سلبریتی واقعی مادر شهید مدافع حرم #محمود_رادمهر که این روزها مشغول امدادرسانی، نظافت و شست و شوی منازل خانوادههای سیلزده است
همچین فرشتههایی در عصر ما زندگی میکنند
(عکس: روستای رکنکلا، شهرستان سیمرغ، استان مازندران)
#سیل_گلستان_مازندران
🌹 @shohada_tmersad313
💔🌾
بـخدا نمـی ارزه به هیـچ
قیمـتی بابات بره دیگه برنگرده😭
عقده توی قلبم موند اخه
بابام پاے کارنامم رو امضا نکرده😭
#دلتنـگـے 🕊💔
عاشقانه_پدر_پسری❤️
🆔 @shohada_tmersad313
﷽
آلوده ایم، حضرٺ باران ظهور ڪن
آقا تورا قسم بہ شهیدان ظهور ڪن
گاهے دلم براے شما تنگ مےشود
پیداترین ستارهے پنهان ظهور ڪن
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
این جمعه هم نیامدی... 😔
🆔 @shohada_tmersad313
از شما بزرگواران خواهشی دارم،بعد از نمازهای یومیه #دعای_فرج فراموش نشود، تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شماست..
#کلام_شهیدزبرجدی
🆔 @shohada_tmersad313
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🌷قرار عاشقی🌷
امام خامنه ای(مدظله العالی):
امروزفضیلت زنده نگه داشتن نام،یاد و خاطره شهیدان کمتراز شـــ🌷ــهادتـــــ نیست.
شهیدان رانیازی به گفتن و نوشتن نیست،آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند
بازهم ساعت به وقت قـرار تپـش قلبــ❤️ـهاست ...
برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان خلق کردند .
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
شهید تاریخ ۱۳۴۷/۰۶/۰۵ در خانواده ای متدین و در روستای چــاه گز از توابع شهر آباده طشک به دنیا آمد . پس از گذراندن کودکی برای فراگیری علم و دانش وارد دبستان شــد و در مدرسه شهید جلالی چاه گز با نمراتی بسیار خوب دوران ابتدایی را به پایان برد و دوره راهنمایی را نیز در مــدرسه راهنمایی شهید جلالی به اتمام رسانید .
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
او شاگردی منضبط و مرتب بود و مـــی کوشید بــه هـمه کمک کند، بسیار خوش خلق و مهربان بود و به والدین خود احترام زیادی می گذاشت از آنجایــی که او شاگردی نمونه در درس و اخلاق بود برای ادامه تحصیل در دبیرستان شهید مطهری شیراز پذیرفته شد و نمرات خوبی را نیز کسب نمود . او یکی از اعضاء فعال انجمن اسلامی دبیرستان بود . دو بار به جبهه اعزام شد و جـــمعاً چهارماه در جبهه های حق علیه باطل جنگید.
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
آخرین بار هنگام رفتن به جبهه پیشانی پدر و دست مادرش را بوسید و به چهار برادرش که تازه از جبهه برگشته بودند گفت که اگر من برنگشتم شما جبهه ها را خالی نکنید و امام را تنها نگذارید . در سخنش همیشه بــــر اطاعت از امام تأکید داشت ، او عاشق اسلام و ولایت بود و این عشق وجودش را پر کرده بود .
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
سعادتش این بود که در عملیات کربلای ۸ شرکت نماید و در جبهه شلمچه در تاریخ ۱۳۶۶/۰۱/۱۸ بــه فــیض عظمای شهادت نائل گردد . پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای چاه گز به خاک سپرده شد .
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
🌸 همه با هم دعای فرج را زمزمه می کنیم:
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🍃🌸💖🌺🌷🌹💐🍃
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🆔 @shohada_tmersad313
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
°•| 🌿🌸
#ڪلام_شهید
اهـل دل دو خصلت دارد:
⇦دلـے، سخــن پذیـر
⇦وسخنــے، دل پذیـر...
| #شهید_محمد_ابراهیم_همت |🌹🌹🌹
🆔 @shohada_tmersad313
#عاشقانه_ای_با_شهدا 🌹
#شرط_ازدواج_ایمان🌸
پسرعمه و دختردايي بوديم و در جريان انقلاب 2 تا همرزم👮♀
وقتي ازم خواستگاري كرد خيلي بهم برخورد💐 يك سال و چند ماه گذشت، اما اسماعيل دستبردار نبود.
آنروز آمده بود براي اتمام حجت. گفت: «معصومه، خودت ميدوني كه ملاك من براي انتخاب تو ظاهر و قيافه نبوده ولي اگه بازم فكر ميكني اين قضيه منتفيه بگو كه ديگه با اصرارم اذيتت نكنم.»🍃
نشستم با خودم خلوت كردم.
در روايات خوانده بودم كه اگر خواستگاري برايتان آمد و با ايمان و خوش اخلاق بود، رد كردنش مفسده دارد. هيچ دليلي به ذهنم نرسيد تا اسماعيل را رد كنم، گفتم: «راضيم.»🌸
#شهيد_اسماعيل_دقايقي🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#خباثت_نگهبان_بعثی_اما....!
