eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
227 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 وقتی رزمندگان با زبان و لب تشنه به وصال حضرت حق رسیدند... 🔺یادمان نرود این روزها و شب ها را که با امنیت و آزادی روزه داریم، مدیون چه کسانی هستیم... 🆔 @shohada_tmersad313
⚘﷽⚘ نوروز و ايام عيد كه مي‌شد در شرايط عادی جبهه و جنگ تا پنج روز از صبحگاه خبری نبود ... عيدی بچه‌ها، سكه‌های يك تا پنجاه ريالی و اسكناس‌های صد تا هزار ريالی متبرك به دست امام(ره) بود؛ همچنين پول‌هايی كه يادگاری نوشته خود بچه‌ها يا فرماندهان بود. غذاهای اين ايام بهترين غذاها بود و پذيرايی با ميوه و شيريني در همه جا داير... دركنارهمه‌اين نعمتها مراسم‌جشن و سرور بود تئاترها و نمايشنامه‌هاي نشاط آور كه بچه‌ها خود تهيه و اجرا می‌كردند و نمايش فيلم‌های سينمايی كه زحمت تدارك آن‌ها را نيروهای واحد تبليغات می‌كشيدند.... 🆔 @shohada_tmersad313
به سال 1333 ه.ش در شهرستان مياندوآب در يك خانواده مذهبي و با ايمان متولد شد. در دوران كودكي، مادرش را كه بانويي باايمان بود از دست داد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در اروميه به پايان رساند و در دوره دبيرستان )همزمان با شهادت برادرش علي باكري به دست ساواك( وارد جريانات سياسي شد. فعاليت هاي سياسي- مذهبي: پس از اخذ ديپلم با وجود آ نكه از شهادت برادرش بسيار متاثر و متالم بود، به دانشگاه راه يافت و در رشته مهندسي مكانيك مشغول تحصيل شد. از ابتداي ورود به دانشگاه تبريز يكي از افراد مبارز اين دانشگاه بود. او برادرش حميد را نيز به همراه خود به اين شهر آورد. شهيد باكري در طول فعاليت هاي سياسي خود (طبق اسناد محرمانه به دست آمده )از طرف سازمان امنيت آذربايجان شرقي (ساواك) تحت كنترل و مراقبت بود. پس از مدتي حميد را براي برقراري ارتباط با ساير مبارزان، به خارج از كشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم براي مبارزين داخل كشور فعال شود. شهيد مهدي باكري در دوره سربازي با تبعيت از اعلاميه حضرت امام خميني )ره( - در حالي كه در تهران افسر وظيفه بود- از پادگان فرار و به صورت مخفيانه زندگي كرد و فعاليت هاي گوناگوني را در جهت پيروزي انقلاب اسلامي نيز انجام داد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي: بعد از پيروزي انقلاب و به دنبال تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به عضويت اين نهاد در آمد و در سازماندهي و استحكام سپاه اروميه نقش فعالي را ايفا كرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب اروميه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار اروميه نيز خدمات ارزنده اي را از خود به يادگار گذاشت. ازدواج شهيد مهدي باكري مصادف با شروع جنگ تحميلي بود. مهريه همسرش اسلحه كلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئوليت جهاد سازندگي استان، خدمات ارزند هاي براي مردم انجام داد. شهيد باكري در مدت مسئوليتش به عنوان فرمانده عمليات سپاه اروميه تلاش هاي گسترده اي را در برقراري امنيت و پاكسازي منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به رغم فعاليت هاي شبان هروزي در مسئوليت هاي مختلف، پس از شروع جنگ تحميلي، تكليف خويش را در جهاد با كفار بعثي و متجاوزين به ميهن اسلامي ديد و راهي جبهه ها شد. نقش شهيد باکري در : شهيد باكري با استعداد و دلسوزي فراوان خود توانست در عمليات فتح المبين با عنوان معاون تيپ نجف اشرف در كسب پيروزي ها موثر باشد. در اين عمليات يكي از گردا نها در محاصره قرار گرفته بود، كه ايشان به همراه تعدادي نيرو، با شجاعت و تدبير ب ينظير آنان را از محاصره بيرون آورد. در همين عمليات در منطقه رقابيه از ناحيه چشم مجروح شد و به فاصله كمتر از يك ماه در عمليات بيت المقدس )با همان عنوان( شركت كرد و شاهد پيروزي لشكريان اسلام بر متجاوزين بعثي بود. در مرحله دوم عمليات بيت المقدس از ناحيه كمر زخمي شد و با وجود جراحت هايي كه داشت، در مرحله سوم عمليات به قرارگاه فرماندهي رفت تا برادران بسيجي را از پشت بي سيم هدايت كند. در عمليات رمضان با سمت فرماندهي تيپ عاشورا به نبرد بي امان در داخل خاك عراق پرداخت و اين بار نيز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحيت، وي مصمم تر از پيش در جبهه ها حضور مي يافت و بدون احساس خستگي براي تجهيز، سازماندهي ، هدايت نيروها و طراحي عمليات، شبانه روز تلاش مي كرد. در عمليات مسلم بن عقيل با فرماندهي او بر لشكر عاشورا و ايثار رزمندگان سلحشور، بخش عظيمي از خاك گلگون ايران اسامي و چند منطقه استراتژيك آزاد شد. شهيد باكري در عمليات والفجر مقدماتي و والفجر يك، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشكر عاشورا، به همراه بسيجيان غيور و فداكار، در انجام تكليف و نبرد با متجاوزين، آمادگي و ايثار همه جانبه اي را از