#دعاي_زمان_غيبت
#مستحب_مؤکد
🔰دعایی که در زمان غیبت خواندش بسیار تأکید شده, خصوصا بعد از نمازهای یومیه🔰
💠 « اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي » 💠
♦️🔺« خدايا ! خودت را به من بشناسان كه اگر تو را نشناسم، نميتوانم نسبت به پيامبرت شناخت پيدا كنم. خدايا ! پيامبرت را به من بشناسان كه اگر پيامبرت را نشناسم حجتات را نخواهم شناخت. خدايا ! حجت خودت را به من معرفي كن كه اگر حجتت را نشناسم در دينم گمراه ميشوم.»🔻♦️
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#پیامکی_از_بهشت🥀
🌱 به شما عزیزان توصیه می کنم هرگز پدر و مادرتان را نرنجانید و به آن ها بی احترامی نکنید؛چراکه همه ی اعمال خوب تان را نابود می کنید.
🌷 برای کسب روزی حلال تلاش کنید که با جهاد در راه خداوند برابر است.
#شهید_عباسعلی_ابراهیم_پور
#رفیق_شهید_شهیدت_میکنه
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
بشنوید از شهدا .......
شهدای ما آسمانی بودند و آسمانی شدند.
چهار ساله بود ، مریضی سختی گرفت . پزشکان جوابش کردند . گفتند : این بچه زنده نمی ماند ! پدرش او را نذر آقا اباالفضل (ع) کرد . به نیت آقا به فقرا غذا می داد . تا اینکه به طرز معجزه آسایی این فرزند شفا یافت !
هر چه بزرگتر میشد ارادت قلبی این پسر به قمر بنی هاشم بیشتر میشد . تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت !در جبهه انقدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضل (ع) از لشگر امام حسین (ع) شد .
خوشحال بود که به عاشقان اربابش خدمت می کند .علیرضا کریمی شانزده سال بیشتر نداشت .آخرین باری که به جبهه می رفت گفت : راه کربــــــــــــــلا که باز شد برمیـــــگردم !
شانزده سال بعد پیکرش بازگشت . همان روزی که اولین کاروان به طور رســــمی به سوی کربـــــــــــــــلا می رفت !!!آمده بود به خواب مسئول تفحص ، گفته بود :زمانش رسیده که من برگـــردم !!! مــــــحل حضورپیکرش را گفته بود !!عجیب بود .
پیکرش به شهردیگری منتقل شد . مدتی بعد او را آوردند ، روزی که تشییع شد روز تاســوعا بود . روز اباالـــفضل(ع)در پایان آخرین نامه اش برای من و شما نوشته بود : به امید دیدار در کربلا_ برادر شما علیرضا .
⭕ حالا هرکس مشکلی برای سفر کربلا داره به سراغ علیرضا میره ...
راوی :مادر بزرگوار شهید علیرضا کریمی
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
"خواب مادر شهید"
درد فراق و دوری احمد برایم رنجآور شده بود😔 و گاهی سخنان اطرافیان بر دردم میافزود؛ تا اینکه شبی در عالم رویا، احمد را در کنار بانویی پوشیه زده، خوشحال و سبکبار دیدم.
آن خانم علت بیتابی را جویا شد و خطاب به من گفت: فرزندت در جوار من و در #آرامش قرار دارد🌱 و در همان لحظه با دستان خود، قلب سوزان مرا لمس کرد❤️از آن پس آرامش و طمأنینه بر من غالب شد و قلبم التیام یافت.😍
به روایت مادر شهید مدافع حرم
احمد مکّیان🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
Haj Mehdi Rasooli Lebase Khakim O Biar Madar.mp3
7.49M
لباس خاکیم و بیار مادر
جبهه علمدار علم میخواد...
#حاجمهدیرسولی🎤
#مدافعانحرم♥️
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃محل دفن دسته جمعی پیکرهای مطهر شهدا در زمان جنگ که با هدایت و راهنمایی یک افسر عراقی کشف شده...😭
📎 «نَسْأَلُ اللَّهَ مَنازِلَ الشُّهَداءِ وَ مُعایشَةَ السُّعَداءِ وَ مُرافَقَةَ الْأَنْبِیاءِ. »🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#داستان_دنبــاله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتـــــ_هفتــــ۷ــــم
این_داستـــــان👈 #شروع_ماجرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔷سینه سپر کردم و گفتم ...💪
- همه پسرهای هم سن و سال من خودشون میرن و میان... منم بزرگ شدم ... اگر اجازه بدید می خوام از این به بعد خودم برم مدرسه و برگردم👌 ...
