آدم ساده و شوخ طبعی بود. همیشه امید داشت و همیشه شوخی می‌کرد. این پانزده نفر به جرم سپاهی بودن روانه زندان عمومی اردوگاه شدند. همه کارهای این رفیقم خنده‌دار بود. چند دقیقه بعد صدای فریاد این پانزده نفر بلند شد. همه دنبال صدای او بودند؛ صدایش را که شنیدند از خنده ریسه رفتند. یک ساعت که گذشت آن پانزده نفر را از بازداشتگاه برگرداندند قیافه‌‌اش خیلی خنده‌دار بود؛ برای یک ساعت توی عمرش سپاهی شده بود؛ می‌گفت: چند بار به پدرم گفتم بگذار من برم توی سپاه اما قبول نکرد. می‌گفت خطر دارد. بنده خدا چیزی می‌دانست. حالا خبر نداره که من برای یک ساعت سپاهی شدم و پدرم درآمد. آن شب خیلی خندیدیم. با این خنده‌ها سختی‌های اسارت را تحمل کردیم. 🍃🌺🍃🌺🍃 ڪنگره شـهـداے خوراسـگان https://eitaa.com/shohada_khorasgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در وصیتنامه‌اش به همرزمان سپاهی خود اینگونه پیام داده بود: سفارش به پاسداران، [اینکه] از مرگ نترسید! مرگ در رختخواب هم یقۀ ما را می‌گیرد! لذا سعی کنید طوری حرکت کنید، که مرگ شما با شهادت و همراه خون‌دادن باشد و خداوند به‌ شما مباهات کند. بخش‌هایی از وصیتنامه دینانی 🍃🌺🍃🌺🍃 ڪنگره شـهـداے خوراسـگان https://eitaa.com/shohada_khorasgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واقعیت این است عشق ما به شهدا و شهادت متصل است به عـشق ما بـه «اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام» 🍃🌺🍃🌺🍃 ڪنگره شـهـداے خوراسـگان https://eitaa.com/shohada_khorasgan
بدانید که من در دانشگاه امام حسین (ع) فارغ التحصیل شدم و مدرک خود را از دست مبارک آقا گرفتم. کلاس، کلاس عشق بود.. درس، درس شهادت.. تخته سیاه، گستره وسیع جبهه های حق علیه باطل.. گچ ها، خون.. و قلم ها، اسلحه مان بود. ‎‎‌‌‎‎ 🌷 🍃🌺🍃🌺🍃 ڪنگره شـهـداے خوراسـگان https://eitaa.com/shohada_khorasgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا