#رمـاݧ♥⃟🥀
🧡⃟⚡️ڍامشـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️
#قـسـمـتپـانـزدهـم⬇️
🔱⃟☄ ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄
اخری بهم پیامک داد بااین مضمون:خانم شیطونک,زور الکی نزن چون یک جن درون وجود تو حلول کرده,الان درقالب تن تو ,روح یک جن وجود دارد,انجمن روی تو برنامه ریزیها کرده,لطفا خودت راخسته نکن,اول وآخرش مال مایی,اینم آدرس جشن:تهران .......
بیژن ,طبق شناختی که ازمن داشت محال بود به فکرش خطورکند که من بخوام ازکارهاشون باکسی صحبت کنم.
اما باذکرهایی که اقای موسوی بهم آموزش میداد خیلی وقتا ,اختیارم دست خودم بود اماگاهی اوقات هم اذیت کردن اجنه رااحساس میکردم.
تمام متن پیامک بیژن رابرای شماره ی همراه اقای محمدی(پلیسی که درجریان کاربود)فرستادم.
خودم رفتم مشغول ذکر شدم,اقای موسوی بهم گفته بود هرچه وسیله که علامت یک چشم روش هست را دارم,ببرم بزارم امام زاده یایک جای مقدس تا اثرشون از بین بره,من یک گردنبند داشتم که به عنوان چشم زخم گرفته بودمش اما غافل از این که ,این گردنبد که روش تک چشم حک شده بود,برای چشم زخم کاربردی نداشت که هیچ بلکه علامت چشم چپ شیطان بود وباعث جذب اجنه وشیاطین اطرافم میشد.
اون گردنبدوانگشتری که بیژن بهم هدیه داده بود راسپردم به مامان تابگذاره امام زاده,وخودم مدام اسفند دود میکردم چون به عینه متوجه شدم تا دود اسفند بلند میشه ,جن درونم یک جورایی اذیت میشه ومن راهم اذیت میکنه...
فردا عاشورا بود ومن برنامه ها داشتم,میخواستم با ذکرخدا وگریه بر ارباب خودم راپاک کنم....
میدونستم روز سختی درپیش دارم ,توکل کردم وبه انتظار روزهای خوش نشستم..
#ادامہدارد...↻
🌻
🌻🌻
🌻🌻🌻
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
❣سلام مولا جان
لبريز ترانه و نوايم با تو
از درد و غم زمان رهايم با تو
تو سبزترين بهار در جان مني
سبز است تمام لحظه ها يم با تو
💐💐💐💐💐💐💐💐
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀پنجشنبه است
✨روز دل تنگی
🥀برای عـزیزانی که
✨در کنار مـا نیستند
🥀ڪدام دلخوشی زنـدگی
✨توان پر ڪردن
🥀جای خالیشـان را دارد؟
✨شـاد ڪنیم آنها را ڪه
🥀در آن سرای به انتظارند
✨با فاتحه و صلواتی و خیراتی🙏
🥀 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ
وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
💖🌹🦋
⭕️شهید مدافع حرمی که پس از ۶ سال پیکرش پیدا شد
♦️شهید مرتضی کریمی متولد ۲۵ دیماه سال ۱۳۶۰ در تهران قاری قرآن کریم و مداح اهل بیت (ع) بود و در روز ۲۱ دیماه سال ۱۳۹۴ در خانطومان سوریه به شهادت رسید.
♦️پیکر مطهر شهید کریمی بعد از گذشت ۶ سال در سوریه شناسایی و به تهران منتقل شد. از این شهید بزرگوار ۲ دختر به نامهای حنانه و ملیکا به یادگار مانده است.
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>
🌷مهدی شناسی ۲۲۷🌷
🌹... و اصول الکرم...🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
🌼امام زمان علیه السلام ﺷﻤﻊ ﺩﺳﺖ ما ﻧﻤﯽﺩﻫﻨﺪ.ﺑﻪ ما ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ.
🌼 ﺍﯾشان ﺑﻪ ما ﮐﻼﻩ ﻧﻤﯽﺩﻫﻨﺪ. ﯾﮏ ﺳﺮ ﭘﺮ ﺧﺮﺩﯼ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ. ﯾﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﺳﺮﻫﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨیم.
🌼 ﺍﯾشان ﺑﻪ ما ﺟﺎﻣﻪ ﻧﻤﯽﺩﻫﻨﺪ.ﺑﺎ ما ﯾﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻌﻨﺎ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﯾﮏ ﻗﺪﯼ ﺑﮑﺸیم. ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﯾیم. ﯾﮏ ﺗﻌﺎﻟﯽ و عُلُوی ﭘﯿﺪﺍ ﺑﮑﻨیم.
