به مناسبت میلاد حضرت عباس سلام الله علیه
به فال نیک میگیریم و با اولین شهید مسجدسلیمان
#شهید_عباس_رعیتی
آغاز میکنیم
✅شهیدعباس رعیتی در پانزدهم تیر ماه ۱۳۳۴ در محله مال کریم شهرستان مسجدسلیمان بدنیا آمد
✅بعدها به محله نفتک نقل مکان کردند و در دبیرستان ۱۷ شهریور تا مقطع ششم ریاضیات ادامه تحصیل و فارغ التحصیل گردید و در سال ۱۳۵۴ وارد نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی گردید با شروع انقلاب در سال ۱۳۵۷ و بخاطر توانمندی نظامی ایشان در سالهای ابتدایی تاسیس سپاه پاسداران جز اولین نفراتی بود که گزینش سپاه مسجدسلیمان را تشکیل و فرماندهی قسمتی را برعهده داشت
✅شهید عباس رعیتی علاقه بسیاری به بازی فوتبال داشت و همیشه فوتبال تیم های کارگران شرکت نفت،تاج مسجدسلیمان،تیم نفتون مسجدسلیمان را از استادیوم شرکت نفت نمره چهل(پهلوان تختی) دنبال میکرد
✅او در تیم فوتبال غروب نفتک در پست هافبک میانی انجام وظیفه میکرد.عباس از قدرت بدنی خاصی برخوردار بود همچنین از مهربانی خاصی که همیشه بچه محله های نفتک میگفتند هرچه به عباس می گفتیم خطا کن و...اصلا اینکار رو نمیکرد☺️ و میگفت دلم نمیاد به کسی آسیب بزنم گل شد که شد لااقل بهترین گل وجود فوتبالیست هاست.
✅روزی از سرکار برمی گشت مثل همیشه که مرا میدید لبخند بر چهره داشت همیشه از کنار خیابان تا خانه مادرش در نمره چهل(پدر شهید دو همسر داشت یکی در نمره چهل و دیگربرادران شهید در نفتک) قدم میزد در راه با بچه محله هایش در نمره چهل از جمله آذر باد،حاج طهماسبی،حسین حیدری،امینه و...دیدار میکرد.وقتیکه به نزدیکی خانه رسید پیرمرد معلولی روی زمین منتطر فرزندانش بود که او را به خانه برسانند ،عباس نشست و پیرمرد را کول گرفت و روی شانه هایش به بالای کوه رسانید برایم خیلی تعجب آور بود که یک فرمانده آنهم با کلی سرباز و...خیلی مردمی و خاکی بدون ادعا پیرمرد را بر روی کمر خود تا درب خانه اش حمل کند.آری این نشان نجیب زادگی و اصالت عباس بود روحش شاد و یادش گرامیباد
✅روزی با عباس داخل اتاق ستاد فرماندهی نشسته بودم موقع اذان بود با هم به نماز خانه رفتیم و نماز را بجای آوردیم وقتیکه برای صرف طعام روی سفره نشستیم دیدم لب به غذا نمیزند و اشک از گوشه چشمانش نمایان بود چیزی نگفتم شهید گفت باور میکنی اشتهایی ندارم ! گفتم تو الان خیلی گرسنه بودی چی شد ؟غذایش را درون ظرفی گذاشت و گفت بعدا میل میکنم اما من از روی کنجکاوی دوام نیاوردم و دیدم از در خارج شد مخفیانه پشت سرش حرکت کردم دیدم غذایش را به پیرزن فقیری که در گوشه خیابان نشسته بود داد و برگشت وقتی آمد به او گفتم که اینکار را کردی او گفت وقتیکه روی سفره می نشینم ابتدا یاد فقیران میکنم این مادر هنگام غذا در خاطرم آمد و نتوانستم غذا بخورم وجدانم آسوده شد که او اکنون گرسنه نیست.
✅شهید عباس رعیتی همیشه از ابتدای محرم تا پایان ماه صفر پیراهن سیاه به تن میکرد او علاقه خاصی به سالار شهیدان آقا ابالفضل العباس ع داشت او همیشه جز اولین نفراتی بود که مرکب و نذری و عزاداری آقا سید الشهدا را در نمره چهل و مال کریم و نفتک برگزار میکرد و همیشه در سپاه همراه دیگر همکارانش پرچم سیاه عزادری سید الشهدا را به نشانه عزاداری بر آستان در و دیوارها نصب میکردند ،شبها در مساجد نوحه و سینه زنی براه می انداخت
🆔 @shohada_masjedsoleiman
🔴از نفتک تا خرمشهر
وقتیکه به نزدیکی خانه رسید پیرمرد معلولی روی زمین منتطر فرزندانش بود که او را به خانه برسانند ،عباس نشست و پیرمرد را کول گرفت و روی شانه هایش به بالای کوه رسانید برایم خیلی تعجب آور بود که یک فرمانده آنهم با کلی سرباز و...خیلی مردمی و خاکی بدون ادعا پیرمرد را بر روی کمر خود تا درب خانه اش حمل کند.آری این نشان نجیب زادگی و اصالت عباس بود
#شهید_عباس_رعیتی
#خرمشهر_مسجدسلیمان
#جاویدالاثر
🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری
🆔@shohada_masjedsoleiman
https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
👆👆👆👆👆👆
📸 شهیدی که به #ارتش_تک_نفره معروف بود
#پل_سابله
#شهیدتلغری
🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری
🆔@shohada_masjedsoleiman
https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
✅مهندس برق قدرت و شاغل در شرکت نفت بود اما علاقه به دفاع از وطن و حرم حضرت زینب سلام الله علیها که مدرک و شغل نمیشناخت
به گفته شهید:
👈اینکه با تیر و ترکش بمیریم که شهادت نیست که دشمن هم با تیر و ترکش میمیرد
آن زمان شهادت است که به تکلیف عمل کرده باشیم
سرانجام در روز یکشنبه ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ در سن ۳۱ سالگی در منطقه باش کوی سوریه و در عملیات آزادسازی شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا به فیض شهادت نائل شد.
