#حوادثفاطميه
#برگبیستم
69 ـ توهين ابوبكر به خاندان عصمت!
مسجد پر از جمعيّت شده است، ابوبكر بالاى منبر مى رود و چنين مى گويد: "او روباهى است كه شاهدش دم اوست. او همانند امّ طِحال است، همان زنى كه دوست داشت نزديكان او دامن آلوده باشند. ببينيد او چگونه فتنه انگيزى مى كند. نگاه كنيد او چگونه ديگران را به يارى خود دعوت مى كند".
منظور ابوبكر از اين سخن ها كيست؟ يعنى او چه كسى را روباه مى داند، چه كسى دم روباه است؟
منظور ابوبكر اين است: "فاطمه(س) براى برپا نمودن فتنه، على(ع)را جلو انداخته است و او را شاهد خود قرار داده است".
به راستى امّ طِحال چه كسى بوده است؟ او زن بدكاره اى بود كه در روزگار جاهليّت به فسق و فجور مشهور بود، او زنان فاميل خود را به زنا تشويق مى كرد، اكنون ابوبكر، چه كسى را به آن زن تشبيه مى كند؟
70 ـ اعتراض اُمّ سَلَمه
اُمّ سَلَمه (همسر پيامبر) فرياد برمى آورد: "اى ابوبكر! آيا تو به فاطمه چنين طعنه مى زنى؟ مگر نمى دانى فاطمه، همچون جانِ پيامبر و پاره تن اوست؟...چرا فراموش كرده ايد كه شما در حضور پيامبر هستيد و او شما را مى بيند؟ واى بر شما، به زودى سزاى كارهاى خود را خواهيد ديد".
ابوبكر دستور مى دهد تا حقوق يك سال ام سلمه را قطع كنند.
71 ـ اذان بلال
يك روز، فاطمه(س) به ياد روزگار پدر و اذان بلال مى افتد. بلال با خود عهد كرده است كه بعد از وفات پيامبر، ديگر اذان نگويد، به بلال خبر مى دهند كه فاطمه(س)دوست دارد صداى اذان تو را بشنود.
بلال به مسجد مى آيد و آماده است تا موقع اذان شود و براى شادى دل فاطمه(س)اذان بگويد:
"الله أكبر، الله أكبر"، اين صداى بلال است كه به گوش مى رسد. صداى ناله فاطمه(س) بلند مى شود.... وقتى كه بلال مى گويد: "أشهد أنّ محمّداً رسول الله". فاطمه(س)ضجّه مى زند و بى هوش بر روى زمين مى افتد، به بلال مى گويند: "ديگر اذان نگو كه فاطمه(س)ديگر طاقت ندارد"، بلال اذان خود را قطع مى كند.
72 ـ ياد پدر مهربان
فاطمه(س)هميشه دستمال بر سر خود بسته است. هر وقت كه او حسن و حسين (عليهما السلام) را مى بيند اشكش جارى مى شود، زيرا با ديدن آنها، خاطراتى براى او زنده مى شود.
فاطمه(س) چنين مى گويد: "حسن جانم! حسين جانم! آيا به ياد داريد چگونه پيامبر شما را در آغوش مى گرفت و مى بوسيد؟ او كه شما را خيلى دوست داشت كجا رفت؟ چرا او به اينجا نمى آيد و شما را در آغوش نمى گيرد؟
●●●☆☆☆☆☆●●●
#حوادثفاطمیه
#مظلومیتفاطمهسلامالله
#نشرحداکثری
#صلواتیادتنره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷💚🌷
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽
#بهباغخدابرويم
#برگبیستم
﷽
يك روز پيامبر به دخترش حضرت فاطمه(س) رو كرد و فرمود: "اى فاطمه! هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد مهمان را احترام نمايد".
آرى، اين دستور اسلام است كه ما بايد احترام مهمان خود را بگيريم، چرا كه مهمان، براى صاحب خانه مايه رحمت و بركت است.
از طرف ديگر امام صادق(ع) در سخنى مى فرمايد: "كسى كه در مسجد نماز بخواند و به انتظار نماز بعدى بنشيند، او مهمان خدا است و بر خداوند است كه به مهمان خود اكرام نمايد".