🌼ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻟﮑﺮﻡ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮﯼ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺭﺳﺪ،ﺍﮔﺮ ﺭﯾﺸﻪ ﯾﺎﺑﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ کرامت امام زمان علیه السلام می رسد...
🌻هر فیض و نعمتی که به ما می رسد ﺍﺯ امام زمان علیه السلام ﻧﺸﺄﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.ﭼﻪ ﺑﺪﺍﻧیم و ﭼﻪ ﻧﺪﺍﻧیم.ﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫیم و ﭼﻪ نخواهیم.
🌻ما ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺪﻭﺩﺷﺎﻥ و ﺣﻘﻮﻗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭیم ولی امام ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
🌻ﻣﺜﻞ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﯿﺐ. ما وقتی می رویم زیر درخت ﭘﺎ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭیم ﺭﻭﯼ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺶ،ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺳﯿﺐ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﺩﺭﯾﻎ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ.
🌻امام مهدی علیه اسلام هم ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺍﺻﻼ ما ﺭﯾﺸﻪ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺩﺍنیم و نمی شناسیم که ﭼﻪ ﻫﺴﺖ و ﮐﺠﺎﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ.ولی درخت میوه ی خود را می دهد.
🌻 امام ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻤﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ.ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ و ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ امام مهدی ﻭﺍﺳﻄﻪﯼ ﻓﯿﺾ ﺍﻧﺪ.ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﻝ ایشان فیض و خوبی ها ﻣﯽﺭﺳﺪ.
🌻 ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ و ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ.ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﻫﻢ ﻣﯽﺭﺳﺪ، ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﻫﻢ ﻣﯽﺭﺳﺪ. ﭼﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺳﺖ و ﭼﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻦ برسد ﻫﯿﭻ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ. ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪﻫﺎ ﺍﺳﺖ.
🌻امام زمان ﺭﯾﺸﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﯿﺮﺍﺕ ﻭ ﺧﻮﺑﯽﻫﺎ ﺩﺭ ﻋﺎﻟمند. ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﭼﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﭼﻪ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﭼﻪ ﺩﻭﺳﺖ،ﭼﻪ ﺩﺷﻤﻦ، ﭼﻪ ﻣﺤﺐ، ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻐﻀﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ؛ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾشان ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ.ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻧﺜﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
🌻 ﺍمام مهدی علیه السلام ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪند، ﺩﺍﺋﻢ در حال تابشند.
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
#مهدی_شناسی
#قسمت_227
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
همہ ی ما
روزے
غـروب خواهیم ڪرد
ڪاش آن غـروب را
بنویسند #شهادت...
#اللهم_ارزقنا_شهـادة_فےسبیلڪ
🔹مورخه ۱۳۹۶/۰۶/۱۸ در درگیری مامورین پلیس آگاهی یاسوج با سارقین مسلح رئیس دایره عملیات ویژه پلیس آگاهی یاسوج سروان #عبدالخالق_فرزادیان از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نائل آمد
➥ @shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#سلام_بر_ابراهیم
❣#معجزهاذانشهیدابراهیمهادی
#قسمت_دوم
💐 فرمانده عراقی به جای اینکه جواب من را بدهد پرسید: این الموذن؟!
این جمله احتیاج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم : موذن؟!
اشک در چشمانش حلقه زد. با گلویی بغض گرفته شروع به صحبت کرد و مترجم سریع ترجمه میکرد:
به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرستید. به ما گفته بودند برای اسلام به ایران حمله میکنیم و با ایرانی ها می جنگیم. باور کنید همه ما شیعه هستیم. ما وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب میخورند و اهل نماز نیستند خیلی در جنگیدن با شما تردید کردیم. صبح امروز وقتی صدای اذان رزمنده شمارا شنیدم که باصدای رسا و بلند اذان میگفت، تمام بدنم لرزید. وقتی نام امیرالمومنین (ع) را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت میجنگی. نکند مثل ماجرای کربلا...
دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. دقایقی بعد ادامه داد:
برای همین تصمیم گرفتم تسلیم شوم و بار گناهم را سنگین تر نکنم. لذا دستور دادم کسی شلیک نکند. هوا هم که روشن شد نیروهایم را جمع کردم و گفتم: من میخواهم تسلیم ایرانی ها شوم. هرکس میخواهد، با من بیاید. این افرادی هم که با من آمده ند دوستان و هم عقیده من هستند. البته آن سربازی را که به سمت موذن شلیک کرد را هم آوردم. اگر دستور بدهید اورا میکشم. حالا خواهش میکنم بگو موذن زنده است یا نه؟!
هیچ حرفی نمی توانستم بزنم، بعد از مدتی سکوت گفتم: آره زنده است.
