🔸پیش گویی #شهادت
🔰#شهیدسجادمرادی
#شهیدی که حقا و انصافا خیلی شجاع و نترس بود و با شروع شدن اعزام به سوریه قصد رفتن کرد ...
🔰بعد از #شهادت رفقایش همچون
#شهیدمحسنحیدری
#شهیدمسلمخیزاب
و آخرین رفیق و همرزم بسیجی اش #شهیدحمیدرضادائیتقی حال و هوای #شهادت وجودش را فرا گرفت ...
🔰در مراسم تشییع #شهیدداییتقی عقب ماشین مداحی میکرد و حجله های #حمید را تزئین میکرد که بعدا عکس خودش داخل همان حجله ها خورد ...اما جالب تر از همه الهام شدن #شهادتش بود که همه با خنده از آن می گذشتند
روز تشییع #شهیددایی!تقی به دوستش که در کنار عمویش بودند میگفت به عمویم بگو بنر من اینطوری باشد ...
جایگاه محل قرار گیری جنازه ام اینطوری باشد ...قبر من در کنار حمید باشد ...
🔰عکس های من اینطوری باشد و...اما عموی #سجاد هر بار با خنده و..رد میکرد..بعد #سجاد رو به رفیقش میگه همین عموی من وقتی #شهید شدم هنگام مصاحبه میاد و یقه کت خودشو صاف میکنه و آیه ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...را قرائت میکنه و از من حرف میزنه ..
🔰روزی که جنازه #سجاد برگشت ، هنگام مصاحبه همین اتفاق افتاد و رفیق #سجاد در حیرت ماجرا را تعریف کردند.. یک روز در مجلس روضه یکی از رفقایش را میبیند..#سجاد کمی ناراحت بود.
ازش میپرسد چرا ناراحتی #سجاد میگه میخوام برم سوریه...میگه میترسی ؟ سوریه که ناراحتی نداره!!! #سجاد میگه نه .. بهم الهام شده که برگشتی در کار نیست و برای فاطیما ناراحتم .
🔰از طرفی دیگر صبح اعزام پیش پدر
#شهیدحمیدرضادائیتقی رفته و از او طلب حلالیت و دعا میکند و به او میگویید راهی که من میرم برگشتی ندارد..آری..اینگونه بود که #شهادت #سجاد از محرم به او الهام شده بود و هر کسی می دانست لیاقتش را دارد اما کسی باور نمی کرد بتواند دوری #سجاد رو تحمل کند..
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
🔸پیش گویی #شهادت
#شهیدسجادمرادی
#شهیدی که حقا و انصافا خیلی شجاع و نترس بود و با شروع شدن اعزام به سوریه قصد رفتن کرد ...
بعد از #شهادت رفقایش همچون
#شهیدمحسنحیدری
#شهیدمسلمخیزاب
و آخرین رفیق و همرزم بسیجی اش #شهیدحمیدرضادائیتقی حال و هوای #شهادت وجودش را فرا گرفت ...
در مراسم تشییع #شهیدداییتقی عقب ماشین مداحی میکرد و حجله های #حمید را تزئین میکرد که بعدا عکس خودش داخل همان حجله ها خورد ...اما جالب تر از همه الهام شدن #شهادتش بود که همه با خنده از آن می گذشتند
روز تشییع #شهیددایی!تقی به دوستش که در کنار عمویش بودند میگفت به عمویم بگو بنر من اینطوری باشد ...
جایگاه محل قرار گیری جنازه ام اینطوری باشد ...قبر من در کنار حمید باشد ...
عکس های من اینطوری باشد و...اما عموی #سجاد هر بار با خنده و..رد میکرد..بعد #سجاد رو به رفیقش میگه همین عموی من وقتی #شهید شدم هنگام مصاحبه میاد و یقه کت خودشو صاف میکنه و آیه ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...را قرائت میکنه و از من حرف میزنه ..
روزی که جنازه #سجاد برگشت ، هنگام مصاحبه همین اتفاق افتاد و رفیق #سجاد در حیرت ماجرا را تعریف کردند.. یک روز در مجلس روضه یکی از رفقایش را میبیند..#سجاد کمی ناراحت بود.
ازش میپرسد چرا ناراحتی #سجاد میگه میخوام برم سوریه...میگه میترسی ؟ سوریه که ناراحتی نداره!!! #سجاد میگه نه .. بهم الهام شده که برگشتی در کار نیست و برای فاطیما ناراحتم .
از طرفی دیگر صبح اعزام پیش پدر
#شهیدحمیدرضادائیتقی رفته و از او طلب حلالیت و دعا میکند و به او میگویید راهی که من میرم برگشتی ندارد..آری..اینگونه بود که #شهادت #سجاد از محرم به او الهام شده بود و هر کسی می دانست لیاقتش را دارد اما کسی باور نمی کرد بتواند دوری #سجاد رو تحمل کند..
🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌀#تصاویر_شهیدان والا مقام: ☝️🏻
🌷#باکری_ها🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔆 #باکری_ها، سه تا برادر بودند
هیچ کدوم، پیکرشون برنگشت...
😔💔🥀
🌷#علی باکری ساواک دستگیرش کرد تکه تکه اش کرد وهیچی از جنازه اش پیدا نشد...🥀
🌷#حمید باکری هم وقتی شهید شد جنازه اش تو خیبر افتاده بود برادرش مهدی از کنارش رد شد هر چی بچه ها بهش گفتن جنازه برادرت حمید رو بردار قبول نکرد گفت تمام این جنازه ها حمید باکری هستن کدومو برگردونم اخرش جنازه داداشش حمید رو همون جا تو خیبر رها کرد...🥀
🌷#مهدی باکری هم، خودش تو وصیت نامه اش نوشته بود :
خدایا از تو می خوام وقتی شهید شدم جسدم پیدا نشه تا یه وجب از خاک این دنیا رو اشغال نکنم تو عملیات بعدی افتاد تو دجله جنازه اش رو آب برد...🥀
💠💠🌼💠💠🌼💠💠🌼💠💠
✨یادشان گرامی و راهشان
پر رهرو باد✨
#به_یادشان_صلوات 📿
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#حمید_محمودی
#نوجوانی 16ساله بود
یه نوار روضه #حضرت_زهرا_س زیر و روش کرد.
بلند شد اومد #جبهه...
یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی #حرم_امام_رضا_ع نرفتم، می ترسم #شهید بشم و #حرم_آقا رو نبینم...
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم #حرم_امام_رضا_ع زیارت کنم و برگردم...
اجازه گرفت و رفت #حرم_امام_رضا_ع
دو ساعت توی #حرم زیارت کرد و برگشت #جبهه...
توی #وصیتنامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از #حرم_امام_رضا_ع توی ماشین خواب #حضرت رو دیدم...
#آقا بهم فرمود: #حمید اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود...
نیمه شبا تا #سحر می خوابید داخل قبر #گریه می کرد و میگفت:یا #امام_رضا_ع منتظر وعده ام...
#آقا_جان چشم به راهم نذار...
توی #وصیتنامه ساعت #شهادت، روز #شهادت و مکان #شهادتش رو هم نوشته بود...
#شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز،ساعت و مکانی #شهیـد شد که تو #وصیتنامه اش نوشته بود!
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🆔 @shohada_tmersad313
🌹#پدر_شهیدان_تخریبچی
#حمید
#مجید
#مجتبی_دقیقی
🌹یاد و خاطره شهیدان دقیقی و والدین به شهیدان ملحق شده را گرامی میداریم....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313