🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#خاطره
تاسوعای سال ٩٢ بود، بهمون خبر دادند، بچه های مقاومت، عملیاتی وسیعی تو منطقه زینبیه، اطراف منطقه حجیره، کردند
و تروریستها رو سه کیلومتری از اطراف حرم مطهر خانم زینب (س)، دور کردن.✌️ صبح زود رفتیم اونجا و محمودرضا رو هم دیدیم ،
خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم خانوم شده بود، خوشحال بود .
پرچم سیاهی تو دستش بود و می گفت : خودم از بالای اون ساختمون پایینش اوردم .
به اون ساختمون نگاه کردم دیدم پرچم سرخ یاابالفضل رو جاش به اهتزاز در اورده.😍
رسیدیم خیابون جلوی حرم که دو سال احدالناسی جرات رد شدن ازش رو نداشت و تک تیراندازها حسابش رو می رسیدند
و حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود .😊
رفتیم وسط خیابون، رو به حرم وایستادیم، دیدم محمود رضا داره آروم گریه می کنه و سلام می ده:
السلام علیکی یا سیدننا زینب …😔
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌸
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#خاطره #شهداء
💠 تحقیر از نوع آمریکایی 💠
حجت الاسلام قرائتی:
☘️ شهدا به ما چه خدمتی کردند؟ در همین رواق امام رضا، رضاشاه لعنتی زن بیحجاب آورد. صندلی گذاشتند زنهای بیحجاب در ایوان طلا! خدایا عذاب پهلوی را زیاد کن. بالاخره شهدا اگر نبودند الآن اینطور نبود. امنیت را یادمان نرود.
🍁 آقای لاریجانی رئیس مجلس نقل میکرد. آمریکاییها وقتی در عراق آمدند، یک منطقه را برای خودشان مسکونی کردند. منطقه حفاظتی مثل پادگان،چند خانه هم کنار خانه خودشان گذاشتند و گفتند: برای عراقیهایی که مسئول مملکت عراق هستند. آنها هم در جوار ما باشند. یکی از این مسئولین به آقای لاریجانی گفته بود: من آمدم خانه بروم، سرباز آمریکایی گفت: نباید بیایی. گفتم: خانه من اینجاست. این خانه من است. من جزء مسئولین عراق هستم. گفت: باید بازدید کنیم. خیالی حقارت است، آمریکا در عراق بیاید و مسئول عراقی را بازدید بدنی کند. خیلی تحقیر شدم و گفتم: بازدید کن! گفت: نه من حال ندارم، باید سگم بازدید کند. باز بیشتنر به من برخورد. اذیت شدم، گفتم: خیلی خوب، سگت بیاید بازدید کند! رفت و برگشت و گفت: سگم خواب است، صبر کن تا سگ من بیدار شود. اینهایی که با انقلاب خوب نیستند یادشان رفته اگر شهدا نبودند، آمریکایی روی پا نگهت میداشت حتی اگر شخصیت مملکتی بودی تا سگش از خواب بیدار شود. ما نمیفهمیم که شهدا چه کردند.
🌷شادی روح شهداء صلوات 🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#خاطره
#تهران که بود، با ماشین خیلی این طرف و آن طرف میرفت؛ به قول همسرش بیشتر عمرش توی ماشینش گذشته بود. گاهی که با هم بودیم نگرانش میشدم! دیده بودم که پشت فرمان، گوشیش چقدر زنگ میخورد؛ همهاش هم تماسهای کاری.
چند باری خیلی جدی به او گفتم پشت فرمان اینقدر با #تلفن صحبت نکن!خطرناک است، ولی بخاطر ضرورتهای کاری انگار نمیشد؛ گاهی هم خیلی خسته و بیخواب بود اما ساعتهای زیادی پشت فرمان مینشست؛ با این همه، دقت رانندگیاش خیلی خوب بود، خیلی، من هیچوقت توی ماشینش احساس خطر نکردم؛ همیشه کمربندش بسته بود و با #سرعت معقول میراند؛ لااقل دفعاتی را که با هم بودیم اینطور بود، یکی از همرزمانش میگوید: من بستن کمربند را از محمودرضا یاد گرفتم؛ توی #سوریه هم که رانندگی میکرد، تا مینشست کمربند را میبست، یکبار در سوریه به من گفت: محسن! میدانی چقدر مواظب بودهام که با #تصادف نمیرم؟!.
(راوی: برادر شهید).