آرى، خدايى كه خود دستور داده است تا ما از مهمان احترام بگيريم، آيا مى شود كه مهمانان خود را فراموش كند؟
وقتى براى خواندنِ نماز جماعت به مسجد مى روى و نماز مغرب را مى خوانى و منتظر مى مانى تا نماز عشا شروع شود بايد بدانى كه اين لحظاتِ بين دو نماز بهترين لحظات عمر تو مى باشد.
تو در اين لحظات، مهمان خدا هستى و خداوند با مهربانى و رحمت خويش از تو پذيرايى مى كند.
مبادا خودت را از فيض اين مهمانى محروم كنى.
مسجد و نماز جماعت مى توانند آن قدر مقام تو را بالا ببرند كه فرشتگان حسرت آن مقام تو را بخورند.
تلاش كن تا همواره در اين مهمانى خدا شركت كنى و بر سر سفره رحمت او بنشينى و به اين وسيله پله هاى كمال و معنويّت را طى كرده، در زمره بندگان خاصّ او قرار گيرى.❤️❤️❤️❤️
<=====●○●○●○=====>
#بهباغخدابرويم
#آشنائبامسجد
#فضیلتنمازدرمسجد
#سیزدهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽
#بهباغخدابرويم
#برگبیستم
يك روز شخص محترمى به نزد من آمد و در مورد مشكلاتِ زندگى خود با من سخن گفت.
ظاهراً در زندگى او مشكلات زيادى وجود داشت و او به هر درى زده بود، نتوانسته بود اين مشكلات را برطرف نمايد.
او مى گفت: "هر دعايى كه فكر كنيد، خوانده ام; هر كار خيرى كه به ذهنم مى رسيده است، انجام داده ام امّا نمى دانم چرا اين گره از زندگى من باز نمى شود و من مدّت هاست كه در تنگنا قرار دارم، مثل اينكه خدا با من قهر كرده است. هر چه صدايش مى زنم، جواب مرا نمى دهد! آخر چه كنم؟".
من خيلى متعجّب شدم، چه كمكى به او مى توانستم بكنم، او راه هاى زيادى را رفته بود و نتيجه نگرفته بود.
پيش خودم گفتم: خدايا! كمك كن تا مشكل اين بنده تو را حل كنم.
يك دفعه به ذهنم رسيد از او سؤال كنم كه خانه شما كجا است و در كدام محل زندگى مى كنى؟
وقتى او آدرس خانه اش را داد، فهميدم كه خانه او در نزديكى مسجدى قرار دارد.
از او سؤال كردم: آيا به مسجدِ محل مى روى؟
معلوم شد كه او سالهاى سال است به مسجد نرفته است. من براى او سخن امام صادق(ع) را گفتم: "مسجد نزد خدا از همسايگان خود شكايت نمود كه آنها به من بى اعتنا هستند".
و خداوند فرمود: "به عزّت و جلالم، من نماز آنها را قبول نمى كنم و هرگز رحمت خود را بر آنان نازل نخواهم نمود".
آرى، مسجد عزيز است و حرمت دارد و خود خدا قسم خورده است كه هر كس به مسجد بى اعتنا باشد، او را از رحمت و مهربانى خود دور مى كند!
مهربانىِ خدا با ناراحتىِ مسجد جمع نمى شود. كسى كه خانه اش در نزديكى مسجد باشد و بدون عذر در مسجد حاضر نشود، نمازش مورد قبول خدا واقع نمى شود.
نمى شود به مسجد كه خانه خدا است، بى اعتنا باشيم و توقّع داشته باشيم كه مورد مهربانى صاحب خانه قرار گيريم.
آرى، كسى كه به مسجد بى اعتنا باشد از رحمت خدا دور است!
به آن مرد گفتم: "تو روزى چند بار از كنار اين مسجد رد مى شوى، اين مسجد در نزديكى خانه تو است و تو به آن بى اعتنا هستى، براى همين است كه هر چه خدا را صدا مى زنى، جوابت را نمى دهد".
او سرش را پايين انداخت و به فكر فرو رفت.
حدود يك ماه از اين جريان گذشت كه دوباره آن مرد به خانه من آمد، در حالى كه بسيار شاداب بود و روى دستانش جعبه شيرينى قرار داشت.
💐💐💐💐💐💐
<=====●○●○●○=====>
#بهباغخدابرويم
#آشنائبامسجد
#فضیلتنمازدرمسجد
#سیزدهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef