#تلنگر🌱
#غذای_روح
🌾گر طالب #شهادتی بدان✋🏻
#نماز خوبه اول وقت باشه✨
وگرنه همه بلدن...
اول غذا بخورن...
اول یه دل سیر چت کنند...📱
اول #بخوابند...
خلاصه اول همه #کاراشون رو انجام میدن😑بعد #نماز بخونن....💡
کسی که دنباله #شهادته
باید از تموم تعلقات دنیا #دست بکشه...☝️
#شهید_محمدحسین_حدادیان
@shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃
❤️ #رفیق_شهید که داشته باشی
یک قدم به #خدا نزدیک تری
دل هایی با رفاقت به خدا...
🥀هر دلی قدر این ارزش را نمی داند
کاش دل ما بی معرفت نباشد.
هادی دلهای ما باش رفیق💞
@shohada_vamahdawiat
#یا_صاحب_الزمان_عج❤️
آنقدر نداشتنت درد دارد، که جای همه شادمانی های عالم را، در قلبمان تنگ میکند...
نمیدانم تا کی؛ به استمرار شکستن دلت، عادت خواهیم کرد...
نمیدانم تا کی؛ بدون تو، هنوز نفس هایمان، بالا میآیند...
نمیدانم چقدر طول میکشد؛ تا ما بفهمیم بدون تو؛ زندگی مان، فقط یک بازی کودکانه است!
#تلنگر
#تانیاید_مهدی_زندگی_با_غم_هاست
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#فرجمولاصلوات💚
➥ @shohada_vamahdawiat
2 - می گویند امام زمان (عج) فریادرس شیعیان و بیچارگان است پس دلیل این همه بلا و مصیبت شیعیان و مسلمانان چیست ؟.mp3
4.81M
❓❓چرا با وجود دعای امام زمان بلا و گرفتاری به شیعیان می رسد؟
#استاد_عالی
#پرسش_مهدوی
#شبهات_مهدویت
#آزمون_غیبت
#امام_زمان
#سخنرانی_کوتاه
@shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🍃🍃🍃
#الماس_هستی
#صفحه_هشتم
روز عيد قربان است، ديروز در صحراى "عرفات" بودم، ديشب هم در سرزمين "مشعر" ماندم، امروز صبح به اينجا رسيده ام. اينجا سرزمين "مِنا" است، جايى كه آرزوهاى بزرگ انسان برآورده مى شود.
خسته ام، صبح زود براى سنگ زدن به جَمَره يا همان شيطان بزرگ رفتم و هفت سنگ بر آن زدم. بايد در اين شلوغى راه خود را پيدا كنم، در جستجوى قربانگاه هستم، به من گفته اند كه بايد اين مسير را تا انتها بروم، در پاى آن كوه قربانگاه است.
لباس احرام به تن دارم، وقتى گوسفند خود را قربانى كنم، بايد موى سر خود را بتراشم، آن وقت حاجى مى شوم.
به گمانم آن ساختمان قربانگاه است، چه جمعيّتى آنجا جمع شده است، وارد قربانگاه مى شوم، چند نفر از دوستان آنجا منتظرم هستند، سلام مى كنم، با هم به سوى محلّ نگهدارى گوسفندان مى رويم. گوسفندان را انتخاب مى كنيم، كتاب دعاى خود را باز مى كنم و شروع به خواندن دعا مى كنم:
بار خدايا! به نام تو و ياد تو مى خواهم گوسفندى را قربانى كنم، مى خواهم به آيين و سنّت پيامبر تو عمل كنم!
بار خدايا! تو وعده كرده اى كه هر كس با اخلاص در اين سرزمين قربانى كند، گناهان او را مى بخشى، از تو مى خواهم تا شيرينى عفو خود را به من بچشانى.
لحظه اى به فكر فرو مى روم، به ياد مى آورم چه رمز و رازى در اين عمل است، به ياد ابراهيم(ع) مى افتم...
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#شناخت_علی_علیه_السلام
#وفاطمه_سلام_الله
#من_حیدریم
#کانال_شهداء_ومهدویت
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌤 #انتظار_یعنی ....
این گونه باشید تابه سراغتان بیایم.
مرحوم آیت الله سید محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی تصمیم می گیرد برای تشرّف به محضر امام زمان (عج) #چهل_جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا بخواند.
در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند.
به سوی خانه می رود می بیند حضرت ولی عصر امام زمان (عج) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است.
ایشان می گوید هنگامی که وارد شدم اشک می ریختم سلام کردم، حضرت به من فرمود:
«چرا اینگونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بیایم»
بعد فرمودند: «این بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد.»
📗 شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص 158. و نيز ر. ك: عنايات حضرت مهدى(عج) ...، صص 361- 370.
#خانمها_مشاهده_تصویر👆
@shohada_vamahdawiat
1_313887862.mp3
2.96M
✔️ هدیه به #امام_زمان ( علیه السلام )
🌺استاد دارستانی
👈أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ
یاحسین
@shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
ناله واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید بیاد قمرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد یاد
خنجر کند و گلوی پدرش می افتاد
#شهادت_امام_سجاد(ع)💔
#تسلیٺ_باد🏴🥀
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#آجرڪ_الله_یا_صاحب_زمان_عج
➥ @shohada_vamahdawiat
#الماس_هستی
#صفحه_نهم
ساليان سال است كه ابراهيم(ع) در حسرت داشتن فرزند است و بارها از خدا خواسته تا به او پسرى بدهد.
سرانجام خدا دعاى او را مستجاب مى كند و ابراهيم نام پسر خود را اسماعيل مى گذارد.
سال ها مى گذرد، اسماعيل بزرگ مى شود، اكنون موقع امتحان بزرگ ابراهيم(ع)است. گوش كن ابراهيم(ع) با پسرش چنين سخن مى گويد: "ما بايد به قربانگاه برويم".
اسماعيل در جواب پدر مى گويد: "اى پدر! آنچه خدا به تو فرمان داده است انجام بده".
آنان به قربانگاه مى رسند. پدر، پسر را روى زمين به سمت قبله مى خواباند، اكنون پسر چنين مى گويد: "روى مرا بپوشان و دست و پايم را ببند".
او مى خواست تا مبادا پدر نگاهش به نگاه او بيفتد و در انجام امر خدا ذرّه اى ترديد نمايد.
همه فرشتگان ايستاده اند و اين منظره را تماشا مى كنند، ابراهيم(ع) "بسم الله" مى گويد و كارد را بر گلوى پسر مى كشد; امّا كارد نمى برد، دوباره كارد را مى كشد، زير گلوى اسماعيل سرخ مى شود. ابراهيم(ع) كارد را محكم تر فشار مى دهد; امّا باز هم كارد نمى برد، او كارد را بر سنگى مى زند و سنگ مى شكند.
صدايى در آسمان طنين مى اندازد كه اى ابراهيم تو از اين امتحان سربلند بيرون آمدى. جبرئيل مى آيد، گوسفندى به همراه دارد، آن را به ابراهيم(ع) مى دهد تا قربانى كند.
و اين گونه است كه روز دهم ذى الحجّه، عيد قربان مى شود، روزى كه حاجيان به سرزمين "مِنا" مى آيند و گوسفند قربانى مى كنند.
من بايد فكر كنم و بدانم كه اسماعيلِ من چيست؟ رياست، شهرت، ثروت، آبرو، عزّت و... آيا آماده ام تا همه اين ها را در راه دوست قربانى كنم؟
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#شناخت_علی_علیه_السلام
#وفاطمه_سلام_الله
#من_حیدریم
#کانال_شهداء_ومهدویت
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🏴🏴🏴🏴🏴