تا این رو گفتم ... دوباره صورت پدرم گر گرفت ... با چشم های برافروخته اش بهم نگاه کرد ...😡
- اگر اجازه بدید؟؟!! ... باز واسه من آدم شد ... مرتیکه بگو...😡
زیر چشمی یه نگاه به مادرم انداخت ...😒 و بقیه حرفش رو خورد ... مادرم با ناراحتی ... و در حالی که گیج می خورد و نمی فهمید چه خبره ... سر چرخوند سمت پدرم ...😐
- حمید آقا ... این چه حرفیه؟ ... همه مردم آرزوی داشتن یه بچه شبیه مهران رو دارن ...😔
قاشقش رو محکم پرت کرد وسط بشقاب ...
- پس ببر ... بده به همون ها که آرزوش رو دارن ... سگ خور...😳
صورتش رو چرخوند سمت من ...
- تو هم هر گهی می خوای بخوری بخور ... مرتیکه واسه من آدم شده 😳😭...
و بلند شد رفت توی اتاق 🚪... گیج می خوردم ... نمی دونستم چه اشتباهی کردم ... که دارم به خاطرش دعوا میشم ...🤔
بچه ها هم خیلی ترسیده بودن ... مامان روی سر الهام دست کشید و اون رو گرفت توی بغلش ... از حالت نگاهش معلوم بود ... خوب فهمیده چه خبره ... یه نگاهی به من و سعید کرد ...😕
- اشکالی نداره ... چیزی نیست ... شما غذاتون رو بخورید...🍲
اما هر دوی ما می دونستیم ... این تازه شروع ماجراست ...☹️
.
#ادامــــــــہ_دارد...🍃
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#داستان_دنباله_دار_نسل_سۅخته
#قسمتـــ_ھشتــــــم۸🔻
👈این داستان #سوز_دࢪد
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
🔷فردا صبح زود از جا بلند شدم و سریع حاضر شدم ... مادرم تازه می خواست سفره رو بندازه ... تا چشمش بهم افتاد دنبالم دوید ...😳
- صبح به این زودی کجا میری؟ ... هوا تازه روشن شده ...😢
- هوای صبح خیلی عالیه ... آدم 2 بار این هوا بهش بخوره زنده میشه ...😁
- وایسا صبحانه🍞 بخور و برو ...
- نه دیرم میشه ... معلوم نیست اتوبوس🚌 کی بیاد ... باید کلی صبر کنم ... اول صبح هم اتوبوس خیلی شلوغ میشه...☺️
کم کم روزها کوتاه تر ... و هوا سردتر می شد ... بارون ها شدید تر 🌧... گاهی برف❄️ تا زیر زانوم و بالاتر می رسید ... شانس می آوردیم مدارس ابتدایی تعطیل می شد ... و الا با اون وضع ... باید گرگ و میش ... یا حتی خیلی زودتر می اومدم بیرون ...🎋
توی برف❄️ سنگین یا یخ زدن زمین ... اتوبوس ها 🚌هم دیرتر می اومدن ... و باید زمان زیادی رو توی ایستگاه منتظر اتوبوس می شدی ... و وای به اون روزی که بهش نمی رسیدی ... یا به خاطر هجوم بزرگ ترها ... حتی به زور و فشار هم نمی تونستی سوار شی ...
بارها تا رسیدن به مدرسه🏚 ... عین موش آب کشیده می شدم 💦... خیسه خیس ... حتی چند بار مجبور شدم چکمه هام رو در بیارم بزارم کنار بخاری ... از بالا توش پر برف می شد ... جوراب و ساق شلوارم حسابی خیس می خورد ... و تا مدرسه پام یخ می زد ...😞
سخت بود اما ...
سخت تر زمانی بود که ... همزمان با رسیدن من ... پدرم هم می رسید و سعید رو سر کوچه مدرسه پیاده می کرد ... بدترین لحظه ... لحظه ای بود که با هم ... چشم تو چشم می شدیم ... درد جای سوز سرما رو می گرفت ...😢
اون که می رفت ... بی اختیار اشک از چشمم سرازیر شد😭... و بعد چشم های پف کرده ام رو می گذاشتم به حساب سوز سرما ... دروغ نمی گفتم ... فقط در برابر حدس ها، سکوت می کردم ...👌
ادامــــــــہ_داࢪد....🎋
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313