#عاشقانه_ای_با_شهدا 🌹
#شرط_ازدواج_ایمان🌸
پسرعمه و دختردايي بوديم و در جريان انقلاب 2 تا همرزم👮♀
وقتي ازم خواستگاري كرد خيلي بهم برخورد💐 يك سال و چند ماه گذشت، اما اسماعيل دستبردار نبود.
آنروز آمده بود براي اتمام حجت. گفت: «معصومه، خودت ميدوني كه ملاك من براي انتخاب تو ظاهر و قيافه نبوده ولي اگه بازم فكر ميكني اين قضيه منتفيه بگو كه ديگه با اصرارم اذيتت نكنم.»🍃
نشستم با خودم خلوت كردم.
در روايات خوانده بودم كه اگر خواستگاري برايتان آمد و با ايمان و خوش اخلاق بود، رد كردنش مفسده دارد. هيچ دليلي به ذهنم نرسيد تا اسماعيل را رد كنم، گفتم: «راضيم.»🌸
#شهيد_اسماعيل_دقايقي🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🖋روايت مجاهد شهيد ابوميثم الصادقي
فرمانده گردان شهيد صدر
روزي يكي از مجاهدين عراقي در آستانه يكي از عملياتها سرگذشت خود را به
گونه اي بازگو كرد كه بچه ها از فرط خنده روده برُ شدند.
او گفت كه چند روز پيش همسرش از او تقاضا كرده به نانوايي برود و براي او
نان تهيه كند. ولي او به خانه برنگشته و يكراست به جبهه آمده و همسرش
همچنان چشم انتظار اوست تا با چند
قرص نان به خانه برگردد.
اين حكايت چند روزي نُقل و نبات بچه هاي تيپ شده بود و هر
رزمنده اي آن را براي ديگري تعريف
مي كرد و می خندید. وقتي خبر به سردار اسماعيل دقايقي
رسيد، بيدرنگ او را احضار كرد و به او گفت: شما با چه حقي به چنين كاري
اقدام كرده اید؟ درست است كه به جبهه آمده اید ولي مگر همسرتان حقي به گردن شما ندارد؟ شما كار درستي نكرده ايد و باعث بدبيني او شده اید. بايد در امور خانواده و جبهه انصاف را رعایت ميکرديد. اميدوارم چنين
كارهايي از شما تكرار نشود.
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#خاطرات_شهید
یکی از مجاهدین عراقی میگفت: در یک زمستان سرد، با شهید دقایقی در چادری بودم. او متوجه شد یکی از مجاهدان در خواب از سرما میلرزد. با اینکه هوا سرد بود و خود او نیز به پتو نیاز داشت، پتوی خود را روی آن مجاهد انداخت. سپس گفت: مجاهدین عراقی ودیعههای امام در دست من هستند و من باید از آنها نگهداری کنم.
الان خانه هر مجاهد عراقی که بروی، سه عکس میبینی: امام خمینی، شهید صدر و شهید اسماعیل دقایقی.
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#سالروز_شهادت 🌷
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313