eitaa logo
شهداءومهدویت
6.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2هزار ویدیو
33 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
~🕊 🌴✨ 🍃با اینکه پدرم از پیش ما رفت ولی حضورش را در جمع خودمان حس می‌کنیم. پدرمان اخلاق خوبی داشت و در هر زمینه به ما کمک می کرد، هر وقت به من سر می زد کمی یا کسری در زندگی من می دید بدون اینکه بگوید برایم تهیه می کرد و می آورد. 🍃خیلی ما را به نقاشی و خطاطی و مباحث هنری تشویق می‌کرد هر وقت می‌خواست برای مناسبتی مانند تولد هدیه‌ای بدهد وسیله هنری مانند آب رنگ و... می‌گرفت. 🍃پدر هیچ وقت برای کارهای واجب ما را مجبور نمی‌کرد  و در زمان تکلیف و سن بلوغ پدرم برایم یک سجاده و چادر خرید و هدیه داد که من خیلی خوشحال شدم. در عالم کودکی من حجاب را با هدیه پدرم آموختم. ✍🏻به راویت دختر شهید ♥️🕊 @shohada_vamahdawiat                      
~🕊 🌴✨ برای درمان به انگلیس اعزام شد! خون لازم داشت؛ گفت خونِ غیرمسلمان نزنید توجه نکردند و هرچه زدند، بدنش نپذیرفت! خون یک مسلمان جواب داد پزشکش که دکتر کلیز نام داشت، بواسطه‌ی آن مسلمان شد و گفت: یک معجزه است:) ♥️🕊 @shohada_vamahdawiat                      
~🕊 🌴✨ ✨مدافع‌حرمی با موهای اتوکشیده 🍃وقتی می‌خواست به مسجد برود، بهترین لباس‌هایش را می‌پوشید. اگر در آن لحظات، کسی محمدرضا را می‌دید که داشت به موهایش اتو می‌کشید و لباس نو می‌پوشید یا کفشش را واکس می‌زد، فکر می‌کرد محمدرضا به مراسم عروسی می‌رود یا جایی دعوت است؛ درحالیکه می‌خواست به مسجد برود، نماز بخواند و برگردد. 🍃حرفش هم این بود که حزب‌اللهی باید شیک و مجلسی باشد. با دو کلمه شیک و مجلسی، همه آن فعالیت‌هایی را که می‌کرد، به طرف مقابلش نشان می‌داد. همیشه می‌گفتم تو می‌خواهی بروی نماز بخوانی و بیایی؛ اتوکشیدن مویت برای چیست؟ برای چی لباست را عوض می‌کنی؟ آخر کفشت نیاز به واکس ندارد! اصلا با دمپایی برو! 🍃می‌گفت من دلم می‌خواهد وقتی به عنوان یک بسیجی وارد مسجد می‌شوم و وقتی از در مسجد بیرون می‌آیم، اگر کسی من را دید،‌ نگوید که حزب‌اللهی‌ها را نگاه کن! همه شلخته‌اند! ببین همه‌شان پیراهن این مدلی دارند و کفششان لخ‌لخ می‌کند. ✍راوی:مادر شهید @shohada_vamahdawiat                      
~🕊 🌴✨ ✨حسّاسیّت ویژه به بیت‌المال 🍃حامد، عزیز دلم و همدمم بعد از فوت پدرش بود. از ابتدای جنگ سوریه در این کشور حضور داشت. سوم فروردین‌ماه پس از پنج‌بار اعزام از ما خداحافظی کرد. آخرین صحبت‌هایمان این بود که گفت مراقب خودم باشم و مثل همیشه که محکم هستم، اگر اتفاقی هم افتاد، محکم بایستم. حامد گفت مراقب دخترم باش! او یک دختر کوچولو به نام روشنا دارد. 🍃همیشه می‌گفت «نیاز است ما به آنجا برویم. مرزهای اسلام جوان می‌خواهد.» می‌گفتم آنجا امنیت ندارد و ممکن است اتفاقی برای تو بیفتد، می‌گفت «شهادت لیاقت می‌خواهد، اگر قسمت من مُردن باشد، فردا تصادف می‌کنم؛ پس چه بهتر شهید شوم». او ۲۰فروردین۱۳۹۷ طیّ حمله‌ی هوایی رژیم صهیونیستی به پایگاه هواییT4 سوریه به شهادت رسید. 🍃حامد خیلی در استفاده از اموال بیت‌المال حسّاسیّت داشت؛ تا جایی که حتی یک خودکار هم از پادگان با خودش به خانه نمی‌آورد و می‌گفت مال خودم نیست. او خیلی در این موارد دقت داشت. ✍راوی:مادر شهید ♥️🕊 @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
~🕊 🌴✨ ⚘حسین از یکسال قبل از شهادتش، نمازهای خود را دو برابر می‌خواند و وقتی سؤال می‌کردیم، می‌گفت «در دوران دفاع مقدس نمازهایی دارم که معلوم نیست ادا یا قضا شده و یا شکسته بود و آن‌ها را دارم دوباره می‌خوانم تا مدیون نباشم.» ⚘شهید تابسته خیلی به حسّاس بود و حتی یک‌وقت برای تقسیم غذا رفته بود و در راه بازگشت، غذاهایی را که مانده بود، به دو نفر داده بود و وقتی آمد، ناراحت از این کار بود و قیمت بهترین غذا را گرفت و پول این دو غذا را به پشتیبانی تحویل داد. ✍🏻به روایت همرزم ♥️🕊 @shohada_vamahdawiat                      
~🕊 🌴✨ 🍃در یک تماس تلفنی از شهید پرسیدم محل استراحتتان خوب است؟اصلا جایی برای استراحت و غذا خوردن دارید؟ایشان با خنده جواب دادند نگران نباش امکانات عالی است،محل استراحتمان هتل ۵ ستاره است با تمام امکانات! 🍃اما وقتی بعد از شهادت ایشان این عکس که روی خارو خاشاک درختان در حال استراحت است دیدم معنای هتل ۵ ستاره را ازنظر ایشان فهمیدم الحق که شایسته ی شهادت بودند... ✍راوی:همسر شهید ♥️🕊 @shohada_vamahdawiat                      
~🕊 🌴✨ 🌹~خیر در آنچه خدا بخواهد~🌹 ⚘شاید داستان معجزه اذان ابراهیم هادی را شنیده باشید، او فرمانده نیروها بود، شاید دوست داشت خیلی زود ارتفاع آزاد شود و رزمندگان پیروز شوند، اما خدای ابراهیم چیز دیگری میخواست. ارتفاع آزاد نشد. ابراهیم اذان صبح گفت و با اذان او دلهای نیروهای دشمن متوجه خدا گردید. هجده نفر از آنها تسلیم شدند و ارتفاع آزاد و عملیات پیروز شد. آن ها بعد ها به سپاه اسلام پیوستند و همگی در راه خدا شهید شدند. ⚘اینجاست که باید به این کلام نورانی خدا بیشتر فکر کنیم: "چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانی در آن قرار میدهد." 🍁[ نسا،19] 📚 🕊 @shohada_vamahdawiat                      
~🕊 🌴✨ بهترین دوستان حسن، بچه‌های جنوب شهری بودند. بچه‌هایی که از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند. یک روز دیدم حسن بدون کاپشن و کلاه آمده، گفتم: پس کاپشن و کلاهت کو؟ چی‌کارشون کردی؟! گفت «یکی از دوستام سردش بود، دادم بهش.» با تعجب پرسیدم: پس خودت چی؟ خندید و حرف را عوض کرد. ♥️🕊 @shohada_vamahdawiat