🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت پنجاه و نه(زندگینامه پیامبر)
✨ در این قسمت می خواهیم درباره غزوه خیبر صحبت کنیم که این غزوه در ماه محرم سال هفتم هجرت واقع شد.
قبلا یادآور شدیم که در سرزمین مدینه، سه گروه از یهود زندگی می کردند: بنی النضیر و بنی قریظه و بنی قنیقاع.
هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به مدینه هجرت فرمود، با آنها پیمان عدم تعرّض بست، ولی آنها هر زمانی فرصت یافتند، از نقض این پیمان فروگذار نکردند، سرانجام به سرنوشت شومی که نتیجه اعمال و حرکات ناشایست خود آنها بود دچار شدند. گروهی از آنها اعدام و برخی مانند قبیله بنی قنیقاع و بنی النضیر از سرزمین مدینه رانده شدند و در خیبر(جلگه وسیع حاصلخیزی است که در شمال مدینه به فاصله سی و دو فرسنگی آن قرار دارد) و وادی القریٰ و یا الذرعات شام سکونت گزیدند.
🍁جرم بزرگی که یهودیان خیبر داشتند، این بود که تمام قبائل عرب را برای کوبیدن اسلام تشویق کردند و سپاه شرک با کمک مالی یهودیان خیبر، در یک روز از نقاط مختلف عربستان حرکت کرده، خود را به پشت مدینه رسانیدند. در نتیجه جنگ احزاب که شرح آن را خواندید، رُخ داد.
ناجوانمردی یهودیان خیبر، پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بر آن داشت که این کانون خطر را برچیند و همه آنها را خلع سلاح نماید. زیرا بیم آن می رفت که این ملّت لجوج و ماجراجو، بار دیگر با صرف هزینه سنگین، بت پرستان عرب را بر ضدّ مسلمانان برانگیزانند و صحنه نبرد احزاب بار دیگر تکرار شود.
🍁لذا با بستن پیمان صلح حدیبیه، فکر پیامبر(صلی الله علیه و آله) از ناحیه جنوب (قریش مکه) آسوده بود، هنگامی که از حدیبیه بازگشت، تمام ماه ذی الحجه و مقداری از محرّم سال هفتم هجری را در مدینه توقف کرد، سپس فرصت را غنیمت شمرده و برای برچیدن کانون فساد و تحریکات ضد اسلامی یهودیان خیبر، با یک هزار و چهارصد نفر از یارانش که در حدیبیه شرکت کرده بودند، به سوی خیبر حرکت کرد.
هنگامی که به نزدیک قلعه های خیبر رسید، به یارانش دستور داد توقّف کنند. سپس سر به آسمان بلند کرد، و دعایی را خواند، و سپس فرمود: بِسمِ الله، حرکت کنید.
و به این ترتیب شبانه به کنار خیبر رسیدند. صبحگاهان که اهل خیبر از ماجرا باخبر شدند، خود را در محاصره سربازان اسلام دیدند، سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) قلعه ها را یکی بعد از دیگری فتح کرد، تا به آخرین قلعه ها که از همه محکم تر و نیرومندتر بود و فرمانده معروف یهود مَرحَب حِمَیْری در آن قرار داشت، رسید.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت(زندگینامه پیامبر)
✨در این ایّام حالت سردرد شدیدی که گهگاه به سراغ پیامبر(صلی الله علیه و آله) می آمد به او دست داد، به گونه ای که یکی دو روز نتوانست از خیمه بیرون آید. در این هنگام ابوبکر را با مسلمانان برای فتح آن قلعه فرستاد.
اما بی آنکه نتیجه بگیرند بازگشتند، سپس عُمَر را فرستاد و مسلمانان شدیدتر از روز قبل جنگیدند، ولی بدون نتیجه بازگشتند.
🍁این خبر به گوش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسید فرمود: به خدا سوگند! فردا پرچم را به دست مردی می سپارم که او، خدا و پیامبرش را دوست دارد. و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند، و او قلعه را با قدرت فتح خواهد نمود.
گردن ها از هر سو کشیده شد که منظور چه کسی است؟ جمعی حدس می زدند که منظور پیامبر(صلی الله علیه و آله) علی(علیه السلام) است،ولی او در آن جا حضور نداشت، چرا که چشم درد شدیدی او را از حضور در لشکر مانع شده بود. صبحگاهان علی(علیه السلام) سوار بر شتری وارد شد و نزدیک خیمه پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیاده گشت، در حالی که چشمانش شدیدا درد می کرد.
