eitaa logo
شهداءومهدویت
6.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2هزار ویدیو
33 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 :) 🌱 شعاع نور شعاع نور از بين پرده ها، درست افتاده بود روے چشمم ... بہ زحمت ڪمے بين شون رو باز ڪردم ... و تڪانے ... درد تمام وجودم رو پر ڪرد ... - هے واضح نبود ... اوبران، روے صندلے، ڪنار تختم نشستہ بود ... از جا بلند شد و نيم خيز شد سمت من ... - خیلے خوش شانسے ... دڪتر گفت بعيده بہ اين زودے ها بہ هوش بياے ... خون زيادے از دست داده بودے ... گلوم خشڪ خشڪ بود ... انگار بزاق دهانم از روے ڪوير ترڪ خورده پايين مےرفت ... نگاهم توے اتاق چرخيد ... - چرا اينجام؟ ... تختم رو ڪمے آورد بالاتر ... و يہ تڪہ يخ ڪوچيڪ گذاشت توے دهنم ... - چاقو خوردے ... گيجے دارو ڪہ از سرت بره يادت مياد ... وسط حرف هاے لويد خوابم برد ... ضعيف تر و بےحال تر از اون بودم ڪہ بتونم شادے زنده موندنم رو با بقيہ تقسيم ڪنم... اما اين حالت، زمان زيادے نمےتونست ادامہ پيدا ڪنہ ... نبايد اجازه مےدادم اونها از دستم در برن ... شايد اين آخرين شانس من براے حل اون پرونده بود ... ڪمتر از 24 ساعت ... بعد از چهره نگارے ... لويد بهم خبر داد ڪہ هر سہ نفرشون رو توے یہ تعميرگاه قديمے دستگير ڪردن ... شنيدن اين خبر، جون تازه اے بہ بدنم داد ... بہ زحمت از جا بلند شدم ... هنوز وقتے مےايستادم سرم گيج مےرفت و پاهام بےحس بود ... اما محال بود بازجويے اونها رو از دست بدم ... سرم رو از دستم ڪشيدم ... شلوارم رو پوشيدم و با همون لباس بيمارستان ... زدم بيرون ... بدون اجازه پزشڪ ... بقيہ با چشم هاے متحير بهم نگاه مےڪردن ... رئيسم اولين ڪسے بود ڪہ بعد از ديدنم جلو اومد ... و تنها ڪسے ڪہ جرات فرياد زدن سر من رو داشت ... - تو ديوونہ اے؟ ... عقل توے سرتہ؟ ... ديگه نمےتونستم بايستم ... يہ قدم جلو رفتم، بازوش رو گرفتم و تڪیہ دادم بہ ديوار ... و دڪمہ آسانسور رو زدم ... - ڪے بہ تو اجازه داده از بيمارستان بياے بيرون؟ ... مےشنوے چے ميگم؟ ... در آسانسور باز شد ... خودم رو بہ زحمت ڪشيدم تو و بہ ديوار تڪیہ دادم ... - ڪسے اجازه نداده ... فرار ڪردم ... با عصبانيت سوار شد ... اما سعے مےڪرد خودش رو مسلط تر از قبل و آروم نشون بده ... - شنيدم اونها رو گرفتيد ... با حالت خاصے بهم نگاه ڪرد ... - ما بدون تو هم ڪارمون رو بلديم ... هر چند گاهے فڪر مےڪنم تو نباشے بهتر مےتونيم ڪار بڪنيم ... نگاهم چرخيد سمتش ... لبخند معنادارے صورتم رو پر ڪرد... - يعنے با استعفام موافقت مےڪنے ؟ ... - چے؟ ... - اين آخرين پرونده منہ ... آخريش ... و درب آسانسور باز شد ... «اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ‌ الفرج» 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
@Elteja / التجا05.mp3
زمان: حجم: 19.96M
