eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
💐معرفت مهدوی💐 ❓❓چرا باید امام داشته باشیم؟ 🔵به همان دلیلی که ما به پیغمبر نیاز داریم، به همان دلیل هم به امام نیاز داریم. 🔵اگر خداوند برای اشتباه فرد، عقل را قرار داده است. پس برای اشتباه جامعه هم باید امام را قرار دهد. هرنقشی كه عقل در بدن دارد، همان نقش را امام در جامعه دارد. 🔵برای جامعه یک الگو لازم است. آدم هرچه که در درون دارد، باید در بیرون هم داشته باشد. مثلاً شما از داخل تشنه می‌شوی. پس باید در بیرون آب باشد. از درون گرسنه می‌شوی. پس باید در بیرون غذا باشد. ریه داری پس باید از بیرون اکسیژن باشد. هر احساسی كه داری باید پاسخش در بیرون وجود داشته باشد. 🔵یکی از چیزهایی که انسان در درون دارد این است که انسان میل دارد كه کامل شود. همین طور که میل به آب دارد و آب در بیرون هست. میل به غذا دارد و در بیرون غذا هست. میل به کمال دارد. پس باید یک وجود کاملی هم باشد. 🔵 برای تفسیر صحیح قرآن امام می‌خواهیم. اگر امام نباشد آیات قرآن را هرکسی بر طبق هوا و هوس خودش تفسیر می‌کند. همین طور که طب، پزشک می‌خواهد. همین طور که کتاب، استاد می‌خواهد. قرآن هم امام می‌خواهد. امام می‌خواهیم برای این که دین تئوری نیست. اگر امام نباشد، می‌گویند: اسلام فقط حرف می‌زند. كسی باید امام باشد كه بتوانیم بگوییم امام است. باید ثابت کنیم که دین ما تئوری نیست. عملی است. فقط قانون نیست.قابل اجرا هم هست. 🔵برای چه امام می‌خواهیم؟ برای متحدکردن و وحدت به امام نیاز داریم. اگر امام در جمهوری اسلامی نبود، هركسی اسلام را به یك سمت می‌کشید. امام بنیان گذار جمهوری اسلامی عامل وحدت شد. ما امام می‌خواهیم تا وحدت ایجاد كند و از هرج و مرج جلوگیری كند. 🔵ما برای حل مشکلات علمی به امام نیاز داریم. زمانی که علی ابن ابیطالب را بیست و پنج سال بركنار كردند، هرکجا مشكل علمی داشتند، سراغ علی(ع) می‌رفتند. بارها خلیفه‌ی دوم گفت: اگر علی نبود، من هلاک شده بودم. ما برای حل مشکلات علمی امام می‌خواهیم. برای نجات از شر طاغوت امام می‌خواهیم. 🔵این‌ها فلسفه‌ی امامت است. امام می‌خواهیم برای اینکه واسطه فیض با خدا است. «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ یَخْتِمُ»(من‏ لایحضره ‏الفقیه، ج‏2، ص‏615) 🔵در زیارت جامعه داریم كه خدا هر خیری را به مردم می‌رساند، از طریق امام می‌رساند. اینها بیان‌های ساده‌ای است که در عین حال سخت هم نیست. عمیق ولی ساده است. ◀️انسان الگو می‌خواهد. ◀️قرآن مفسر می‌خواهد. ◀️جامعه، عامل وحدت می‌خواهد. ◀️برای حل مشکلات علمی به امام نیاز داریم. ◀️طاغوت‌ها به امت‌ها چشم دارند.امام حافظ امت است‌ ◀️خدا در فیض رسانی کارهایش را با واسطه انجام می‌دهد. امام این واسطه است. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 @shohada_vamahdawiat ❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃
میگفت: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم! آنکس که باید ببیند، می‌بیند. 🌷 @shohada_vamahdawiat
Moaveniyaan_Aan-Emami-Ke.mp3
6.98M
⁉️تا الان چند نفر را به در خانه امام زمان آورده‌ایم؟ ⁉️ چند نفر را عاشق امام عصر کرده‌ایم؟ 👈اگر می توانید این کار را انجام بدهید:... @shohada_vamahdawiat 🏴🏴
❤️ بیگانہ ایم با همہ، اے آشناے ما شاید گرفٺ در حرمٺ ربّناے ما ڪارے بڪن بہ جان عزیزٺ براے ما ارباب پس چہ شد، سفر ڪربلاے ما 💚 💔 @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرداردلها به نیابت از اعضا مجموعه ... شام شهادت امام سجاد علیه السلام... گلزار شهدای شهر @shohada_vamahdawiat
شبتون بخیر التماس دعای فرج @shohada_vamahdawiat 🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ سلام حضرت گره گشا، مهدی جان زندگی هایمان فقط دست و پا زدن در دریای گرفتاری هاست . نمی دانیم‌در هجوم دردها روزمان چگونه شب می شود و در محاصره ی اضطراب ها شبمان چگونه صبح می گردد . در تلاطم نفس گیر این دنیا ، فقط قدم های شماست که آرامش را به زمین باز می گرداند ... کاش می آمدید و نجاتمان می دادید از رنج بی امان ... #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 بسم الله الرحمان الرحیم💚💚 جلو در دانشگاه با بچه‌ها در حال حرف زدن بودیم که یاد جزوه ام افتادم، رو به سارا گفتم: – پس این جزوه‌ام چی شد؟ سارا هینی کشیدو گفت:– دست راحیله، صبر کن الان می گم بیاره. گوشی را از جیبش در آورد و از ما فاصله گرفت. بعد از چند دقیقه امد.– الان میاره. نگاه دلخوری به او انداختم.–ببخشید که جزوتو بی اجازه دادم به یکی دیگه، اونوقت راحیل کیه؟ –راحیل یکی دیگه نیست،خیلی منظمه، راستش نمیشد که بهش ندم، گفت یه روزه میده، خیالت راحت حرفش حرفه، آرش باور کن جوری شد که نشد بگم جزوه مال توئه، الانم امد به روش نیاریا. پوفی کردم و گفتم:– حالا الان کجاست؟ من می خوام برم. نگاهی به در دانشگاه انداخت.–تودانشگاهه، عه، امدش. مسیر نگاهش را دنبال کردم. دختری چادری که خیلی باوقارو متین به نظر می رسید، نزدیک میشد، آنقدر چهره‌ی جذابی داشت که نتوانستم نگاهم را از صورتش بردارم. ابروانی مشگی با چشمهایی به رنگ شب، پوست صورتش رنگ گندم بود. بینی کشیده که به نظر عمل کرده بود ولی وقتی نزدیک امددیدم این طور نیست. با روسری سرمه‌ایی زیبایی صورتش را قاب گرفته بود. برعکس دخترهای دیگر که در دانشگاه مغنعه می پوشند، او روسری سرش بودومدل خاصی آن را بسته بود. مدل بستنش را خیلی خوشم امد. نوع چادرش خاص بود. با لبخندی که به سارا می‌زد با اشاره سر سارا را صدا کرد، تا جزوه را به دستش بدهد. سارا به طرفش رفت و باهم دست دادند وخوش وبش کردند. سرش را به طرف کیفش برد که جزوه را از داخل کیف بیرون بکشد. همان لحظه فکر شیطنت باری به سراغم امد. نمی دانم چرا، ولی می خواستم متوجه بشود که جزوه مال من است. شاید می خواستم من را ببیند و توجه‌اش را به طرف خودم جلب کنم. جلو رفتم و سلام کردم. سرش رابالا آورد ونگاه گذرایی به من انداخت و زیرلبی جوابم راداد. لبخند از روی لبهایش جمع شد. قیافه‌ی جدی تری به خودش گرفت وجزوه را مقابل سارا گرفت و تشکر کرد. همانطور که محو صدای آرام و قشنگش شده بودم، قبل از سارا جزوه را گرفتم و گفتم: –خواهش می کنم، بعد خنده ایی کردم و ادامه دادم:– جزوه ام شده مارکوپولو، بالاخره به دستم رسید.با چشمهای گرد شده، سارا را نگاه کرد و گفت:–منظورت از دوستت ایشون بودند؟ سارا با دست پاچگی گفت: –حالا چه فرقی داره. با دلخوری به سارا گفت:–کاش می گفتی، بعدهم برگشت به طرفم وبا حالتی شرمنده گفت:–حلال کنید من نمی دونستم...نگذاشتم حرفش راادامه دهد. فوری گفتم:–اشکالی نداره، اصلا مهم نیست.سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. کمی بیشتر به طرف سارا متمایل شد و با او دست دادو گفت:–کلاس آخررو نمیای؟ سارا گفت:– نه، با بچه ها می خواهیم بریم بیرون. نگاهی به من و بقیه‌ی بچه ها انداخت وهمانطور که دستش را از دست سارا بیرون می کشید گفت: –پس من میرم کلاس. سرش را به طرف من برگرداند و بدون این که نگاهم کند گفت:–ممنون بابت جزوه.فوری خداحافظی کرد و رفت.بعد از رفتنش به سارا گفتم:–چرا نگفتی اونم با شما بیاد؟ سارا پوزخندی زدو گفت:–اون این جور جمع هارو نمی‌پسنده.اخم کردم.– کدوم جور؟ -مختلط...-یعنی چی؟-یعنی اون پسر جماعت را حساب نمی کنه، چه برسه باهاشون بیرون بره. –سارا! این دختره تو کلاس ماست؟ –آره. با تعجب گفتم:– چرا من تا حالا متوجه‌اش نشدم؟ سارا همانطور که نگاهم می کرد گفت:–کلا راحیل با کسی کاری نداره، آرومه و سرش تو کار خودشه.سارا پیش بقیه رفت که گرم حرف زدن بودندو گفت:–بچه ها بریم دیگه. نمی دانم چرا این دختر، چی بود اسمش، راحیل، توجهم را جلب کرد. چقدر جذبه داشت، فکر کنم کمی خود شیفته هم بود. حتی در چشم هایم نگاه هم نکرد.صدای سارا در سرم اکو می شد،"او پسر جماعت را حساب نمی کند."دلم خواست رفتارش با من متفاوت باشد تابقیه بخصوص سارا شوکه بشوند...منی که همه ی دخترها دوست دارند هم کلامم شوند و تحویلم می گیرند، او حتی افتخار ندادکه نگاهم کند... سارا با تکان دادن دستش مقابل چشم هایم، گفت:– کجایی آرش؟ تو نمیای؟– گفتم که نه، کار دارم باید برم.-باشه پس خداحافظ ما رفتیم. از بقیه ی بچه ها هم خداحافظی کردم و به طرف خانه راه افتادم... ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
من از تـ💔ـو ... غیر تـ❤️ـو را ، آرزو نخواهم کرد تـ❤️ـو در کنار منی ... جستجو نخواهم کرد سلام زیبـ❤️ـاترین آرزو ... @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
امیرالمومنین علی علیه السلام مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلي ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّي يَميزَالْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما كانَ الله لِيُطْلِعَكُمْ عَلَي الْغَيْبِ. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ إِلاّ وَالله مُهْلِكُها بِتَكْذيبِها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ هان مردمان! هر آينه خداوند عزوجل شما را به حالتان رها نخواهد كرد تا ناپاك را ازپاك جدا كند. و خداوند نمي خواهد شما را بر غيب آگاه گرداند. (اشاره به آيه ي 179 / آل عمران است.) هان مردمان! هيچ سرزميني نيست مگر اين كه خداوند به خاطر تكذيب اهل آن [حق را] ، آنان را پيش از روز رستاخيز نابود خواهد فرمود منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 وَ مُمَلِّكُهَا الْإِمامَ الْمَهْدِي وَالله مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ. مَعاشِرَالنّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ أَكْثَرُالْأَوَّلينَ، وَالله لَقَدْ أَهْلَكَ الْأَوَّلينَ، وَهُوَ مُهْلِكُ الْآخِرينَ. و به امام مهدي خواهد سپرد. و هر آينه خداوند وعده ي خود را انجام خواهد داد. هان مردمان! پيش از شما، شمار فزوني از گذشتگان گمراه شدند و خداوند آنان را نابود كرد. و همو نابودكننده ي آيندگان است. منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110