هدایت شده از حریم حیا
34.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 پیام حماسی بانوی لبنانی از بیروت به طهران
🔹️ سلام بر شما برادران و خواهران بزرگ ایران
🔹️به حضرت حجت ارواحنا فداه قسم به شما می گویم که ما استوارتر شدیم.
🔹️ ای خواهران و برادران من
بدانید و مطمئن باشید
خدا به ما پيروزی عظيمی خواهد داد.
نابودی رژlیم جعلی صهیونیستی در دست ماست .
🔹️ همانطور که امام روح الله خمینی (ره) فرمودند " خدا در میدان است "
فقط کمی صبر لازم است.
🔹️ خدایا اینقربانی(شهیدسیدحسننصرالله)را از سوی ما در راه ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بپذیر.
#لبنان #از_بیروت_به_طهران #روایت #وعده_صادقق
🦋@harimhayaa🦋
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
🎤 #روایت | اصحاب آخرالزّمانی سیّدالشّهدا...
🔹️ «همه چیز دست خدا است...»! اینها را سردار محمّد باقری میگوید؛ میگوید و محجوبانه سر به زیر میاندازد تا بغضش را از عقب ماندن از قافلهی شهدا و بهخصوص برادر شهیدش پنهان کند. «خدا»، این واژهی سهحرفی، مسیر زندگی و تلاش و مجاهدات همهی سربازان سالهای قبل و سرداران دیروز و شهدای امروز؛ آنانی که در تمام سالهای عمر، بیش و پیش از آنکه امیدشان به ابزار و جنگافزار باشد به خدا و ایمان به او و عدههای صادقش بود؛ همین هم باعث شد که در اوج زَرقوبَرق دنیایی، مِهر خمینی کبیر (رحمة الله علیه) و حرفها و شعارهایش به دلشان بنشیند.
🔹️ سایر شهدای بامداد جمعه بیستوسوّم خرداد هم از این قاعده مستثنا نیستند. غلامعلی رشید، حسین سلامی، امیرعلی حاجیزاده و دیگران، همگی در زمانی به ندای توحیدی خمینی کبیر (رحمة الله علیه) لبّیک گفتند که از نظر حسابوکتابهای مادّی، منطق چندانی نداشت. آنها نور خدا را در شخصیّت خمینی (رحمة الله علیه) دیده بودند و همین برایشان کافی بود، حتّی اگر مسیری که خمینی کبیر (رحمة الله علیه) به آن اشاره میکرد، در دنیا هیچ رهروی جز ملّت ایران نداشته باشد. منبع قدرت، خدا بود؛ برای قدرتمند شدن هم باید به او متّصل شد و خمینی حلقهی این اتّصال بود.
🔹️ وعدهی خدا این بود که اگر او را یاری کنند، خدا هم یاریشان میکند و آنها به این وعده ایمان داشتند؛ پس تمامشان را برای خدا گذاشتند و خدا هم به وعدهاش عمل کرد. متجاوز بعثی، بعد از هشت سال جنگ و با وجود چند برابر شدن و توسعهی ماشین جنگیاش به سبب یاری شرق و غرب، بهرهای از خاک این مُلک نبرد و در نهایت، تسلیم ارادهی باقری و رشید و سلامی و دیگر رزمندگان شد. خدا پای وعدهاش ایستاده بود. مردان باارادهای که دیکتاتور بعثی تسلیم ارادهی آنها شد، در تمام طول سالهای پایان جنگ تا ایران قدرتمند امروز، تسلیم خدا و اراده و رضای او بودند و مگر برای چنین کسانی پایانی جز شهادت میتوان متصوّر بود؟ شهادت پاداش طبیعی یک عمر مجاهدت بود برای کسانی که تصمیم گرفته بودند جز در مقابل خدا، در برابر هیچ چیز سر خم نکنند.
