💢رفیق فابریک پلیس
🔹اگر نیازمندی را میدید، نمیتوانست ساده از کنارش عبور کند. فقیری را در شهر میشناخت که وضع زندگی بدی داشت. معلول بود و روی ویلچر مینشست. شغلی نداشت و به سختی گذر عمر میکرد. فردین خودش به تنهایی مسئولیتش را به عهده گرفت. منتظر نبود که خیّر یا ارگانی پیدا شود تا آن معلول را تحت پوشش قرار بدهد.خودش برای آن مرد غذا میبرد. کارهایش را انجام میداد. برایش سرویس شخصی گرفته بود که برای جابهجایی در شهر راحت باشد و کارهایش را انجام بدهد.
🔹اگر به چیزی احتیاج داشت خود فردین برایش حل میکرد. لاستیک ویلچرهایش را عوض کرد. گاهی اوقات حتی او را سوار ماشین خودش میکرد و در شهر میچرخاند. نمیخواست آن شخص به خاطر معلولیت و وضعیتش، زندگی سختی داشته باشد. گاهی اوقات با خودم فکر میکردم بعضی آدمها چطور میتوانند تا این اندازه مهربان و سخاوتمند باشند. فردین واقعیترین خدمتگذار مردم بود.
🔹شهید مدافع وطن #فردین_سنجری از کارکنان پلیس جیرفت هجدهم خرداد ۹۷ در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر به شهادت رسید
@shohada_vamahdawiat
#آرزوی_سوم
#صفحه_بیست_سوم
حَىّ به سوى قلعه بنى قُرَيظه حركت مى كند، ساعتى مى گذرد، او اكنون كنار درب قلعه است. با شدّت تمام درب قلعه را مى كوبد. از بالاى قلعه يكى پايين را نگاه مى كند و مى گويد:
ــ كيستى؟ اينجا چه مى خواهى؟
ــ من حَىّ هستم. با كَعب بن سعد، رئيس شما كار دارم.
ــ صبر كن تا او را خبر كنم.
ــ زود به او بگوييد كه برايش مهمان آمده است.
لحظه اى مى گذرد، هوا سرد شده است، حَىّ از سرما به خود مى لرزد، امّا او خيلى اميدوار است بتواند كَعب، رئيس اين قلعه را با خود همراه كند.
اكنون كَعب از بالاى قلعه صدا مى زند:
ــ اى حَىّ ! اين وقت شب براى چه به اينجا آمده اى؟ ما كه تو را به مهمانى دعوت نكرده بوديم!
ــ كَعب! من عزّت و آقايى را برايت به ارمغان آورده ام! آمده ام تا تو را آقاىِ همه يهوديان اين سرزمين كنم.
ــ چه حرف هاى عجيبى مى زنى؟ تو براى من جز نكبت نياورده اى. راهت را بگير و برو.
ــ كَعب! چرا اين قدر عصبانى هستى؟ گوش كن! اين سپاه احزاب كه با ده هزار نيرو در بيرون مدينه اردو زده است را من بسيج كرده ام. آيا اين را مى دانستى؟
ــ خوب. اين چه ربطى به من دارد؟
ــ من همكارى تو را مى خواهم. اگر تو با ما همكارى كنى كار محمّد تمام است.
ــ واى بر تو اى حَىّ! من با محمّد پيمان بسته ام و در اين مدّت جز راستى و نيكى از او نديده ام.
ــ محمّد هيچ راه گريزى از اين سپاه ندارد. به زودى ما به او هجوم خواهيم برد و او را نابود خواهيم كرد. در را باز كن!
ــ نه، باز نمى كنم.
ــ كَعب! تو چقدر بدبخت هستى كه دل به پيمان خود با محمّد دارى. اگر با ما همكارى كنى، براى هميشه آقاى يهود خواهى بود. روى سكّه هاى طلاى ابوسفيان هم مى توانى حساب باز كنى.
ــ حَىّ! برو! من اين آقايى و ثروت را نمى خواهم.
❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃
#آرزوی_سوم
#علی_شناسی
#کانال_شهداء_ومهدویت
❣❣☂️☂️
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
جـ❤️ـانا بیا ...
که بی تـ❤️ـو ...
دلم را قرار نیست
بیشم مجال صبر و ...
سر انتظار نیست
سلام حضرت عشـ❤️ـق ...