فایل صوتی (5⃣) 💐✨ گفتن از دیدارها، گفتن از دیدار امامی است که گاهی برای جویندگان راستین، چهره عیان می‌کند و قلب‌های زنگار گرفته را جلا می‌دهد . . . 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🪴 🪴 🌿﷽🌿 اى مردم! ما بايد افرادى را انتخاب كنيم كه شجاع و دلاور و مؤمن باشند. مبادا كسانى را انتخاب كنيد كه شايستگى اين امر مهمّ را نداشته باشند. اين ده نفر بايد مايه آبروى ما در طول تاريخ بشوند. ساعتى مى گذرد، انتخابات به پايان مى رسد و ده نفر انتخاب مى شوند. خوشا به حال كسانى كه انتخاب شدند! آنها چقدر سعادتمند هستند كه به زودى به ديدار امام خود خواهند رفت! نگاه كن! آن جوان را مى گويم! نام او را مى خوانند: "آقاى مُرادى"! او باور نمى كند كه انتخاب شده باشد، آيا درست شنيده است؟ آرى! درست است. نام او را خواندند. آخر چگونه شده است كه در ميان هزاران نفر او انتخاب شده است؟ تعجّب نكن! مرادى، مردى مؤمن و بسيار باصفاست. همه او را مى شناسند. بى دليل كه او را انتخاب نكرده اند. نمى شود كه فقط ريش سفيدها را انتخاب كنند! جوانان يمن به سوى آقاى مرادى مى روند. او را روى دوش مى گيرند و از مسجد بيرون مى برند. آنها خيلى خوشحال هستند. براى او اسفند در آتش مى ريزند و شيرينى پخش مى كنند. ■■■□□□■■■ 🪴 🪴 🪴 🪴 🪴 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
@Ostad_Shojae4_5773690820519529847.mp3
زمان: حجم: 8.09M
✖️ "شناختِ دشمن" مهارتی است که اگر بلد نباشید در بزنگاه فتنه ها گیج و مبهوت می‌شوید، آنوقت است که دشمنان براحتی می‌توانند با ژستِ خیرخواهانه گرفتن و لبخند زدن شما را فریب بدهند !! ☜ به چه کسانی دشمن می‌گویند؟ ☜ علتِ دشمنی‌ آنها با ما چیست؟ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشاءالله به این عمار آقا سیدعلی کل ضد انقلاب رو رنده کرد گذاشت کنار . ــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خــــُوش بِحٰـــال دل مــَن مثل تو آقـــا دارد بر سَــرش سایه آرامش طوبی دارد با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد پای این عشق اگر جان بدهم جا دار‌د 【السلام علیک یا امام رضا(ع)】 💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
‌🍀قلب وسیع ویژگی بارز مهدیاران🍀 🔹 انسان مؤمن از آن جهت که همه علم را از خدا می داند نسبت به همه عالم محبت دارد و مظهر رحمانیت خداست. 🔹 مؤمن با قلبی بزرگ و مهربان دوست دارد که همه بشریت خوشبخت شوند و اصلاً در جریان مسأله مهدویت این بحث نماد روشنی دارد. 🔹 حضرت مهدی (عجل الله فرجه) یعنی خوشبخت کننده همه بشر؛ دوستداران امام زمان (عجل الله فرجه) هم باید آنقدر قلبی وسیع داشته باشند تا طالب خوشبختی همه بشر باشند و نگاهشان محبّانه باشد. 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
‌‌🌼حاج آقا قرائتی زیبا گفتند: تیر سه شعبه یعنی چه ⁉️ فرمودند: تیر سه شعبه یعنی همین کارهایی است که ما در کوچه و خیابان انجام میدهیم . ⛔️ همین بدحجابی و رعایت نکردن ها است. سه شعبه دارد . 💠 یک شعبه اش این است که خودمان گناه کرده ایم 💠 یک شعبه اش این است که دیگران را به گناه انداختیم 💠یک شعبه هم قلب امام زمان (عج الله فرجه) است که نشانه گرفتیم . وای بر ما ... 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