🔹️ به تعبیر سیّدمرتضیٰ آوینی، اصلاً غایت خلقت جهان هم همین بوده؛ اینکه انسانهایی پرورش یابند که در برابر شداید، بر هرچه ترس و شک و تردید و تعلّق غلبه کنند و حسینی شوند. این غلبه بر تعلّقها و تردیدها است که قدرت میآورد و اینها استادتمام غلبه بر تعلّقها هستند. محمّد باقری درست فهمیده بود که همه چیز دست خدا است! خدایی که دههی ۶۰ بود، سالهای جنگ بود و الان هم هست؛ خدای «اَنتُمُ الاَعلَون»، وقت نصرت و امداد؛ خدای وعدههای صادقِ «لا یُخلِفُ المیعاد» و این بندگان نیک او که پای یاری دینش آمدند؛ اصحاب آخرالزّمانی سیّدالشّهداء (علیه السّلام) که حتّی اگر هم جنگ نمیبود، باز هم راه و سرنوشتشان از کربلا میگذشت.
📝 ستون «#روایت» در شمارهی جدید هفتهنامه خطحزبالله را از اینجا بخوانید.
💻 Farsi.khamenei.ir
هدایت شده از همدرنگ
تنهاردای شهادت برازنده قامت سردار بود
🍃تا روزخاکسپاری سردار شهید علی شادمانی معلوم نبودحواسم درلای کدام چرخ دندهحادثه این روزها گیرکرده بودکه تاپیش از این یادم رفته بود این آشنای غریب تکهای از پازل خاطرات روزهای به یاد ماندنی ما شده بود،درست تا روزی که درروضهی خانگی یکی ازدوستانم،درمیان صحبت های مداح با یادآوری خاطرات این شهیدبزرگوارچنان تلنگری بهوجودمان خوردکه تازه پی بردیم باید حسرت از دست رفتن چه کسی را به بنددل بکشیم.
🍃آن لحظه که از شنیدن این خبر بهت زده شده بودم سرم را روی پشتی لم دادم و به ناگاه دست زمانه خاطرم را به قصهی یکهزارچهارصددو کشاند همان موقع وقتی که درخبرها گفته شدهویت یکی از دو شهیدگمنامیکه در منطقه گلگیرمسجدسلیمان درخاک آرامیده اند بعد ازچندین سال شناسایی شده است و حالا او را به نام شهید جلیل شادمانی اهل روستای حیران استان همدان می شناختند.
🍃طی هماهنگیهای صورت گرفته در یک مراسم،سردارعلی شادمانی به همراه اعضای دیگر خانواده به قصد زیارت مزار برادرشهیدشان از استان همدان عازم شهر ما شدند و من آن روزها شاهد وصالی بودم که بار سنگین فراغ چهل و یک ساله را به دوش میکشید.
🍃به خاطردارم در آن برنامه برخی اهالی گلگیردست به دامان این خانواده شهید شدندکه اجازه بدهندیادگارآن ها در همین دیار بماندتا تنوردلشان با وجودش همچنان گرم بماند.
🍃بعد از مدتی خبر آمد که با این پیشنهادموافقت شد و حالا شهید جلیل شادمانیحلقه وصل همدان و گلگیر مسجدسلیمان شد.
🍃با روضه خوانی مداح به خود آمدم حس دوگانه تعجب و حسرت درتار وپودم رخنهکردهبود چرا که پیبردهام ما با کسی هم ولایتی شدهایم که زخمکاری عمیقی به رژیم منحوس صهیونیستی وارد کرده بود و این ابر قدرتهای پوشالی زهرشانرابا ریختن خون مردم بیگناه ما خالی کردند.
🍃 ولوله ای دردلم برای شناختن هرچه بیشتر این سردارگمنام به پا شده بوددرآن لحظه چشمانم را محو تصاویر وفیلم های مراسم تشییعشان که درکانال های خبری منتشر شده بود می کنم دخترشان چه رجز خوانی جانانهای برای دشمن به پا کرده بود!!
🍃به قلبم نهیب میزنم میگویم آرام بگیر این سردار ما تا در این دنیا بود خیرش به همه رسیده بود یکیاش همین بخشیدن مزار برادرشهیدش به دل مردم ما،البته خدا هم معاملهگر منصفی هست چرا که خیربزرگتری به اسم شهادت نصیبش کرد اما مگربه جزردای شهادت چیزی می توانست برازنده قامت مردانگی سردار بی ادعای ما باشد؟
#شهید_سردار_علی_شادمانی
#شهید_سردار_جلیل_شادمانی
#روایت
#به_قلم_خودم
https://homdorongkhabar.blogfa.com/post/652
https://eitaa.com/homdorong_ir