🍁پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: نزدیک بیا! نزدیک رفت، از آب دهان مبارکش بر چشم علی(علیه السلام) مالید و چشمش به برکت این اعجاز کاملا سالم شد، سپس پرچم را به دست او داد. علی(علیه السلام) با لشکر اسلام به سوی قلعه بزرگ خیبر حرکت کرد، مردی از یهود از بالای دیوار سوال کرد تو کیستی؟
فرمود: من علیّ بن ابیطالبم.
یهودی فریاد کشید: ای جماعت یهود! شکستتان فرا رسید.
در این هنگام مَرْحَب یهودی فرمانده آن قلعه به میدان مبارزه علی(علیه السلام) آمد و چیزی نگذشت که با یک ضربت کاری بر زمین افتاد.
جنگ شدیدی میان مسلمانان و یهودیان درگرفت، علی(علیه السلام) نزدیک درِ قلعه آمد و با حرکتی نیرومند و پر قدرت، در را از جا برکَند و به کناری انداخت و به این ترتیب قلعه گشوده شد و مسلمانان وارد شدند و آن را فتح کردند.
یهودیان تسلیم شدند و از پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواستند در برابر این تسلیم، خون آنها محفوظ باشد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) پذیرفت، غنائم منقول به دست سپاه اسلام افتاد و اراضی و باغات آنجا را به دست یهود سپرد، مشروط به اینکه نیمی از درآمد آن را به مسلمین بپردازند.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و یک(زندگینامه پیامبر)
✨در ماه رمضان سال هشتم هجرت غزوه فتح مکه اتفاق افتاد. بعد از پیمان و صلح حُدَیبیّه در سال ششم هجرت، مشرکان مکه دست به پیمان شکنی زدند و آن صلح نامه را نادیده گرفتند و بعضی از هم پیمانان پیغمبر(صلی الله علیه و آله) را تحت فشار قرار دادند.
هم پیمانان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به آن حضرت شکایت کردند. ایشان از این پیمان شکنی سخت ناراحت شد و به همین جهت تصمیم به فتح مکه را گرفتند.
چرا که در جزیرة العرب، مکه تنها پایگاهی بود که در دست مشرکان و مخالفان اسلام باقی مانده بود و آن را مرکز کارشکنی های خود قرار داده بودند.
🍁پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعلام بسیج عمومی کرد، مسلمانان با شور و هیجان به این اعلام، پاسخ مثبت دادند و طولی نکشید، که ده هزار نفر از مسلمانان مسلّح آماده شدند و روز دهم ماه رمضان سال هشتم هجرت، به سوی مکه حرکت کردند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در وسط راه، عمویش عباس را دید که از مکه به عنوان مهاجرت به سوی او می آید. حضرت(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: اثاث خود را به مدینه بفرست و خودت با ما بیا، و تو آخرین مهاجری.
و سرانجام مسلمانان به سرزمین مَرِّ الظَّهران(چهار فرسخی مکه) رسیدند و در آنجا اردو زدند و شبانه آتش های زیادی برای آماده کردن غذا در آن مکان می افروختند. جمعی از اهل مکه، این منظره را دیده در حیرت فرو رفتند.
🍁هنوز اخبار حرکت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و لشکر اسلام بر قریش پنهان بود، در این هنگام عباس، عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله) فکر کرد که اگر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به طور قهرآمیز وارد مکه شود، کسی از قریش زنده نمی ماند، از پیامبر(صلی الله علیه و آله) اجازه گرفت و بر مرکب آن حضرت سوار شد و گفت: می روم شاید کسی را ببینم به او بگویم اهل مکه را از ماجرا باخبر کند، تا بیایند و امان بگیرند.
عباس حرکت کرد و نزدیک شهر مکه آمد، اتفاقا در این هنگام صدای ابوسفیان را شنید که به یکی از دوستانش به نام بُدَیل می گوید: من هرگز آتشی افزون تر از این آتش ها ندیدم!
بُدَیل بن وَرقاء خُزاعی گفت: فکر می کنم این آتش ها مربوط به قبیله خُزاعه باشد.
ابوسفیان گفت: قبیله خُزاعه از این خوارترند که این همه آتش برافروزند!
در اینجا عباس، ابوسفیان را صدا زد. ابوسفیان صدای عباس را شناخت و گف: چه خبر؟
عباس پاسخ داد: این رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است، که با ده هزار نفر از سربازان اسلام به سراغ شما آمده اند!