🌷در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می گفتیم، اما به گونه ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: چیه؟ اذان می گویی؟ بیا جلو! یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: چیه؟ من اذان گفتم نه او.
🌷آن بعثی گفت: او اذان گفت. برادرمان اصرار کرد که؛ نه، اشتباه می کنی. من اذان گفتم. مأمور بعثی گفت: خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو. برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد. وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است.
🌷به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره ١ و ٢) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش می بارید. آن مأمور بعثی، گاهی وقت ها آب می پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی، یک دانه سمون (نان عراق) می دادند که بیشتر آن خمیر بود. ایشان می گفت: می دیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه می شوم. نان را فقط مزه مزه می کردم که شیره اش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی می آمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند، آب می آورد، ولی می ریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار می كرد.
🌷می گفت: روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می شوم، گفتم: یا فاطمه زهرا! امروز افتخار می کنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنه کام به شهادت برسم. سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا! افتخار می کنم؛ این شهادت همراه با تشنه کامی را، شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن. دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم. تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی خورد و دهانم خشک شده است.
🌷در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می آورد و می ریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا می زد که بیا آب آورده ام. اعتنایی نکردم. دیدم لحن صدایش فرق می کند و دارد گریه می کند و می گوید: بیا آب آورده ام. مرا قسم می داد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم. عراقی ها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمی خوردند.
🌷....تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و می گويد: بیا آب را ببر! این دفعه با دفعات قبل فرق مى كند. همین طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم. لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم. بلند شدم، او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن!
🌷....گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی کنم. گفت: دیشب، نیمه شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی؟! الان حضرت زهرا (سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آورده ای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد.
راوى: سيد اسرا سيد علی اکبر #ابوترابی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
#عاشقانه_ای_با_شهدا 🌹
#دعای_توسل_در_شب_عروسی💍
مراسم عقدمان سوم شعبان بود ، روز تولد امام حسين (ع)🎊🎉
دوست داشتم سر عقد لباس سپاه بپوشد، هرچه اصرار كردم🙏 زيربار نرفت گفت: «من خودم رو لايق اين لباس مقدس نمي دونم.»
اما براي مراسم عروسي، پايش را كرده بود توي يك كفش كه الا و بلا بايد مراسم شب چهارشنبه باشد💌
دليلش را كه پرسيدم، جواب داد: «نذر كردم شب عروسيم دعاي توسل بخونم»📖 آخر سر هم كار خودش را كرد.
#شهيد_محمدرضا_ارفعي🌹
🆔 @shohada_tmersad313
#سخن_مهاجرین
✨خدایا عاشق آنقدر به معشوق عشق می ورزد تا بمیرد
من آنقدرعاشق تو هستم که میخواهم در راه تو تکه تکه شوم ...؛
#شهیدحجت_الله_رحیمی🌹
🆔 @shohada_tmersad313
#سخن_مهاجرین🌺
شهادت خوب است، اما تقوا بهتر.. تقوایی ڪه در قلب است و در رفتار
بروز پیدا می ڪند!
#مدافع_حرم
#شهید_روحاللّه_قُربانی🌹
🆔 @shohada_tmersad313
°•| 🌿🌸
#تلنگر
از بیسیم چی به ملت...
◈ مبادا ضعف برخے مسئولان شما را ضعیف ڪند...
◈ مبادا دنیازدگے برخے مدیران شما را از هوادارے انقلاب دور ڪند...
ما رزمندگان تا #آخرین_نفس پای انقلاب هستیم شما چطور؟
🆔 @shohada_tmersad313
همه گفتند : شهدا شرمنده ایم
خیلی ها شنیدند : شهدا شرمنده ایم
خیلی ها نوشتند : شهدا شرمنده ایم
خیلی ها دیدند : شهدا شرمنده ایم
همه !
همه شرمنده ایم !
اما نمی دونم چند نفر سعی دارن از این شرمندگی شهدا خارج بشن !!
از هر جا که عبور می کنیم؛
نام شهیدی می درخشد
پس یادمان باشد،
قدم به قدم را بدهکاریم به آنهایی که،
پل عبور ما شدند در این دنیا......
🆔 @shohada_tmersad313
🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊
و این #شهید است
که دست بر قلبت گذاشته
تو را انتخاب کرده
افتخار کن
که به چشمش آمدی
و خریدنی شدی
عاشقانه که ادامه بدهی
این بار خداوند
خریدارت خواهد شد!
🌹 #شهید_سید_میثم_تراهی
🆔 @shohada_tmersad313
هدایت شده از 🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
🌸 همه با هم دعای فرج را زمزمه می کنیم:
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🍃🌸💖🌺🌷🌹💐🍃
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🆔 @shohada_tmersad313
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
👤سردارشهیدحسینهمدانے:🍃🌹
📌عشق به #ولایتفقیه
واطاعت کامل از ایشان
سعادتمندے #دنیا و #آخرت را دارد.
🆔 @shohada_tmersad313