شهید #محمودرضا_بیضائی 🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#خاطره
✍بچهها به حاج قاسم گفتند ما اتاقی داریم که برای باباست. سردار گفت: مرا هم ببرید اتاق بابا را ببینم. اتاقی داریم که عکسها و وسایل اقا مهدی را گذاشتیم. سردار گفت: آفرین کار خوبی کردید. با خاک محل شهادت اقا مهدی دوستانش چند مهر درست کردند.
🔹حاج قاسم گفت: میخواهم با این مهرها نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند. به من گفت اینجا نماز بخوانید و تبدیلش کنید به نماز خانه،
موزه قشنگی است
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#خاطره☘
بچهها به حاج قاسم گفتند ما اتاقی داریم که برای باباست. سردار گفت: مرا هم ببرید اتاق بابا را ببینم. اتاقی داریم که عکسها و وسایل آقا مهدی را گذاشتیم. سردار گفت: آفرین کار خوبی کردید.
با خاک محل شهادت آقا مهدی، دوستانش چند مهر درست کرده بودند.
حاج قاسم گفت: میخواهم با این مهرها نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند.
به من گفت اینجا نماز بخوانید و تبدیلش کنید به نماز خانه، موزه قشنگی است....
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_مهدی_نعمایی
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
✍ #خاطره
⚜از کنار صف نماز جماعت رد شدم . دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته. رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم. آمدم رو به رویش نشستم. دستش را گرفتم . پیشانیش را بوسیدم. التماس دعا🤲 گرفتم و رفتم . انگار مردم تازه فهمیده بودند که حاج قاسم آمده حرم.
🔅 از لابهلای صف های نماز میآمدند پیش حاجی. آرام و مهربان🌷 میگفت: «آقایون نیاید! صف نماز رو به هم نزنید.» بعد از نماز آمد کنار ضریح ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند زیارت کند . وقت رفتن گفت:
⚜«آقای خادم امروز خیلی از ما مراقبت کردی زحمتت زیاد شد» گفتم: «سردار من برادر دو شهید هستم. شما امانت برادر های من هستید.» نگاه ملیحی انداخت و گفت: «خدا شهدات رو رحمت کنه.» چه میدانستم چند روز بعد خودش هم میرود قاطی شهدا.....
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
🆔 @shohada_tmersad313
#خاطره
✍حاج قاسم در حین اقتدار، متواضع و فروتن بود و هر زمان شخصی از نیروها و حتی مردم قصد ملاقات با او را داشتند، ایشان خود بلند میشد و به استقبال آنها میرفت و حتی دست نيروها را میبوسيد و صحبتهای آنها را میشنید و در ملاقات با آن ها از الفاظ «قربانتان برم» «كوچيك شما هستم» و... استفاده میکرد
حاج قاسم آنقدر متواضع بود که روزی که بوکمال آخرين پايگاه داعش آزاد شد، ایشان به نائب امام زمان(عج) نامه نوشت و این پیروزی را به ایشان تبریک گفت و اعلام کرد دست و پای رزمندگان را به خاطر مجاهدتهایشان میبوسم.
حاج قاسم فقط پنج ساعت در شبانه روز ميخوابيد و همیشه يك ساعت قبل از نماز صبح بيدار ميشد و به راز و نیاز با خدا و خواندن #نماز_شب مشغول میشد و ما هق هق گريه هاش در دل شب را ميشنيديم.
شبتون شهدایی 🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#خاطره
#حاج_قاسم هر سال ایام #ماه_مبارک_رمضان فرزندان شهید و خانواده ها شهدا رو دعوت میکرد،بیت الزهرا افطاری میداد،میامد صندلی پایین مینشست سخنرانی میکرد، چه صحبتای عمیق و قشنگی، سری اخر،وسط صحبتاش به سردار حسنی گفت دوربین هاش خاموش و جمع کنه، کلا با فیلمبرداری مشکل داشت،خوشش نمیامد، خودش هم پذیرایی میکرد، سفره میچید. کنار بچه ها مینشست،یه جمع باصفا و صمیمی بود،بعد #افطاری میریختن سر حاجی گم میشد لابلای بچه ها. به پسرش و یک محافظش که همراهش بود، هم اخم کرده بود ،کاری به بچه های شهید نداشته باشند و بگذارند راحت باشند.
📚راوی فرزند #شهید_شیخ_شعاعی
………‹🌹🍃
#شبتونشهدایی✨🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
﷽
📜 #خاطره
🔰دختری که قول میدهد ...
✍🏼یک روز سردار دختر ۴ساله ام را در آغوش گرفت و از او پرسید:
"میخواهی چه کاره شوی؟ "
گفت: دکتر.
سردار گفت: "دکتر خوبی بشو که به اسلام خدمت کنی."
حالا بعد از شهادت سردار، دخترم می گوید من به سردار قول دادم. باید دکتر شوم.