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و دو(زندگینامه پیامبر)
✨به این ترتیب عباس، ابوسفیان را همراه خود، سوار بر مرکب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) کرد و با سرعت به سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) برگشت. از کنار هر گروهی و آتشی از آتش ها می گذشت می گفتند: این عموی پیغمبر(صلی الله علیه و آله) است که بر مرکب او سوار شده، شخص بیگانه ای نیست، تا به جایی رسید که عُمَربن خطّاب بود.
هنگامی که چشم عُمَر به ابوسفیان افتاد گفت: شکر خدا را که مرا بر تو (ابوسفیان) مسلّط کرد، در حالی که هیچ امانی نداری! فورا خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده و اجازه خواست تا گردن ابوسفیان را بزند، ولی عباس فرارسید، عرض کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله)! من به او پناه داده ام.
🍁پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: من نیز فعلا به او پناه می دهم، تا فردا که او را نزد من آوری. فردا که عباس او را نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آورد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: وای بر تو ابوسفیان! آیا وقت آن نرسیده است که ایمان به خدای یگانه بیاوری؟
گفت: آری، پدر و مادرم فدایت، ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله)! من شهادت می دهم که خداوند یگانه است و همتایی ندارد، اگر کاری از بت ها ساخته بود، من به این روز نمی افتادم!...
به هر حال هنگامی که ابوسفیان لشکر عظیم اسلام را دید، یقین پیدا کرد که هیچ راهی برای مقابله باقی نمانده است. رو به عباس کرد و گفت: سلطنت فرزند برادرت بسیار عظیم شده! عباس گفت: وای بر تو، سلطنت نیست، نبوت است.
🍁سپس عباس به او گفت: با سرعت به سراغ مردم مکه برو، و آنها را از مقابله با لشکر اسلام برحذر دار!
ابوسفیان وارد مسجدالحرام شد و فریاد زد: ای جمعیت قریش! محمد(صلی الله علیه و آله) با جمعیتی به سراغ شما آمده، که هیچ قدرت مقابله با آن را ندارید.
سپس افزود، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس وارد خانه ابوسفیان یا مسجدالحرام شود و یا در خانه خود، بماند و درِ خانه را بر روی خود ببندد، در امان خواهد بود.
سپس فریاد زد: ای جمعیت قریش! اسلام بیاورید تا سالم بمانید. همسرش هند، ریش او را گرفت و فریاد زد این پیرمرد احمق را بکشید! ابوسفیان گفت: رها کن، به خدا اگر اسلام نیاوری، تو هم کشته خواهی شد، برو داخل خانه باش.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و سه(زندگینامه پیامبر)
✨سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) با صفوف لشکریان اسلام حرکت کرد، تا به نقطه ذی طویٰ رسید، همان نقطه مرتفعی که از آنجا خانه های مکه نمایان است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) به یاد روزی افتاد که به اجبار از مکه مخفیانه بیرون آمد، ولی می بیند امروز با این عظمت وارد مکه می شود، لذا پیشانی مبارک را به فراز جهاز شتر گذاشت و سجده شکر به جا آورد.
🍁سپس در حُجون(یکی از محلات مرتفع مکه، که قبر خدیجه(سلام الله علیه) در آنجا است) فرود آمد و غسل کرد و با لباس رزم و اسلحه، بر مرکب نشست، در حالی که سوره فتح قرائت می فرمود، وارد مسجدالحرام شد و تکبیر گفت.
سپاه اسلام نیز همه تکبیر گفتند، به گونه ای که صدایشان همه ی دشت و کوه را پر کرد و سپس از شتر خود فرود آمده و برای نابودی بت ها نزدیک خانه کعبه آمد، بت ها را یکی پس از دیگری سرنگون می کرد و می فرمود: جاٰءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباٰطِلَ اِنَّ الْباٰطِلَ کاٰنَ زَهُوقاٰ (حق آمد و باطل نابود شد همانا باطل نابود شدنی است سوره مبارکه اسراء آیه ۸۱)
🍁چند بت بزرگ بر فراز کعبه نصب شده بود، که دست پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آنها نمی رسید، امیر مومنان علی(علیه السلام) را امر کرد، پای بر دوش مبارکش نهد، و بالا رود و بت ها را بر زمین انداخته بشکند.