#سلام
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
@shohada_vamahdawiat
🌾 در حضور امام باقر عليه السّلام صحبت از کساني شد که با #امام_علي عليه السّلام جنگيدند، حضرت فرمودند:
☄️ فقال أمَا إنَّهُم أعظَمُ جُرماً مِمَّن حارَبَ رسولَ الله صلی الله علیه و آله!
❓ قيل لَهُ وُ کَيفَ ذلِکَ يابنَ رَسُول الله ؟
🍁 قال لِأنَّ اُولئِکَ کانوا جاهِليَّهِ و هؤلاءِ قَرَءُوا القُرآنَ وَ عَرَفُوا فَضلَ أهلِ الفَضَلِ فَأتَوا ما أتَوا بَعدَ البَصيِرَةِ؛
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷
☄️ آگاه باشيد که ايشان جرم و گناهشان نسبت به کساني که با رسول خدا صلی الله علیه و آله جنگيدند بيشتر است!
❓ سؤال شد چگونه بيشتر است؟
🍁 حضرت فرمودند: زيرا کساني که با رسول خدا صلی الله علیه و آله جنگيدند در زمان جاهليت مي جنگيدند ولي اينان کساني اند که #قران خواندند و به برتري اهل فضيلت آشنا شدند اما بعد از بينش و آگاهي و بصيرت، همان کردند که آنان انجام دادند.
📚 مستدرک الوسائل / ج11 / ص66
#امام_شناسی
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
@shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ادعایی که هیچ وقت راست نبود
🔹میدونید جالبیه ادعای گروهک های تروریستی چیه؟؟
🔹این که ادعا می کنن برای مردم اون شهر و کشور مبارزه می کنن ولی در اصل هدف اصلیشون خود مردمه
🔹شهید آرمین فخری تیرماه ۹۷ در مرز بانه توسط گروهک ترویستی پژاک به شهادت رسید
@shohada_vamahdawiat
🕯
✍و پنجـشنبه می آید...
که یادمان بـیاورد کـسی بــــود
که فکـــرش را نـمی کردیـم یک
روز نـباشد! بیاییم لحظه های
بودن رو قدر بدانیم شادی روح
درگذشتگان فاتـحه و صلوات.
➥ @shohada_vamahdawiat
Dua-Kumail-Samavati.mp3
8.39M
#دعای_کمیل...
شب آمده تا دل زِ خدا یاد کند
بنده از کارِ بدش توبه و فریاد کند
چون به فرمودهِ حق دستِ دعا بردارد
او اجابت کند و بنده ی خود شاد کند.
🌺التماس دعا
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
جـ❤️ـانا بیا ...
که بی تـ❤️ـو ...
دلم را قرار نیست
بیشم مجال صبر و ...
سر انتظار نیست
سلام حضرت عشـ❤️ـق ...
#سلام
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
@shohada_vamahdawiat
☑️ مراعات #شخصیت فقیر
یسع بن حمزه گوید: در مجلس امام رضا(علیه السلام) بودیم و با او صحبت می کردیم و جمع فراوانی از مردم در آن مجلس حضور داشتند و از حلال و حرام الهی از آن حضرت سوال می کردند که مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به امام(علیه السلام) عرض کرد: السلام علیک یا بن رسول اللّه. مردی از دوستداران شما و پدران و اجداد شما هستم، از سفر حج می آیم و پولم را گم کردم و چیزی ندارم تا به وطنم برسم. اگر امکان دارد کمک کنید و مرا به وطنم برسانید خداوند مرا از نعمتهایش بهره مند کرده است وقتی به مقصد رسیدم آنچه به من داده اید را از طرف شما صدقه می دهم زیرا خود مستحق صدقه نیستم.
امام رضا(علیه السلام) به او فرمود: بنشین خداوند تو را مورد رحمت خویش قرار دهد. آنگاه رو به مردم کرد و با آنان سخن می گفت تا همه آنها به تدریج از مجلس بیرون رفتند و تنها من و سلیمان جعفری و خیثمه و آن مرد مسافر در مجلس امام(علیه السلام) ماندیم.
حضرت فرمود: آیا اجازه می دهید من به اندرون خانه وارد شوم؟ سلیمان عرض کرد: خداوند امر شما را مقدم داشته است. حضرت برخاست و وارد اتاقی شد و پس از مدتی بازگشت و دست خود را از بالای در بیرون کرد و گفت: آن مرد مسافر خراسانی کجاست؟ او در جواب گفت: من اینجا هستم. امام(علیه السلام) فرمود: این دینارها را بگیر و هزینه سفر کن و لازم نیست از طرف من صدقه دهی و برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا مشاهده کنی. مرد مسافر پول را گرفت و رفت.
سلیمان به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم عطا کردی و مهربانی فرمودی اما چرا خود را به هنگام پول دان نشان ندادی و از پشت در دست خود را بیرون کردی؟ امام(علیه السلام) فرمود: ترسیدم ذلت و شرمندگی در خواست کردن را به هنگام برآوردن حاجتش در چهره او ببینم. آیا سخن رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) را شنیده ای که فرمود: پاداش کسی که کار نیکش را می پوشاند برابر هفتاد حج است و کسی که آشکارا گناه می کند ذلیل است و پوشاننده گناه مورد عفو قرار می گیرد.
📚سفینة البحار، ج ١، ص ۴١٨و ۴١٩
🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🎁
@shohada_vamahdawiat
#آرزوی_سوم
#صفحه_بیست_چهارم
كَعب به داخل قلعه رفته و حَىّ بيرون قلعه مانده است. حَىّ باور نمى كرد كه كَعب اين گونه با او برخورد كند.
حَىّ در حال قدم زدن است، او فكر مى كند شايد راه حلّى به ذهنش برسد، مهم اين است كه او بتواند وارد قلعه شود.
بعد از لحظاتى، او بار ديگر محكم درب قلعه را مى زند:
ــ در را باز كن! اى كعب.
ــ دوباره كه آمدى. گفتم برو و ما را به حال خود بگذار.
ــ من مى دانم كه تو چرا در را به روى من باز نمى كنى. من تو را خوب مى شناسم. تو برّه آهويى را كباب كرده اى و مى ترسى كه مبادا من بيايم و همسفره تو بشوم.
ــ اين چه حرفى است كه تو مى زنى؟
ــ پس اين بوى كباب چيست كه به مشام مى رسد؟ آخر تعجّب مى كنم چطور اين مردم تو را رئيس خود كرده اند در حالى كه تو از مهمان مى ترسى؟ باور كن من از غذاى تو نمى خورم، فقط مى خواهم با تو حرف بزنم. نترس! در را باز كن!
ــ تو خيال مى كنى كه ما مهمان نواز نيستيم. الان به تو ثابت مى كنم!
كَعب دستور مى دهد تا درب قلعه باز شود، حَىّ در حالى كه از خوشحالى در پوست خود نمى گنجد وارد قلعه مى شود. به راستى كه او دست شيطان را از پشت بسته است!
اوّل بايد شكمم را سير كنم! به به! چه غذاى خوشمزه اى! واقعاً كه اين مردم چقدر مهمان نواز هستند.
من امشب هرطور شده بايد نقشه خود را عملى كنم، بايد كَعب را راضى كنم تا با ما همكارى كند. اگر او با محمّد وارد جنگ شود ما حتماً پيروز مى شويم.
خوب تا فردا صبح صبر كنم، اين طورى بهتر است.
ــ اى كَعب! گوش كن! تو از چه مى ترسى؟ به خدا قسم كار محمّد تمام است. تو چرا نمى خواهى در اين جنگ سهمى داشته باشى و نام خودت را در تاريخ يهود ثبت كنى؟
ــ من مى ترسم او پيامبر خدا باشد. خداوند وعده داده است كه پيامبران را يارى كند.
ــ اگر محمّد پيامبر است چرا دور خود خندق كنده است؟ چرا فرشتگان به يارى او نمى آيند؟
ــ من نمى دانم از دست تو چه كنم. اجازه بده تا با بقيّه مشورت كنم.
💕💕💕💕💕🍃🍃🍃🍃🍃
#آرزوی_سوم
#علی_شناسی
#کانال_شهداء_ومهدویت
❣❣☂️☂️
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
♨️تنها راه نجات‼️
💢تمام مشکل بشر این است
که خیال میکند،
ظهور یکی از راههای نجاتش است!!
💢و حال آن که
ظهور "تنها راه نجات" است ...
#تلنگر_مهدوی
#امام_زمان
➥ @shohada_vamahdawiat