خود نشان داد. در عمليات خيبر زماني كه برادرش حميد، به درجه رفيع شهات نايل آمد، با وجود علاقه خاصي كه به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانواده اش تماس گرفت و چنين گفت: شهادت حميد يكي از الطاف الهي است كه شامل حال خانواده ما شده است و در نامه اي خطاب به خانواده اش نوشت: «من به وصيت و آرزوي حميد كه باز كردن راه كربلا مي باشد همچنان در جبهه ها مي مانم و به خواست و راه شهيد ادامه مي دهم تا اسلام پيروز شود. » تلاش فراوان در ميادين نبرد و شرايط حساس جبهه ها او را از حضور در تشييع پيكر پاك برادر و همرزمش كه سال ها در كنارش بود بازداشت. برادري كه در روزهاي سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سياسي و در جبهه ها، پا به پاي مهدي جانفشاني كرد. 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
پاسدارِ و سرباز آقا نمے ماند تا ظهـور را ببینـد ... مے شود تا ظهـور نزدیڪ شود ... " اللّٰھُـم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْــ " 💠‏پدر و عمویش در ‎ شهید شدند. خودش نیز جانباز ‎ بود. در فیلم ‎ هم بازی کرد. متخصص ‎ بود و با کمک نیروهای خود در ‎ بیش از ۱۰ هزار ‎ را خنثی کند. مزد جهاد خود را در چنین روزی در شرق حلب گرفت و مثل پدر آسمانی شد 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
شوخ طبعی‌اش باز گل کرده بود همه‌ی بچه‌ها دنبالش می‌دویدند و اصرار که به ما هم آجیل بده اما او سریع دست تو دهانش می‌کرد و می‌گفت : نمی‌دَم که نمی‌دَم آخر یکی از بچه‌ها پتویی آورد و روی سرش انداخت ، و بچه‌ها شروع کردند به زدن! حالا نزدن کی بزن آجیل می‌خوری؟ بگیر، تنها می‌خوری؟ بگیر ... بالاخره در این گیر و دار یکی از بچه‌ها در آرزوی رسیدن به آجیل ؛ دست کرد تویِ جیبش ؛ اما آجیل مخصوص چیزی جز نانِ خشک ریز شده نبود !! همگی سر کار بودیم ... :) سیزده بدر شهدایی 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
💠نماز معراج مومن است ومعراج یعنے پرواز؛ 🕊 پرڪشیدن به سوی آستانے ڪه برای پرواز هیچ محدودیتی ندارد ... 🌹 🌹🍃 🆔 @shohada_tmersad313
♦️مگر نمازت را نخوانده ای؟! 🔸در جزیره مجنون در توفیق شرکت داشتیم. یک روز عراق از ساعت 5 صبح پاتک زد و شروع کرد به ریختن آتش و تا ظهر هم ادامه داشت. 🔹 وقتی نمازمان را خواندیم. دیدیم تانک‌ها به ما نزدیک می‌شوند. به سرعت شروع کردیم به «آر پی جی» زدن. 🔸من و یکی از دوستانم به اسم "ذوالفقار بور بورانی" در کنار هم بودیم. بعد از چند لحظه وقتی سرم را به طرف ایشان برگردانم، دیدم به حالت سجده سرش را روی خاک گذاشته است. 🔹در همان حال گفتم: «مگر نمازت را نخوانده ای؟» او تکانی نخورد حرفی هم نزد. بالای سرش که رفتم دیدم گلوله دوشکا درست خورده بود وسط گلویش؛ خواستم بلندش کنم اما نگذشت. 🍀 می‌خواست در همان حالت به دیدار معبود بشتابد... 🌹 شهید ذوالفقار بور بورانی 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 به همراه سه نفر از رزمندگان از پست برگشتیم پادگان و چون پادگان شهید باکری دزفول تازه سازماندهی شده بود، چیزی برای سحری نبود، بعد از کمی جستجو یک پرس غذا لای سفره ای پیدا کردیم و چهار نفری مشغول خوردن شدیم که ناگهان یکی وارد سنگر شد و دید غذای اوست که ما خوردیم ، با خوشرویی کنار ما نشست و به شوخی گفت : اگر ترکیدید مرا هم شفاعت کنید و خودش بدون سحری روزه گرفت که این نشان کوچکی از ایثار رزمندگان در آن زمان بود . یوسف محمودی 🆔 @shohada_tmersad313
‌ ✨‌«دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم»✨ یکی از دوستانش می گفت: در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است . کردم نماز می خواند ؛ اما دیدم کاملاَ روشن است و نماز ، همه تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم . دستم را که روی کتف او گذاشتم ، به پهلو افتاد . دیدم گلو له ای از به او اصابت کرده و به رسیده ، آرام بود انگار در این دنیا دیگر کاری نداشت . صورتش را که دیدم زا نوهایم سست شد به زمین نشستم با خودم گفتم : «این که یوسف شریف است»😔 🌹 ‌ 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
💠 شلمچه- منطقه عملیاتی بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) – اردیبهشت ماه 1361 🔹خاکریز اول- رزمندگان اسلام در درگیری مستقیم با دشمن بعثی 🌹 🆔 @shohada_tmersad313
مراقب باشیم ستون را گم نکنیم که بیراهه‌ها در کمین‌اند... عکاس: فاطمه نواب صفوی 🆔 @shohada_tmersad313
دلگیر نباش دلت که گیر باشد رها نمی‌شوی یادت باشد آزاد بودن شرط شهادت است ... شبتون شهدایی🌷 🆔 @shohada_tmersad313
سَر کلاسِ درس مردانگی‌شان باید فهمید ؛ که چطور می‌شود سختی‌های راه خدا را از هر رفاهی شیرین‌تر دانست..! 🆔 @shohada_tmersad313
🔰 | 🔻 "یاعلی" گفتیم و راه عشق را پیموده‌ایم در پناه بیرق آل‌ علی آسوده‌ایم ... 🆔 @shohada_tmersad313