علی(علیه السلام) این امر را اطاعت کرد، سپس کلید خانه کعبه را گرفت و در را بگشود و عکس های پیغمبران را که بر در و دیوار داخل خانه کعبه ترسیم شده بود محو کرد. بعد از این، پیامبر(صلی الله علیه و آله) دست در حلقه درب خانه کعبه کرد و رو به اهل مکه که در آنجا جمع شده بودند فرمود: شما چه می گویید؟ و چه گمان دارید درباره شما چه دستوری بدهم؟
عرض کردند: ما جز خیر و نیکی از تو انتظار نداریم، تو برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار مائی! و امروز به قدرت رسیده ای، ما را ببخش.
🍁اشک در چشمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) حلقه زد، صدای گریه مردم مکه نیز بلند شد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: من درباره شما، همان می گویم که برادرم یوسف(علیه السلام) گفت، امروز هیچگونه سرزنش و توبیخی بر شما نخواهد بود. خداوند شما را می بخشد و ارحم الراحمین است.(سوره یوسف آیه ۹۲)
همه را عفو کرد و فرمود: همه آزادید، هر کجا که می خواهید بروید و به این ترتیب مکه بدون خونریزی فتح شد(روز بیستم ماه رمضان سال هشتم هجرت، مکه به دست مسلمین فتح شد) و جاذبه این عفو و رحمت اسلامی که هرگز انتظار آن را نداشتند، چنان در دل ها اثر کرد که مردم گروه گروه آمدند و مسلمان شدند و صدای این فتح عظیم در تمام جزایر عربستان پیچید و آوازه اسلام، همه جا را فراگرفت و موقعیت اسلام و مسلمین از هر جهت تثبیت شد.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و چهار(زندگینامه پیامبر)
✨جنگ حُنین(حُنَین سرزمینی است در نزدیکی شهر طائف،و چون این جنگ در آنجا واقع شد،به نام غزوه حُنین معروف گردید): پس از فتح مکه، مردم هَوازِنْ و ثقیف که قبیله ای بزرگ بودند و در طائف(دوازده فرسخی جنوب شرقی مکه) و اطراف آن زندگی می کردند، از این ماجرا آگاه و باخبر شدند. رئیس طائفه هوازن به نام مالک بن عَوف نَصْری آنها را جمع کرد و به آنها گفت: ممکن است محمد(صلی الله علیه و آله) پس از فتح مکه به جنگ با ما برخیزد. آنها گفتند پیش از آنکه او با ما نبرد کند، صلاح در این است که ما پیش دستی کنیم.
🍁مالک بن عوف از همه قبایل اطراف، نیرو جمع کرده و همه غرق در اسلحه، آماده جنگ و حرکت به سوی مکه شدند. وقتی لشکریان آماده شدند، مالک فرمان داد تا زنان و فرزندانشان را به همراه آورند، تا به هنگام درگیری با مسلمانان، هیچکس فکر فرار در سر نپروراند.
وقتی که سپاه سی هزار نفری دشمن و هوازِن به سرزمین اَوطاس رسیدند، همان جا را برای میدان جنگ مناسب دیدند و انتخاب کردند. هنگامی که این خبر به گوش پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید به مسلمانان دستور دادآماده حرکت به سوی سرزمین قبیله هوازن شوند.
🍁اداره امور شهر و امامت در مسجد را به عَتّاب بن اُسَیْد که مرد با کفایتی بود سپرد، و از صفوان بن امیّه که مشرک بود مقداری اسلحه خواست، سپس با ده هزار نفر از مسلمین که از مدینه همراه آن حضرت به مکه آمده بودند، و دو هزار نفر تازه مسلمانان از مردم مکه، جمعا با دوازده هزار نفر عازم سرزمین حُنَین گردید(پس از پانزده روز اقامت در مکه، در آخر ماه رمضان یا ماه شوال سال هشتم هجرت، شبانه از مکه حرکت کردند و صبح زود، پس از نماز وارد سرزمین حُنین شدند.) و پرچم بزرگ سپاه اسلام را، علی(علیه السلام) به دست گرفته بود.
مالک بن عوف نصری فرمانده لشکر دشمن که شخص شجاع و بی باکی بود، به قبیله خود دستور داد غلاف های شمشیر را بشکنند و در شکاف های کوه و دره های اطراف، لابه لای درختان، بر سر راه سپاه اسلام، کمین کنند و هنگامی که در تاریکی اول صبح، مسلمانان به آن جا رسیدند، یکپارچه به آنان حمله ور شوند و لشکر را در هم کوبند.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و پنج(زندگینامه پیامبر)
✨پیامبر(صلی الله علیه و آله)وقتی که نماز صبح را با یاران خود خواند، فرمان داد به طرف سرزمین حُنَین سرازیر شوند(بیابان حنین، در یک سرازیری طولانی بود، که منتهی به سرزمین حنین می شد.)
در این موقع بود که ناگهان لشکر قریش، از هر سو مسلمانان را زیر رگبار تیرهای خود قرار دادند، گروهی که در جلوی لشکر بودند و در میان آنها تازه مسلمانان مکه وجود داشت، فرار کردند،واین امر سبب شد که باقیمانده لشکر به وحشت بیافتند و فرار کنند.
🍁خداوند در اینجا آنها را با دشمنان به حال خود واگذارد و موقتا دست از حمایت آنها برداشت. زیرا به جمعیت انبوه خود مغرور بودند و آثار شکست در آنان آشکار گشت.
اما علی(علیه السلام) که پرچمدار لشکر بود، با عده کمی در برابر دشمن ایستادند و همچنان به پیکار ادامه دادند. در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه و آله) در قلب سپاه قرار داشت و عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و چند نفر دیگر از بنی هاشم که مجموعا از نُه نفر تجاوز نمی کردند و دهمین آنها اَیمَن فرزند اُمّ اَیمَن بود، اطراف پیامبر(صلی الله علیه و آله) را گرفتند.
🍁مقدمه لشکر به هنگام فرار و عقب نشینی از کنار پیامبر(صلی الله علیه و آله) گذشت. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به عباس که صدای بلند و رسایی داشت، دستور داد فورا از تپه ای که در آن نزدیکی بود، بالا برود و به مسلمانان فریاد زن: ای گروه مهاجران و انصار! و ای یاران سوره بقره! و ای اهل بیتِ شجره! به کجا فرار می کنید، پیامبر(صلی الله علیه و آله) این جا است!
هنگامی که مسلمانان صدای عباس را شنیدند بازگشتند و گفتند: لبیک! لبیک!
مخصوصا انصار در این بازگشت پیش قدم بودند و حمله سختی از هر جانب به لشکر دشمن کردند و با یاری پروردگار به پیشروی ادامه دادند، آنچنانکه طایفه دشمن به طرز وحشتناکی به هر سو پراکنده شدند و پیوسته مسلمانان آنها را تعقیب می کردند.
حدود یکصد نفر از لشکر دشمن کشته شد و اموالشان به غنیمت به دست مسلمانان افتاد و گروهی نیز اسیر شدند.(سوره توبه آیه 25)
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و شش(زندگینامه پیامبر)
✨جنگ ذات السّلاسل: در سال هشتم هجرت به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) خبر دادند، که دوازده هزار سوار در سرزمین یابس جمع شده و با یکدیگر عهد کرده اند که تا پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی(علیه السلام) را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشی نکنند از پای ننشینند!
🍁پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) جمع کثیری از یاران خود را به سرکردگی بعضی از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولی بعد از گفتگوهایی بدون نتیجه بازگشتند.
سرانجام پیامبر(صلی الله علیه و آله)، علی(علیه السلام) را با گروه کثیری از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت. آنها به سرعت به سوی منطقه دشمن حرکت کردند و شبانه راه می رفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند.
🍁نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند، هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند. عدّه ای را کشتند و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند و اموال فراوانی به غنیمت گرفتند.
سوره والعادیات نازل شد در حالی که هنوز سربازان اسلام به مدینه بازنگشته بودند، پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله) برای نماز صبح آمد، و این سوره را در نماز تلاوت فرمود. بعد از پایان نماز، اصحاب عرض کردند: این سوره ای است که ما تا به حال نشنیده بودیم!
فرمود: آری، علی(علیه السلام) بر دشمنان پیروز شد و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره، به من بشارت داد. چند روز بعد، علی(علیه السلام) با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.
ادامه دارد....
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و هفت(زندگینامه پیامبر)
✨مسجد ضِرار در سال نهم هجرت ساخته شد. هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به مدینه هجرت کرد، مسلمانان اطراف او را گرفتند و اسلام به طور چشمگیری گسترش یافت. پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، موجب بالا گرفتن کار اسلام و رونق تازه آن گردید.
🍁یکی از مسیحیان سرشناس به نام ابوعامر که خود روزی از بشارت دهندگان ظهور پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بود، چون با پیشرفت سریع اسلام، اطراف خود را خالی دید، به مبارزه با اسلام برخاست. از مدینه به سوی کفار مکه گریخت و از آنها برای جنگ با پیامبر(صلی الله علیه و آله) استمداد نمود و قبایل عرب را بر ضدّ اسلام تحریک کرد. کارشکنی ابوعامر به جایی رسید، که جنگ اُحُد را بر ضد مسلمانان، رهبری می نمود. به دستور او در میان دو صف گودال هایی کندند که اتفاقا پیامبر(صلی الله علیه و آله) در میان یکی از آنها افتاد و پیشانیش مجروح شد و دندانش شکست.
🍁ابوعامر پس از جنگ اُحُد به روم گریخت و نزد هِرقل پادشاه روم رفت و از او خواست تا با لشکری مجهز برای سرکوب مسلمانان حرکت کند. گستاخی و کارشکنی او به جایی رسید که برای منافقان مدینه نامه نوشت و تاکید کرد که مکانی زیر نقاب مسجد، به عنوان کمک به درماندگان و ناتوانان و معذوران بسازند تا بعدها، آنجا را به صورت کانون ضد اسلام درآورد. منافقان که در ظاهر، اظهار طرفداری از اسلام می کردند، نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمدند و عرض کردند به ما اجازه بده، مسجدی در میان قبیله بنی سالم(نزدیک مسجد قُبا) بسازیم، تا افراد ناتوان و بیمار و پیرمردان از کار افتاده در آن نماز بگزارند و همچنین در شب های بارانی که گروهی از مردم توانایی آمدن به مسجد شما را ندارند فریضه اسلامی خود را در آن انجام دهند و این در موقعی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) عازم جنگ تبوک بود.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به آنها اجازه داد،ولی آنها اضافه کردند آیا ممکن است شخصا بیایید و در آن نماز بگذارید؟
🍁آن حضرت(صلی الله علیه و آله) فرمود: من فعلا عازم سفرم و هنگام بازگشت به خواست خدا به آن مسجد می آیم و نماز در آن می گزارم.
آنها مسجد را ساختند و پس از پیروزی مسلمانان در جنگ تبوک و بازگشت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به مدینه، همان منافقان نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمدند و آن حضرت را برای افتتاح مسجد، دعوت نمودند.
در این هنگام پیک وحی خدا نازل شد و آیات(۱۰۷تا۱۱۰)سوره توبه را آورد و پرده از اسرار کار آنها برداشت.
به دنبال آن پیامبر(صلی الله علیه و آله) دستور داد: مسجد مزبور را آتش زنند و بقایای آن را ویران کنند و جای آن را محل ریختن زباله های شهر سازند.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و هشت(زندگینامه پیامبر)
✨جنگ تَبوک: نفوذ سریع اسلام در جزیره عربستان، سبب شد که آوازه پیامبر(صلی الله علیه و آله) در تمام کشورهای اطراف بپیچد. با اینکه تا آن روز برای حجاز اهمیتی قائل نبودند، طلوع اسلام و قدرت سپاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) که حجاز را در زیر یک پرچم بسیج کرده بود، آنها را از آینده کار خود بیمناک ساخت.
🍁روم شرقی(سوریه آن روز از مستعمرات روم شرقی که مرکز آن قسطنطنیه بود به شمار می رفت، مرزنشینان شام، همگی پیرو حضرت مسیح علیه السلام و رؤسای بخش ها، همگی دست نشانده فرمانروای شام بودند، که خود او مستقیما از امپراطور روم الهام می گرفت) که هم مرز با حجاز بود فکر می کرد، ممکن است یکی از نخستین قربانیان پیشرفت سریع اسلام باشد، لذا سپاهی در حدود چهل هزار نفر با اسلحه کافی و مجهز، آنچنانکه درخور دولت نیرومندی همانند امپراطوری روم در آن زمان بود، گردآوری کرد و در مرز حجاز متمرکز ساخت.
این خبر به وسیله مسافران به گوش پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید(در ماه رجب سال نهم هجرت این خبر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید) و آن حضرت(صلی الله علیه و آله) برای اینکه درس عبرتی به روم و سایر همسایگان بدهد، بی درنگ فرمان آماده باش صادر کرد. سخنگویان پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مدینه و نقاط دیگر، صدای پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به گوش مردم رساندند و چیزی نگذشت که سی هزار نفر برای پیکار با رومیان آماده شدند که از میان آنها، ده هزار سوار و بیست هزار پیاده بود.
