#روشنی_مهتاب....
#صفحه_هجده.....
آيا به ياد دارى كه با هم به ديدار استاد دِينَوَرى رفتيم، همان استادى كه افتخارى براى جهان اسلام است كتاب هاى او مورد توجّه دانشمندان است.
آيا به ياد دارى كه مردم مى گفتند: "در خانه اى كه كتاب هاى استاد دِينَوَرى نباشد، در آن خانه، هيچ خيرى نيست". اكنون بار ديگر مى خواهم نزد او بروم، به بغداد باز مى گردم...
من از استاد دِينَوَرى مى خواهم تا برايم از ماجراى هجوم به خانه فاطمه(س)بيشتر بگويد.
اكنون استاد دِينَوَرى حقايق بيشترى را برايم مى گويد:
فاطمه شنيد كه عُمَر مى خواهد خانه اش را آتش بزند چنين گفت: "بابا! يا رسول الله! ببين كه بعد از تو، عُمَر و ابوبكر چه ظلم هايى در حق ما روا مى دارند!".
به راستى فاطمه از چه ظلم و ستم هايى سخن مى گويد؟ مگر عُمَر و ابوبكر در آن روز چه كرده بودند؟
استاد دِينَوَرى در ادامه، ماجراى ديگرى را براى من تعريف مى كند:
روزهاى آخر زندگى فاطمه بود، ابوبكر و عُمَر با هم به عيادت فاطمه رفتند، فاطمه به آنان گفت:
ــ شما اينجا آمده ايد چه كنيد؟
ــ ما آمده ايم تا از تو بخواهيم كه ما را ببخشى.
ــ اگر من سؤالى از شما بپرسم، آيا راستش را مى گوييد؟
ــ هر چه مى خواهى بپرس كه ما راستش را به تو خواهيم گفت.
ــ آيا شما از پيامبر شنيديد كه فرمود: "فاطمه، پاره تن من است و من از او هستم، هر كس او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر كس مرا آزار دهد خدا را آزرده است؟"
ــ آرى!، اى دختر پيامبر! ما اين حديث را از پيامبر شنيديم.
ــ شكر خدا كه شما به اين سخن اعتراف كرديد.
آنگاه فاطمه چنين گفت: "بار خدايا! تو شاهد باش، اين دو نفر مرا آزار دادند و من از آن ها راضى نيستم".
اينجا بود كه ابوبكر شروع به گريه كرد، فاطمه به او چنين گفت: "من هر وقت كه نماز مى خوانم، بعد از آن، تو را نفرين مى كنم".
سخنان استاد دِينَوَرى مرا به فكر فرو مى برد، به راستى چرا فاطمه(س) بعد از هر نماز، ابوبكر را نفرين مى كرد؟
آقاى سُنّى! تو كه مى گفتى بعد از وفات پيامبر، هيچ حادثه اى براى فاطمه(س)روى نداده است و او به مرگ طبيعى از دنيا رفته است! پس ماجراى اين نفرين چيست؟
چرا فاطمه(س) بعد از هر نماز، ابوبكر را نفرين مى كرد؟ اين نفرين چه پيام هايى دارد؟ تو گفتى كه ابوبكر و عُمَر فقط فاطمه(س) را تهديد كرده اند، امّا معلوم مى شود كه ماجرا فقط تهديد نبوده است.
#کانال_شهداء_ومهدویت
@shohada_vmadawiat
#زیارت_مهتاب
#صفحه_هجده
چرا ما تو را اين قدر دوست داريم؟
چه كسى مى تواند به معرفت تو دست پيدا كند و مقام والاى تو را بشناسد؟ خدا تو را از نور عظمت خود آفريد آيا مردم مى توانند عظمت نور خدا را درك كنند؟
همانگونه كه مردم از شناخت شب قدر دور مانده اند، از شناخت حقيقت تو نيز محروم گشته اند، تو حقيقت شب قدر مى باشى، هر كس تو را شناخت به حقيقتِ شب قدر، آگاهى پيدا كرد.
از اين پس هر وقت سوره قدر را مى خوانم به ياد تو مى افتم: (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ...).
بانوى من! چگونه قطره اى از فضائل تو را بنويسم؟ تو فاطمه اى، زهرايى، حانيه اى، منصوره اى!
تو فاطمه اى! تو و دوستانت از آتش جهنّم جدا شده ايد. دشمنان تو هم از دوستىِ تو جدا گشته اند، هر كسى نمى تواند تو را دوست بدارد، هر دلى شايستگىِ عشق تو را ندارد، خدا به هر كسى اجازه نمى دهد تا عشق تو در دلش جاى گيرد، عشق تو، گوهر ارزشمندى است كه به هر كس نمى دهند.
تو زهرايى، زيرا وقتى تو در محراب عبادت مى ايستادى، نورى از محراب تو به آسمان مى تابيد و فرشتگان از ديدن آن، متعجّب مى شدند. تو به راستى مهتاب زمين هستى، نورى كه در دل تاريكى ها مى درخشى و دوستانت را به حق و حقيقت راهنمايى مى كنى.
تو حانيه اى! هيچ كس به مهربانى تو نيست، روز قيامت كه همه، دوستان خود را فراموش مى كنند و حتّى مادر از فرزند خود فرار مى كند، تو به ياد دوستان خود هستى، كنار پل صراط مى ايستى و به سوى بهشت نمى روى، تو از خدا مى خواهى تا دوستانت همراه تو وارد بهشت بشوند.
تو منصوره اى! در روز قيامت شيعيان خود را يارى مى كنى و آنان را تنها نمى گذارى و از آنان دستگيرى مى كنى. روز قيامت روز شادى دوستان تو است، چه شكوهى دارد آن روز!
روزى كه تو دوستانت را صدا بزنى و آنان همراه تو به سوى بهشت بروند.
🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59