اگر شهید نمیشد باید شک میکردیم!
شهادت، حق سردار بود.
👤راوی: یکی از اهالی روستای قنات ملک
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌹علی رضا در تمام راهپیماییهای زمان انقلاب شرکت می کرد. در روز یک شنبه ای خونین من همراه او بودم. جمعیت زیادی مقابل منزل آیت ا… شیرازی جمع شده بودند.
🌹تیر اندازی شروع شد و عده ای از مردم به شهادت رسیدند. دست علی را گرفتم و کشیدم و گفتم:
بیا برویم خطر ناک است.
علی رضا گفت: نه، من می مانم. باید کار را تمام کنیم.
🌹آن روز و روزهای بعد، علی و مردم دیگر به تظاهرات علیه رژیم ادامه دادند و بالاخره کار را تمام کردند.
"شهید علیرضا ذوقی زحمت کش"
راوی : همسر شهید
#خاطره 📝
#ایران_قوی 🇮🇷
#لبیک_یا_خامنه_ای ✊️
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
| #خاطره
🔺 ماجرای با حجاب شدن ۱۵۰۰ پرستار جنگ و دیدارشان با امام
🔹 یادم هست یک روز خانم هاشمی رفسنجانی، خانم شهید رجایی و خانم دستغیب (نماینده مجلس) در اهواز مهمان ما بودند. مادرم به آنها گفت برویم از بیمارستان منطقه دیدن کنیم. آن زمان زیرزمین یک ساختمان با بنای محکم را در نزدیکی منزل ما به بیمارستان تبدیل کرده بودند. در بازدیدشان از بیمارستان متوجه شدند که پرستاران آنجا حجاب ندارند. با مانتوی کوتاه، آستین کوتاه، بدون شلوار و با کلاه پرستاری در حال کار کردن بودند.
🔹 خانم شهید رجایی به آنها میگوید: «اینها رزمندگانی هستند که جوان بوده و زخمی شدند چرا با این وضعیت در مقابل آنها حاضر میشوید؟» پرستاران در پاسخ به او گفته بودند: «ما آنقدر گرفتاری داریم که وقت رسیدگی به این چیزها نمیرسد اگر گرفتاری ما برایتان مهم بود، میگفتید خود آقای رجایی به اینجا بیاید.» همین موضوع باعث شد مادرم با پروین داییپور (همسر شهید حسن باقری) که البته آن موقع هنوز ازدواج نکرده بود و مسئول بسیج بود در این زمینه صحبت کند و قرار شد هفتهای یکبار به بیمارستانهای شهر سرزده و از مشکلات پرسنل بیمارستان پرسو جو کنند.
🔹 چندین بار سراغ چند بیمارستان مختلف رفتند و با پرسنل صحبت کردند. طی این جلسات رابطه این افراد با خانمهای بیمارستان خوب شده بود که خودجوش در برنامه بازدید شرکت میکردند و طی صحبتها قبول کرده بودند که باحجاب شوند. همان موقع مادرم به تهران زنگ زد و از خانم محمودی که مادر جبههها بود خواست تا ۱۵۰۰ مقنعه سفید تترون و خوشدوخت که لبش توردوزی قشنگی شده باشد، برای پرستاران بفرستد. این سفارش فوری تحویل داده و برای بیمارستانهای شهر ارسال شد. همین باعث شد همه پرستارها محجبه شوند. مادرم گفت حالا که اینها حجاب را پذیرفتند، آنها را یک دیدار خدمت حضرت امام ببریم. تقریبا ۲۰۰ نفر از آنها در یک قطار به دیدار امام رفتند و بعد هم با همسر امام دیدار کردند.
👤 راوی: خواهر شهید علم الهدی
#روز_پرستار
#حجاب_زینبی
#مادر_شهید_علم_الهدی
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
1.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره
.
🌷آقا جواد حتی تو حرم #حضرت_رقیه (س) هم، از بچههای شهدای #فاطمیون غافل نمیشد. با فاطمه بردشان یک گوشه و باهاشان بازی کرد. فاطمه خوراکیهایش را آورد و با هم خوردند. آقا جواد برای فاطمه، خمیرِ بازی، خریده بود. آوردند و با بچههای فاطمیون، حلقه زدند دور همدیگر و نشستند به بازی. آنقدر بهشان محبت کرد و خندیدند که آخر سر، از سر و کله آقا جواد بالا میرفتند و صدای عمو عمویشان قطع نمیشد.
(راوی:همسر شهید).
این کلیپ، تصاویر همین خاطره است.
#شهید_جواد_محمدی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@shohada_tmersad313