#شهیدحسینی_کاهکش
#مدافع_حرم
🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری
#مسجدسلیمان
🆔 @shohada_masjedsoleiman
https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
نامه ای به فرزندم فرزندی که چهره اش را ندیدم...
#شهید_زمان_محمودی
◽️بخش اول
🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری
#مسجدسلیمان
🆔 @shohada_masjedsoleiman
https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
ازتو می خوام که تنها تسلیم الله ...
#شهید_زمان_محمودی
◽️بخش دوم
🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری
#مسجدسلیمان
🆔 @shohada_masjedsoleiman
https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
برای نجات اسلام...
#شهید_زمان_محمودی
◽️بخش سوم
🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری
#مسجدسلیمان
🆔 @shohada_masjedsoleiman
https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
سلام علیکم خبر درگذشت مادر شهیدان والامقام ایرج و عبدالرضا مکوندی مایه تاسف و تأثر بسیار بود...... مادری که هرگز او را ندیدیم..
آنقدر دیر جنبیدیم که این سرمایهها یکی یکی دارند از دستمان میروند.
خدایا کوتاهیمان را بر ما ببخش و روح ملکوتی این مادر عزیز را با فرزندان شهیدش محشور بگردان.
هدیه به روح پاکشان فاتحه و صلواتی قرائت بفرمایید.
سخن شهید..
#شهید حمید قربانی
🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری
#مسجدسلیمان
🆔 @shohada_masjedsoleiman
https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
مخصوص استوری
🌐گروه فرهنگی #شهیدحسن_باقری
#مسجدسلیمان
🆔 @shohada_masjedsoleiman
https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
هدایت شده از مصطفی
🔴جهاد به سبک سیاوش
✅متولد #روستایی به نام #تل_بُزان(توبزون) از توابع شهرستان #مسجدسلیمان
✅ انسانی روشنفکر، متعهد مومن به انقلاب اسلامی، اهل مطالعه و دائما مشغول مباحثه و مناظره با گروهک ها در شهرستان
👈 معمولاً ایشان در #مسجد #بازار چشمه علی که آن زمان محل تجمع گروه های زیادی بود دیده میشد
با مخالفان، سوالات فلسفی سیاسی اجتماعی و اقتصادی خود را که می پرسیدند، #سیاوش با تسلط کامل به آنان پاسخ می داد(#جهادتبیین)
😔 و سرانجام این شهید در شهریور ۱۳۶۰ به فیض شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در شهرستان #مسجدسلیمان تشییع و در قبرستان #نفتون به خاک سپرده شد
#جهاد_تبیین
#شهید_سیاوش_عالیپور
کتاب: مسجد سلیمان پیشگام در دفاع مقدس
سید حیدر موسوی،انتشارات دلا
🌹گروه فرهنگی #شهید_حسن_باقری🌹
هدایت شده از حریم حیا
47.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 گزارش تصویری از کارگاه آموزش
نویسندگی و تاریخ شفاهی
با حضور مسئول
مجموعه فرهنگی شهید زیوداری اندیمشک
و نویسنده کتاب "حوض خون"
#آرشیو_حریم_حیا
#حوض_خون
🌿💚 | http://Eitaa.com/harimhayaa
به مناسبت حماسه آزادی خرمشهر یادی کنیم از دوتن ازشهدای پایگاه حمزه سید الشهدا.
شهید حسن عزیزالهی و شهید عبدالحسین سلطانی.
از اولین شهدای پایگاه بودند.
حسن آدم با سواد، آگاه و اهل مطالعه بود. خیلی خوب و با منطق و مستند و مسلط باگروهک ها،در مدرسه و خیابان بحث میکرد.بقول آن روزها ایده ئولوگ
بچه حزب الهی هابود.
یادم یک شب در حین گشت دونفر در حال شعار نویسی و پخش اعلامیه گرفتیم.
آوردیم پایگاه.
چند ساعتی با آنها بحث کردیم.از نظر آگاهی وبحث کردند خیلی خوب مسلط آگاه و بروزبودند. مغلوب شدیم.
بچه ها نصف شب رفتند سراغ حسن.با آمدن حسن
ورق برگشت. مناظره شروع شد چنان شیرین و خوب و مسلط و باادب بحث کرد. که آن دو نفر منقلب شدند، نظرشون درباره خیلی از گفته هاشون تغییر کرد.
شب شیرین و به یادماندنی بود.
حسن روح بلندی داشت.
قبل از شهادتش برایم یک هدیه ای آورده بود.
شهید.حسن و عبدالحسین
روحشان شاد و یادشان گرامیباد.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
غلامی خرداد 1401