#سلام_بر_حسین
#شهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
#رمـاݧ♥⃟🥀
🧡⃟⚡️ڍامشـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️
#قـسـمـتشـانـزدهـم⬇️
🔱⃟☄ ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄
امروز روز عاشورا بود چشم که بازکردم خودم را روی تخت با بولیز قرمز رنگم,دیدم.
مطمینم دیشب توخواب, شیطان درونم تن مرابه حرکت دراورده.ولباس قرمزم راپوشیدم,قبل از رفتن به بیرون اتاقم,رفتم سراغ کمد لباس ,بولیز مشکی رابرداشتم تابپوشم,هرچه میکردم ,بولیز قرمزه درنمیامد انگاربه بدنم چسپانده باشندش,با اراده ای قوی گفتم:کورخوندی ابلیس ,اگرشده پاره اش کنم ,درش میارم.
استینش را دراوردم دوباره کشیده شد تنم,دکمه هاش که انگار قفل شده بود,عصبی شدم.وگفتم اماده باش من ازت نمیترسم,نیروی من که اشرف مخلوقات هستم از توی رانده شده ی درگاه خدا,بیشتره...
بلند بلند خوندم (اعوذوبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی...
یاصاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی...
یاصاحب الزمان...
هرچه این ذکر راتکرار میکردم اختیار خودم بیشتردستم میمود تااینکه به راحتی لباسم رابالباس مشکی عوض کردم,دیروز بابا ومامان برای خاطرمن عزاداری نرفته بودند اما امروز میخواستم به هرطریقی شده بفرستمشون عزاداری,میدونستم خودم روز سختی درپیش دارم واز طرفی پدرومادرم نذرداشتند اخه وجودمن را از لطف ارباب میدونستند,نذرداشتند تا باپای برهنه برای غم حسین ع درهیأت سینه بزنند وپدرم به یاد سقای دشت کربلا به تشنگان آب بدهد,پس باید میرفتند...
خودم نذر کردم که امروز قطره ای اب ننوشم ودست به دامان حسین ع,در خانه ی خدارابزنم...
وعجیب روزی بود ,چیزهایی دیدم که هرصحنه اش برای مرگ کسی کافی بود اما من بامدد خداوند تحملش کردم....
مامان وبابا رابزور راهی هیأت کردم.
خودم رفتم طرف دسشویی تا وضوبگیرم.
نگاهم افتادتو آیینه,احساس کردم کسی زل زده بهم,خیلی بی توجه شیرآب رابازکردم,منتها دستم به اختیارخودم نبود هی میخورد به آیینه,به دیوارو...,دوباره شروع کردم:اعوذوبالله من شیطان الرجیم,اعوذوبالله من الشیطان الرجیم و...
به هربدبختی بود دست وصورت وآرنجهام رااب ریختم ووضوگرفتم ,وقتی میخواستم پاهام رامسح کنم تاخم شدم ,یکی از پشت سر ,کله ام را کوبید به سنگ روشویی
دردوحشتناکی توسرم پیچید اما ازپا نیانداختم .
باهر سختی که بود وضوگرفتم وشاید بشه گفت این سخت ترین وشیرین ترین وضویی بود که درعمرم گرفته بود,سخت بود به خاطراینکه نیرویی نمیگذاشت وضوبگیرم وشیرین بود به خاطراینکه اراده ی من براراده ی شیاطین پیروز شده بود..
سجاده راپهن کردم ,چادرنمازم انداختم سرم,سجاده از زیرپام کشیده شد وباسرخوردم به زمین.....
نتونستم به نماز بایستم,نشستم به ذکر گفتن دوباره صدای مردی ازحلقومم بیرون میامد واینبار فحشهای رکیکی از دهانم خارج میشد...
به شدت گلوم خشک شده بود,بی اختیار به سمت اشپزخانه رفتم ولیوان ابی پرکردم تابخورم,یک آن یادم افتاد نذر دارم آب نخورم,هرچی خواستم لیوان رابزرام رو ظرفشویی,نمیتونستم,لیوان چسپیده بودبه دهنم ,انگار شخصی به زور میخواست آب رابه خوردم بدهد,دراثر تکانهای بیش ازاندازه ی دستم لیوان روی سرامیکهای اشپزخانه افتاد وشکست ناگهان نیرویی به عقب هلم داد,پام رفت رو خورده شیشه های لیوان و زخم شدوخون بود که میریخت کف اشپزخونه,
دست کردم یه قران کوچک رو اپن بود برداشتم,چسپوندم به خودم...
#ادامہدارد...↻
🌻
🌻🌻
🌻🌻🌻
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>
AUD-20210214-WA0002.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
التماس دعای فرج
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>