🍁هوا به شدت گرم شده بود و انبارها از مواد غذایی، خالی و محصولات کشاورزی آن سال هنوز جمع آوری نشده بود. حرکت در چنین شرایطی برای مسلمانان بسیار مشکل بود، ولی فرمان خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله) است و به هر حال باید حرکت کرد و بیابان طولانی و پر مخاطره میان مدینه و تبوک را پیمود!
این لشکر به خاطر مشکلات زیادی از نظر اقتصادی و از نظر مسیر طولانی، بادهای سوزان سموم، طوفان های کشنده شن و نداشتن مرکب کافی به جیش العسرة(لشکر مشکلات) معروف شد.
وقتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) با سپاه منظم اسلام از مدینه به سوی تبوک به راه افتادند، سه نفر به نام های هِلال، کَعب و مُرارَه با اینکه از مسلمانان واقعی بودند، با در نظر گرفتن فصل جمع آوری محصول و گرمی هوا و... آنقدر امروز و فردا کردند، که ناگهان دریافتند دیگر به سپاه اسلام نخواهند رسید.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت شصت و نه(زندگینامه پیامبر)
✨سپاه اسلام در آغاز ماه شعبان سال نهم هجرت، به سرزمین تبوک رسیدند. اما اثری از اجتماع و لشکر روم ندیدند، گویا سران روم، از افزونی سپاه اسلام و شهامت و فداکاری کم نظیر آنان آگاهی یافته و صلاح دیده بودند که سپاه خویش را به داخل کشور بازگردانند و در عمل، خبر اجتماع بر ضدّ مسلمانان را تکذیب کرده و چنین وانمود کنند که هرگز فکر حمله ای در مغز آنان نبوده.
🍁از این رو جنگی رُخ نداده و سپاه اسلام منطقه را ترک کرده و به سوی مدینه بازگشتند. وقتی که خبر عقب نشینی لشکر روم و بازگشت سپاه اسلام به مدینه رسید، آن سه نفر خلافکار که از کرده خود پشیمان شده بودند تصمیم گرفتند، برای جبران تخلف خود، به استقبال پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مسلمین بروند، سلام و تبریک عرض کنند و پوزش بطلبند.
لذا از مدینه خارج شدند و به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسیدند، ولی آن حضرت(صلی الله علیه و آله) به آنها اعتنا نکرد و جواب سلامشان را نداد و پس از ورود به مدینه، دستور داد که مسلمانان، هرگونه روابط خود را با آنها قطع کنند، اعتصاب عمومی شروع شد.
🍁حتی به دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله) بنا شد، همسران آنها در خانه های آنها بمانند، ولی با آنان همبستر نشوند، این سیاست خردمندانه اسلام نسبت به آن سه نفر خلافکار، به قدری عرصه را بر آنها تنگ کرد، که به تعبیر قرآن، زمین به آن همه وسعت بر آنها تنگ شد.
این سه نفر، چون از تعالیم اسلام بهره مند بودند، ولی دنیا پرستی آنها را به این روز نشانده بود، در فکر چاره جویی افتادند، در نتیجه دانستند که پناهگاهی جز خدا نیست.
مدت اعتصاب پنجاه روز طول کشید، ولی این سه نفر، پس از چهل روز که در مدینه به سر می بردند، از مدینه خارج شدند و در بیابان ها با کمال پریشانی به عبادت پرداختند و سه روز آخر را روزه گرفتند و با خداوند راز و نیاز کردند و از کار خود اظهار پشیمانی و استغفار کردند و از خداوند درخواست عفو نمودند، تا آنکه جبرئیل(علیه السلام) بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد و آیه ۱۱۸سوره توبه را نازل کرد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) کسی را فرستاد و مژده پذیرفتن توبه آنها را به آنان خبر داد.(اقتباس از آیه۱۱۷و۱۱۸سوره توبه)
ضمنا باید توجه داشت که تبوک آخرین غزوه اسلامی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آن شرکت داشت، ولی پس از آن در هیچ نبردی شرکت نکرد.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت هفتاد(زندگینامه پیامبر)
✨خواندن آیات برائت توسط حضرت علی(علیه السلام): در اواخر سال نهم هجرت(ماه ذی الحجه)، پیک وحی آیاتی چند از سوره توبه(برائت) را آورد و پیامبر(صلی الله علیه و آله)را مامور نمود شخصی را روانه مکه کند که در موسم ح، آیات یاد شده را همراه با قطعنامه چهار ماده ای بخواند.
🍁در این آیات، امان از مشرکان برداشته شده و کلیه پیمان ها(جز پیمان هایی که صاحبان آنها به پیمان خود وفادار بوده و عملا نقض نکرده بودند) نادیده گرفته شده است، و به سران شرک و پیروان آنها ابلاغ گردیده که ظرف چهار ماه، تکلیف خود را با حکومت اسلامی که اساس آن یکتا پرستی است، روشن سازند و اگر ظرف این چهارماه، شرک و بت پرستی را ترک نگویند، از آنها سلب مصونیّت(در امان ماندن) می شود.
پیامبر(صلی الله علیه و آله)نخست ابوبکر را طلبید و او را مامور کرد، تا این آیات را به صورت قطعنامه در مراسم حج در عید قربان، در سرزمین مِنیٰ برای مردم بخواند.
ابوبکر آیات را گرفت و همراه چهل نفر(برخی تعداد آنها را سیصد نفر نقل کرده اند.) به سوی مکه حرکت کرد، ولی طولی نکشید که پیک وحی از طرف خدا، به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: خداوند فرمان داده است که: این آیات را، تو یا کسی که از آن تو است، بخواند.
🍁پیامبر(صلی الله علیه و آله) بی درنگ، حضرت علی(علیه السلام) را به حضور طلبید و ماجرا را به او گفت و مرکب مخصوصش را در اختیار حضرت علی(علیه السلام) گذاشت و به او فرمود: حرکت کن و در راه، آیات و قطعنامه را از ابوبکر بگیر و خودت این ماموریت را انجام بده.
حضرت علی(علیه السلام) حرکت کرد و در سرزمین جُحفَه(میقات اهل مصر و شام است، اکنون در دویست و بیست کیلومتری مکه قرار دارد) به ابوبکر رسید و فرمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به او ابلاغ کرد. ابوبکر آیات را در اختیار حضرت علی(علیه السلام) گذاشت، حضرت علی(علیه السلام) به مکه آمد و قطعنامه بیزاری از مشرکان را در مِنیٰ خواند و به اطلاع مردم رسانید.
ابوبکر به مدینه مراجعه کرد و به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: نخست مرا برای اعلام برائت از مشرکان، نصب کردی، ولی اکنون عزل نمودی، آیا آیه ای برضد من نازل شده است؟
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: نه! جز اینکه من از جانب خدا، مامور شده ام که آن آیات را خودم، یا یکی از مردان خاندانم ابلاغ کند.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت هفتاد و یک(زندگینامه پیامبر)
✨داستان مباهله: قبلا گفتیم، که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به موازات مکاتبه با سران دُوَل و مراکز مذهبی جهان، نامه ای به اسقف نجران(روحانی بزرگ مسیحیان به نام ابوحارثه) نوشت و او و مردم مسیحی نجران را به اسلام دعوت کرد.
🍁نمایندگان پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد نجران شده، نامه پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به اسقف نجران دادند.
وی نامه را با دقت هر چه تمام ترخواند و برای تصمیم، شورائی مُرکّب از شخصیت های بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگی نجران به مدینه برود، تا از نزدیک با محمد(صلی الله علیه و آله) تماس گرفته، دلائل نبوت او را مورد بررسی قرار دهند.
بدین ترتیب، شصت نفر از ارزنده ترین و داناترین مردم نجران انتخاب گردیدند که در رأس آنان سه تن پیشوای مذهبی قرار داشت.(ابوحارثه بن علقمه اسقف اعظم نجران که نماینده رسمی کلیساهای روم در حجاز بود، عبدالمسیح و اَیْهَم)
هیئت وارد مدینه شدند و به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسیدند و بحث و بررسی آغاز شد و ادامه یافت.
سرانجام نمایندگان نجران به پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفتند: گفتگوهای شما ما را قانع نمی کند، راه این است که در وقت معین و در نقطه معینی با یکدیگر مباهله(مباهله در اصل لغت از بَهل گرفته شده، به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است و گاهی به معنی هلاکت و دوری از خدا، گرفته اند چون که رها کردن و واگذار کردن بنده به حال خود، این نتایج را به دنبال می آورد، و اما از نظر مفهوم متداول که از آیه۶۱سوره آل عمران گرفته شده، به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، به این ترتیب که افرادی که با هم گفتگو درباره یک مسئله مهم مذهبی دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند) کنیم و بر دروغگو نفرین بفرستیم و از خدا بخواهیم دروغگو را هلاک کند.
🍁در این هنگام آیه ۶۱سوره آل عمران بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل شد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) مطابق فرمان حاضر به مباهله شد.
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59