#پندانه
#فقط_گناه_نکن!
#اوایل زندگیمان به من گفتند:
#من به #توکاری ندارم.
به #هرصورت که #میل داری لباس بخر و بپوش.
#اما آنچه ازتومیخواهم این است که #واجبات را انجام بدهی و #محرمات را #ترک کنی،
یعنی #گناه_نکن»
به #مستحبات خیلی کار نداشتند،
هر طوری که #دوست داشتم زندگی می کردم.
به #رفت و آمد با #دوستانم کاری نداشتند و اینکه چه #وقت بروم و چه #وقت برگردم.
ایشان به درس و #تحصیل مشغول بودند و #من هم #سرم به کار خودم بود.
#همسر_امام_خمینی (ره)]
#منبع_کتاب_زندگی_به_سبک_روحالله
🆔 @shohada_tmersad313
#شهید قربانی همه #عمر در حال #جهاد بود. جهاد#نظامی، جهاد#فرهنگی، جهاد#اقتصادی و... از وقتی متوجه شده بود #اطعام و #جشن عید #غدیر در #شرایط #فعلی جهان اسلام چقدر #اهمیت دارد روز #عید غدیر فامیل را به #منزل خود دعوت کرده و با شام و میوه و شیرینی از آنها #پذیرایی میکرد.
🍃🌷🍃
برای #بزرگترها و #بچهها #مسابقه ترتیب میداد، #هدیه میخرید، به همه #عیدی میداد، برای آنها #صحبت میکرد و میگفت: «امروز باید به همه #خوش بگذرد و روز #عید غدیر باید در خاطر همه #خصوصاً #بچهها #ماندگار شود.»
🍃🌷🍃
#حاجی خیلی #ساده زیست بود و #رفت و آمد او با #مدیران بالادست #تأثیری در #سادهزیستی او #نداشت. در حالی که حتی #زیردستان #حاجی بعضاً زندگی #مرفهتری داشتند. به پرداخت #خمس، #زکات و #صدقه خیلی #مقید بود و #اهتمام عجیبی داشت که از #بیتالمال استفاده #نکند.
🍃🌷🍃
از زمانی که #جنگ #سوریه شروع شده بود #حاجی مدام #پیگیر اخبار بود. ما #نقشۀ #سوریه را در منزل داشتیم و #اتفاقات و #عملیات های #سوریه را #حاجی روی نقشه به بچه ها نشان میداد.
🍃🌷🍃
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@shohada_tmersad313
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی 🕊🌹
❤️ #خاطره_ای_زیبا_شهیـــــد ❤️
خيلي برايم عجيب بود. بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش #تـــــمام مي شود. بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم. مامان #شهدا #زنده_اند. #سر #نمازهايش به مدت طولاني دستش بالا بود و گردنش كج! من هم به خدا مي گفتم: خدايا! من كه نمي دانم چه مي خواهد هر چي مي خواهد به او بده. مي دانستم #دنبال #شهادت بود. هيچ گاه هم زير بار ازدواج نرفت. مهدي همه زندگي ام بود. شب هاي #جمعه مي رفت #بهشت زهرا. صبح هاي جمعه دعاي ندبه اش در بهشت زهرا ترك نمي شد. مي گفتم خسته ميشي بخواب. مي گفت مامان آدم با #شهدا #صفا مي كند. به ما هم مي گفت هر چه مي خواهيد از شهدا بگيريد. من مريض بودم، دستانش را بالا مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم. آخر هم جبران كرد. هميشه كه از در خانه داخل مي آمد صدا مي زد سلام سردار.... سلام مولا!
بار آخر به من گفت مامان يك سؤال دارم از ته دلت جوابم را بده. اگر زمان امام #حسين بود و من مي خواستم بروم به سپاه امام حسين ! تو چه مي گفتي؟! من هم گفتم: صد تا چون تو فداي امام حسين( ع) گفت من خودم راهم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضي شوي كه اين كار شيطان است... بعد شهادتم دلخوري نكن كار شيطان است... و #رفت... . من هم به او افتخار مي كنم.
#نقل_از_مادرشهید
#شهادت۹۲/۵/۱۱
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313