﷽❣ ❣﷽ 🌼سه شنبه ها نسیم جمکرانت.... ‌‌‌ به دل ها میدهدحال وهوایی... 🍃نشسته برلب شیعه همین ذکر.... کجایی یااباصالح کجایی؟؟ 💚 @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 بازگشت از جهنم دنبالم از آسانسور خارج شد ... - هر وقت از بيمارستان مرخص شدے در اين مورد صحبت مےڪنيم ... ماه گذشتہ ڪہ در مورد استعفا حرف زده بودم، فڪر ڪرده بود شوخے مےڪنم ... بايد قبل از اينڪہ اين فڪر بہ سرم بيوفتہ ... با انتقاليم از واحد جنايے موافقت مےڪرد ... بہ زحمت خودم رو تا اتاق صوتے ڪشيدم ... اوبران با يڪے ديگہ ... مشغول بازجويے بودن ... همون جا نشستم و از پشت شيشہ بہ حرف ها گوش ڪردم ... نتونستن از اولے اطلاعات خاصے بگيرن ... دومين نفر براے بازجويے وارد اتاق شد ... همون ڪسے ڪہ من رو با چاقو زده بود ... بے ڪلہ ترين ... احمق ترين ... و ترسوترين شون ... ڪار خودم بود ... بايد خودم ازش بازجويے مےڪردم ... اوبران تازه مےخواست شروع ڪنہ ڪہ در رو باز ڪردم و يہ راست وارد اتاق بازجويے شدم ... محڪم راه رفتن روے اون بخيہ ها ... با همہ وجود تلاش مےڪردم پام نلرزه ... درد وحشتناڪے وجودم رو پر ڪرده بود ... با دیدن من برق از سرش پرید و چشم هاش گرد شد ... - چيہ؟ ... تعجب ڪردے؟ ... فڪر نمےڪردے زنده مونده باشم؟ ... بيشتر از اون ... اوبران با چشم هاے متعجب بہ من خيره شده بود ... - تو اينجا چہ ڪار مےڪنے ؟ ... سريع صندلے رو از گوشہ اتاق برداشتم و نشستم ... ديگه پاهام نگهم نمےداشت ... - حالا فهميدے نشانم واقعے ... يا اينڪہ اين بارم فڪر مےڪنے اين ساختمون با همہ آدم هاش الڪين؟ ... اين دوربين ها هم واقعے نيست ... دوربين مخفيہ ... پوزخند زد ... از جا پريدم و ... با تمام قدرت و ... مشت هاے گره ڪرده ڪوبيدم روے ميز ... - هنوزم مےخندے؟ ... فڪر ڪردے اقدام بہ قتل يہ ڪارآگاه پليس شوخيہ؟ ... يہ جرم فدرالہ ... بهتره خدا رو شڪر ڪنے ڪہ بہ جاے اف بے آے ... الان ما جلوت نشستيم ... اون دو تاے ديگہ فقط بہ جرم ايجاد ممانعت در ڪار پليس ميرن زندان ... اما تو ... تو بايد سال هاے زيادے رو پشت ميله هاے زندان بمونے ... اونقدر ڪہ موهات مثل برف سفيد بشہ ... اونقدر ڪہ ديگہ حتے اسم خودت رو هم بہ ياد نيارے ... اونقدر ڪہ تمام آدم هاے اين بيرون فراموش ڪنن يہ زمانے وجود داشتے ... مثل يہ فسيل ... اونقدر اونجا مےمونے تا بپوسے ... اونقدر ڪہ حتے اگہ استخوون هات رو بندازن جلوے سگ ها سير نشن ... و مے دونے ڪے قراره اين ڪار رو بڪنہ؟ ... من ... من از اون دنيا برگشتم تا تو رو با دست هام خودم بندازم وسط جهنم ... جهنمے ڪہ هر روزش آرزوے مرگ ڪنے ... و هيچ ڪسے هم نباشہ بہ دادت برسہ ... هيچ ڪس ... همون طور ڪہ من رو تنها ول ڪرديد و در رفتيد ... تو ... تنها ... بدون دوست هات ... اونها بالاخره آزاد ميشن ... اما تو رو وسط اين جهنم رها مےڪنن ... سرم رو بہ حدے جلو برده بودم ڪہ نفس هاے عميقم رو توے صورتش احساس مےڪرد ... و من پرش هاے ريز چهره اون رو ... سعے مےڪرد خودش رو ڪنترل ڪنہ ... اما مےشد ترس رو با همہ ابعادش، توے چشم هاش ديد ... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat