📣 رهبر انقلاب: مراقب باشید جدول دشمن را کامل نکنید
🔺️اگر دیدید راهی که میروید کفار را خوشحال میکند یعنی همراه پیغمبر نیستید
امام خامنهای:
🔺️باید مراقب باشیم راه را خطا نرویم اشتباه نکنیم حق را با باطل عوضی نگیریم. قرآن معیار داده به ما. قرآن میفرماید که «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ» آیا ما با پیغمبر هستیم یا نیستیم؟ راه این است دیگر.
🔺️علامت دارد. «وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» اگر شما دیدید این راهی که داریم میرویم راهی است که کفّار را خوشحال میکند، بدانید که أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ نیستید. پس مع رسول اللّه نیستید، همراه پیغمبر نیستید.
🔺️حواسمان باید جمع باشد. بدانیم چه کار میکنیم بدانیم چه میگوییم، حرفی که میزنیم در جهت نقشه دشمن نباشد. جدول دشمن را کامل نکند. گاهی غفلت ممکن است بکند کسی یک حرکتی بکند یک حرفی بزند که جدول نقشه دشمن را کامل کند، این خطرناک است. باید مراقبت کرد که این اتفاق نیفتد. اگر ما مراقب باشیم دشمن هیچ غلطی نمیتواند انجام بدهد.
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
4_5875506181367139501.mp3
12.06M
#بسم_الله_الرحمان_الرحیم
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً
زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
#ساعت_عاشقی
#شهداءومهدویت
#پیشنهاد_دانلود
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
از فراقت چشم ها غرق باران میشود
عاشق هجران کشیده زودگریان میشود
کوری چشم حسودانی که طعنه میزنند
عاقبت می آیی ودنیا گلستان میشود
#شهداءومهدویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
#یادت_باشد
#قسمتچهلچهارم
🌿﷽🌿
🌻ساعت نه صبح مادرم به دیدن من آمد،هنوز دراتاق تحت نظر بستری بودم.
ساعت ده صبح به بعد دوستان و همکلاسی هایم که در بیمارستان کارورزی داشتند یکی یکی پیدایشان شد.
🍀مریض مفت گیر آورده بودند،یکی فشارمیگرفت،یک تب سنج میگذاشت،به جان من افتاده بودند.
کلافه شده بودم با استیصال گفتم:
ولم کنید باور کنین چیزیم نیست.یک دل درد ساده بود تمام شد رفت.اجازه بدین برم خونه.
اما کسی گوشش بدهکارنبود.
بالاخره ساعت چهار بعدازظهر بعدازکلی
آزمایش رضایت دادند ازمحضر دوستان وآشنایان داخل بیمارستان مرخص بشوم!
ایام نامزدی سعی میکردیم هربار یک جا برویم.
🌹امامزاده ها،پارک ها،کافی شاپ ها،مدتی که نامزد بودیم کل قزوین را گشتیم.ولی گلزارشهدا پایدثابت قرارهای من و حمید بود.
هردوسه روز یک بار سرمزارشهدا آفتابی میشدیم.
یک هفته مانده به شب یلدا گلزارشهدا که رفته بودیم ازجیبش دستمال درآورد شروع کرد به پاک کردن شیشه قاب عکس شهدا.
🌸گفت:
شاید پدر و مادر این شهدا مرحوم شده باشن،یاپیرهستن نمیتونن بیان،حداقل ما دستی به این قاب عکس شهدا بکشیم.
خیلی دوست داشت وقتی که ماشین گرفتیم یک سطل رنگ صندوق عقب ماشین بگذاریم و به گلزارشهدا بیاوریم تا سنگ مزارهایی که نوشته هایشان کمرنگ شده است را درست کنیم.
❤️ازگلزارشهدا پیاده به سمت بازار راه افتادیم،حمید دوست داشت برای شب یلدا به سلیقه من برایم کادو بخرد.
از ورودی بازار چادرمشکی خریدیم،داشتیم ساعت هم انتخاب میکردیم که عمه زنگ زدوگفت برای شام به آنجا برویم.
خریدمان که تمام شد به خانه عمه رفتیم،فاطمه خانم خواهر حمیدهمان جابود.
🌷باهمه محبتی که من وحمید به هم داشتیم وصمیمیتی که بین ما موج میزدولی کناربقیه رفتارمان عادی بود.
هرجا که میرفتیم عادت نداشتیم کنارهم بنشینیم.میخواستیم اگر بزرگتری هم درجمع ماهست احترامش حفظ شود.
💐این کار آنقدرعجیب به نظر می آمد که به خوبی احساس کردم حتی برای فاطمه خانم سؤال شده که چرا ما جدا ازهم نشستیم.
🌺حدسم درست بود،موقع برگشت حمیدگفت:
میدونی آبجی فاطمه چی میگفت؟ازمن پرسید تو با فرزانه قهری؟چراپیش هم نمیشینید؟
گفتم:
ازنوع نگاهش فهمیدم براش سوال شده توچی جواب دادی؟
🍀حمیدگفت:
به آبجی گفتم یه چیزایی هست که حرمت داره،من و فرزانه باهم راحتیم.ولی قرارنیست همیشه کنارهم بشینیم،من خونه پدرومادرم ترجیح میدم کنارمادرم بشینم.
بین خودمان همدیگر را عزیزم،عمرم،عشقم صدامیکردیم ولی پیش بقیه به اسم صدا میکردیم.
حمید به من میگفت خانم،من میگفتم حمیدآقا.
دوست نداشتیم بقیه اینطوری فکر کنند که زندگی ما تافته جدا بافته از زندگی آنهاست.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از عاشقانِ امام رضا علیه السلام
سلامبزرگوارخوبیدانشاللہ ..🌿
یڪحاجتےدارممنتظرجوابمختمے برداشتمدرحدتوانتوناگرمیشہبردارین ذڪرووبادلپاڪتوندعاڪنید ..🪴
از۱مرتبہتاهراندازهڪهمیتونیدبردارید
حاجترواباشیدانشااللہ🪷
〖14000ذڪرالهےبہرقیہعلیہالسـلام🕯 〗
ممنونمیشماگرتمایلداشتینبہگفتنذڪرتعداد روبگید🌱📿
🌹ارسالی یکی از اعضای محترم کانال
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#صحیفه_سجادیه
❣دعا درتوحید و ستایش خداوند
فراز👇
✨﴿۱۵﴾ حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِيمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِيمِ جِوَارِ اللَّهِ .
ستایشی که ما را از آتش دردناک خدا آزاد و در جوار کریمانهاش جای دهد.
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ℳehdi
#وقت_سلام 🤚🕗
ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی
خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی
رازی میان چشم تر و گنبد طلاست
آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی
السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا
#السلام_علیک_یاامام_رئوف💚
#یاامام_رضاجانم❤️
#شهداءومهدویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
من غایبم ...
از محضر نورانی ات ؛
ای یـ❤️ـار
غایب ز تـ❤️ـو ...
این حاضر غیبت زده ؛
تا چند⁉️
سلام غایبـ❤️ـ همیشه حاضر ....
#شهداءومهدویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#صحیفه_سجادیه
❣دعا درتوحید و ستایش خداوند
فراز👇
✨﴿۱۶﴾ حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِي لَا تَزُولُ ، وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِي لَا تَحُولُ .
ستایشی که به وسیلۀ آن، همدوش فرشتگان شویم؛ و در پیشگاه رحمتش، جای را بر آنان تنگ کنیم؛ و به سبب آن، در سرای جاودانی که از بین نمیرود و محل کرامتش که دگرگونی نمیپذیرد، با پیامبران مرسل او همراه شویم.
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#یادت_باشد
#قسمتچهلپنجم
🌿﷽🌿
🌻بعد از خداحافظی پای پیاده به سمت خانه راه افتادیم، معمولا خیلی از اوقات پیاده تا هر کجا که جان داشتیم میرفتیم.
🌹آن ساعت شب خیابان ها خلوت بود، من بالای جدول رفتم، حمید از پایین دستم راگرفته بود تا زمین نخورم. طول خیابان را پیاده آمدیم و صحبت کردیم. به حدی گرم صحبت بودیم که اصلا متوجه طول مسافت نشدیم، کل مسیر را پیاده آمدیم.
نیم ساعتی خانه ما شب نشینی کرد، داخل حیاط موقع خداحافظی به حمید گفتم:
_ چون شب یلدا بابا افسرنگهبانه و خونه نیست تو بیا پیش ما.
ایام نامزدی خداحافظیمان داخل حیاط به اندازه یک ساعت طول میکشید. بعضی اوقات خداحافظیمان بیشتر از اصل آمد و رفتنهای حمید طول و تفسیر داشت.
🌸حتی دوستان من فهمیده بودند، هروقت زنگ میزدند مادرم به آنها میگفت:
_ هنوز داره توی حیاط با نامزدش صحبت میکنه نیم ساعت دیگه زنگ بزنید.
نیم ساعت بعد تماس میگرفتند ما هنوز حیاط مشغول صحبت بودیم.
انگار خانه را از ما گرفته باشند، موقع خداحافظی حرفها یادمان میافتاد.
🍎تازه لحظه ای که از هم جدا میشدیم، میرفتیم سر وقت موبایل، پیامک دادنها و تماسهایمان شروع میشد.
حمید شروع کرده بود به شعر گفتن. من هم اشعاری از حافظ را برایش میفرستادم.
❤️بعد از کلی پیامک به حمید گفتم:
_ نمیدونم چرا دلم یهو چیپس و ماست موسیر خواست، فردا خواستی بیای برام بگیر.
جواب پیامک را نداد. حدس زدم ازخستگی خوابش برده.
پیام دادم:
_ خدایا به خواب عشق من آرامش ببخش، شب بخیر حمیدم.
🌷من خواب نداشتم، مشغول درسم شدم و نگاهی به جزوههای درسی انداختم، زمان زیادی نگذشته بود که حمید تماس گرفت.
تعجب کردم گوشی را برداشتم گفتم:
_ فکر کردم خوابیدی حمید، جانم؟ زنگ زدی کاری داری؟
گفت:
_ ازموقعی که نامزد کردیم به دیر خوابیدن عادت دارم. یه دیقه بیا دم در من پایینم.
💐گفتم:
_ ما که خیلی وقته خداحافظی کردیم تو اینجا چیکار میکنی حمید؟!
چادرم را سر کردم و پایین رفتم.
کلی چیپس و تنقلات خریده بود. آن هم با موتور در آن سرمای زمستان!
🌺ذوق کرده گفتم:
_ حمید جان توی این سرمای زمستون راضی به زحمتت نبودم، میدونستم آنقدر زود میخری چیزهای بیشتری سفارش میدادم!
خندید خوراکی هایی که خریده بود را به دستم داد وسوار موتور شد.
🍀گفتم تا اینجا اومدی چند دقیقه بیا بالا گرم شو بعد برو.
گفت: نه عزیزم دیروقته، فقط اومدم اینها رو برسونم دستت و برم.
لبخندی زدم وگفتم:
_ واقعا شرمنده کردی حمید، حالا من چیپس بخورم یا خجالت بکشم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام صبحتون بخیر
ازتون دعوت میکنم وارد کانال امام رضا علیه السلام بشید و این چند روز عرض ارادت خودمون رو به امام رضا علیه السلام نشون بدیم و همه کنار هم به عزاداری امام مهربانی ها بپردازیم
اینم لینک کانال عاشقان امام رضا علیه السلام ⤵️⤵️⤵️
عاشقانِ امام رضا علیه السلام
eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c
🏴🏴🏴🏴🏴
#خـاطـــره_شـهــدا
✍ _معاونشهید...واقعاتندخوبود.
یہروزبابڪتقریبا یککیلومتربامافاصلہداشت.
اومدپیشمابرایحالواحوال،اینمعاونشهید..
اومدچنانبرخورد بدیبابابڪکرد،
بایه لحنخیلیبدی رفتارخیلیزشتیوناپسندیکرد!
که ماچندنفرکه کنار بابڪبودیمدلمونمیخواست
بلندشیمتیکہپارشبکنیم.ولیبابڪنزاشت...
وقتیمعاونرفتبابڪگفت:
"ولشکنید،اصلارهاکنیدنشنیدهبگیرید،
هیچعیبیندارهمنمیگذرم.."
گذشتواخلاص
واقعاتویوجودشبود ..
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
#وقت_سلام 🤚🕗
ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی
خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی
رازی میان چشم تر و گنبد طلاست
آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی
السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا
#السلام_علیک_یاامام_رئوف💚
#یاامام_رضاجانم❤️
#شهداءومهدویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
من گم شدم ...
تـ❤️ـو آینه ای ؛
گم نمی شوی
وقتش شده بیایی و ...
پیدا کنی مـ💔ـرا
🍀سلام آقای خوبیها...
#شهداءومهدویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
#یادت_باشد
#قسمتچهلششم
🌿﷽🌿
🌼روز آخر پاییز حوالی غروب با مادرم مشغول پختن شام بودیم که حمید پیام داد:
خانوم اگه درس و امتحان نداری من زودتر بیام خونتون.
همیشه همین کار را میکرد،وقتی میخواست به خانه ما بیاید ازقبل پیام میداد.
🌻به شوخی جواب دادم:
اجازه بده ببینم وقت دارم؟
جواب داد:
لطفا به منشی بگید یه وقت ملاقات تنظیم کنن ما بیاییم پیش شما،دلمون تنگ شده.
🌸گفتم:
حمیدآقا بفرمایید،ما مشتاق دیداریم،هر وقت اومدی قدمت روی چشم.
انگار که سر کوچه به من پیام داده باشد تا این راگفتم دودقیقه نشد که زنگ خانه را زد.
اولین شب یلدای زندگی مشترک مابود.شام را که خوردیم بساط شب چله را پهن کردیم وهندوانه را وسط گذاشتیم.
🍎آبجی فاطمه رفته بود تو نخ فال گرفتن،دستم را گرفت وگفت:
میخوام پیش حمید آقا فال زندگیتون رو بگیرم.
من و حمید اعتقادی به فال گیری و این چیزها نداشتیم،فقط برای سرگرمی نشستیم ببینیم نتیجه چه میشود.
هرچیزی که آبجی گفت برعکس در می آمد.من هم چپ چپ حمید را نگاه میکردم.
❤️وقتی آبجی تمام خط و خطوط دستم را تفسیر و تعبیر کرد،دستم را تکان دادم و باخنده به حمید گفتم:
دیدی تو منو دوست نداری،فالش هم دراومد،دست گلم درد نکنه با این انتخاب همسر!
هر دو زدیم زیر خنده.
حمید به آبجی گفت: دختر دایی ببینیم میتونی زندگی مارو خراب کنی وامشب یه دعوا درست کنی.
🌷تا نیمه های شب من وحمید گل گفتیم و گل شنیدیم،عادت کرده بودیم،معمولا هر وقت می آمد تا دوازده یک نصف شب می نشستیم و صحبت میکردیم ولی شب ها را نمی ماند.
💐موقع خداحافظی سر پله راهرو دوباره گرم صحبت شدیم.مادرم وقتی دید خداحافظی ما طولانی شدبرایمان چای و هندوانه آورد،
همان جا چای میخوردیم وصحبت میکردیم،اصلا حواسمان به سردی هوا و گذر زمان نبود.
💐موقع خداحافظی وقتی حمید در راهرو را بازکرد متوجه شدیم کلی برف آمده است،سرتاسرحیاط وباغچه سفید پوش شده بود.
🌺حمید قدم زنان از روی برف ها رد شد،دستی تکان داد و رفت.
جای قدم های حمید روی برف شبیه ردپایی که آدم را برای رسیدن به مقصد دلگرم میکند تا مدت ها جلوی چشم هایم بود.
حیف که آن شب تنهایی این مسیر را رفت و این رد پاهای روی برف خیلی کم تکرار شد!
فردای شب یلدا چادرمشکی که حمید برایم خریده بود را اندازه زدیم و دوختیم.
آن زمان ها دوست داشتم چادرم را جلوتر بگیرم وحجاب بیشتری داشته باشم.
این چادر بهانه ای شد تا ازهمان روز همین مدلی چادر سرکنم.
🍀دانشگاه که رفتم هم کلاسی هایم تعجب کردند،وقتی جویا شدند بهانه آوردم که دوخت مقنعه بازشده.
اما کم کم این شکل چادر سر کردن برای همه عادی شد.
اولین باری که حمید دید خیلی پسندید وگفت:اتفاقا این مدلی خیلی بیشتر بهت میاد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از عاشقانِ امام رضا علیه السلام
ضمن تسلیت به مناسبت شهادت پیامبر اکرم صلی الله و امام حسن مجتبی علیه السلام و امام رضا علیه السلام از امروز تا روز شهادت امام رضا علیه السلام روزی ۱۰۰ صلوات هدیه به این عزیزان میکنیم ان شاءالله همه ی دوستان کانال حاجت روا بشن🙏🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🥀السلام علیک یا رسول الله(صلی الله علیه و آله)
شهادت ختم المرسلین حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) تسلیت باد.
#السلام_علیک_یارسول_الله
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
-شهدا از راحتی به راحتی گذشتن ..
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🥀با وضو نام تو را می برم و معتقدم
🥀بُردن نام تو مانند نماز است حسن(علیه السلام)
#السلام_علیک_یاامام_حسن
#امام_حسنیم
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼پنج شنبه است و ياد درگذشتگان
✍اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
شاخه گلی بفرستيم برای
تموم اونهايی كه در بين ما نيستند
و جاشون بين ما خالیه
شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه و صلوات....
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوَی...✋
🌱 سلام بر شادی جمعیت قلبهای ما در سایهی دستهای مبارک تو.
سلام بر آن لحظه ای که پراکندگی های هوا و هوس را به نگاهی آرام می کنی.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
امـام زمانـم✨!
نامـت که میآید آرام میـشوم
گویی جـز تـو هیـچ نیسـت مـرا
سوگـند به نامـت که تو آرام منی...
#شهداءومهدویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🌼عهد نامه
مولا جان!
عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم.
آمین یا رب العالمین🤲
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#منتظران_هوشیار
❣روایت پنجاه و پنج(زندگینامه پیامبر)
✨بامداد بیست و چهارم ذی القعده که هنوز افق مدینه روشن نشده بود، آخرین دسته احزاب سرزمین مدینه را با ترس و وحشت فوق العاده ای ترک کردند و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از اطراف خندق به شهر بازگشتند.
آثار خستگی و فرسودگی در چهره مسلمانان نمایان بود. با این حال پیامبر(صلی الله علیه و آله) به فرمان خدا مامور شد کار بنی قُرَیظه را یکسره کند چون در جنگ احزاب پیمان شکنی کرده بودند.
🍁مؤذّن اذان گفت و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نماز ظهر را با مسلمانان برگزار کرد، سپس مؤذّن به دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین گفت: مسلمانان باید نماز عصر را در محله بنی قریظه بگذارند.
سپس پرچم را به دست علی(علیه السلام) داد و سربازان دلیر و فاتح به دنبال علی(علیه السلام) راه افتادند، سرتاسر قلعه بنی قریظه را محاصره کردند. دیدبانان قلعه، حرکت سپاه اسلام را به داخل قلعه گزارش کرده، ویهودیان فوراً درهای قلعه را بستند. بیست و پنج روز محاصره به طول کشید، خداوند رُعب و وحشت شدیدی(همانگونه که قرآن می گوید) به دل های آنان افکند.
کَعب بن اَسَد که از سران یهود بود، گفت: من یقین دارم که محمد(صلی الله علیه و آله) ما را رها نخواهد کرد، تا با ما پیکار کند، من به شما یکی از سه پیشنهاد را می کنم، هرکدام را خواستید برگزینید:
🍁پیشنهاد اولم این است، که دست در دست این مرد بگذاریم و به او ایمان بیاوریم و پیروی کنیم، زیرا برای شما ثابت شده است که او پیامبر خداست و نشانه های او را در کتب خود می یابید، در این صورت جان و مال و فرزندان و زنان شما محفوظ خواهد بود.
گفتند: ما هرگز دست از حکم تورات برنمی داریم و چیزی به جای آن نخواهیم پذیرفت.
گفت: اکنون که این پیشنهاد را نپذیرفتید. بیایید کودکان و زنان خود را بکشیم، تا فکر ما از ناحیه آنها راحت شود! سپس شمشیر بر کشید و با محمد(صلی الله علیه و آله) و یارانش بجنگیم، تا ببینیم خدا چه می خواهد؟ اگر ما کشته شدیم از ناحیه زن و فرزند نگرانی نداریم و اگر پیروز شدیم زن و فرزند بسیار است!
گفتند: ما این بیچاره ها را با دست خود به قتل برسانیم؟! بعد از اینها زندگی برای ما ارزش ندارد.
کَعب بن اَسَد گفت: حال که این را هم نپذیرفتید، امشب شب شنبه است ، محمد(صلی الله علیه و آله) و یارانش گمان می کنند، امشب حمله ای نخواهیم کرد، بیاییم و آنها را غافلگیر کنیم، شاید پیروز شویم.
گفتند: این کار را نخواهیم کرد، ما هرگز احترام شنبه را ضایع نمی کنیم. کَعب گفت: هیچ یک از شما از آن روزی که از مادر متولد شده، حتی یک شب هم آدم عاقلی نبوده است!
ادامه دارد...
#منتظران_هوشیار
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#یادت_باشد
#قسمتچهلهفتم
🌿﷽🌿
❤️برای من روزهای آخر سال که همه جا پر از تنگ های ماهی قرمز و سفرههای هفت سین میشود بیش از حال و هوای سال تحویل یاد آور خاطره های قشنگ سفرهای راهیان نور است.
از دوم دبیرستان که برای اولین بار پایم به مناطق جنوب باز شد دوست داشتم هرسال شهدا من را دعوت کنند تا مهمانشان باشم. از اولین سفر راهیان نور بدجور شهدا من را نمک گیر کرده بودند.
🌷با اینکه در آن سفر من و دوستانم خیلی شلوغ کردیم، اکثر برنامه های کاروان را میپیچاندیم و بیشتر درحال و هوای شوخیها و شیطنتهای خودمان بودیم.
ولی جاذبهای که خاک شهید و اولین سفر داشت باعث میشد هرساله اواخر اسفند من بیشتر از سال تحویل ذوق سفر راهیان نور را داشته باشم.
بخاطر کنکور دو سال اردوی جنوب نرفته بودم. خیلی دوست داشتم امسال هر طور شده بروم.
💐همان لحظه ای که تاریخ اعزام کاروان دانشگاه به اردوی جنوب قطعی شد به حمید پیام دادم. دوست داشتم به عنوان خادم به این اردو بروم.
جواب داد:
_ اجازه بده کارامو بررسی کنم اخر سال سخته مرخصی بگیرم، بعداز ظهر با مامان میام خونتون هم ننه رو ببینیم هم خبر میدم اومدنم جوره یا نه.
🌺نماز مغرب را که خواندم متوجه شدم ننه مثل همیشه دستهایش را بلند کرده و سر سجاده برای همه دعا میکند.
جلو رفتم و گفتم:
_ ننه دوساله که جور نمیشه برم اردو، دعا کن امسال قسمتم بشه.
🍀ننه اخمی کرد و گفت:
میبینی حمید آنقدر تو رو دوست داره، کجا میخوای بری؟
گفتم:
_ خودمم سخته بدون حمید برم، برای همین بهش گفتم مرخصی بگیره با هم بریم.
تازه سفره شام را جمع کرده بودیم که حمید زنگ خانه را زد.
همراه عمه آمده بود، از در که وارد شد چهرهاش خبر میداد که جور نشده مرخصی بگیرد.
به تنها رفتن من هم زیاد راضی نبود.
از بس به من وابسته شده بود تحمل این چند روز سفر را نداشت...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#صحیفه_سجادیه
❣دعا درتوحید و ستایش خداوند
فراز👇
✨﴿۱۷﴾ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ ، وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ .
و همۀ ستایشها مخصوص خداست که زیباییهای آفرینش را برای ما برگزید و روزیهای پاکیزه را به سوی ما روان ساخت.
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
-🌿°تهتغاریخاندانِنبُوَدت؛
ماظھورندیدهها...
مافقطتوصیفشنیدهها...
چهمیدانیمازآندوراندیدنی؟!..
چهمیدانیمازآنروزگارچشیدنی؟!..
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
#وقت_سلام 🤚🕗
ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی
خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی
رازی میان چشم تر و گنبد طلاست
آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی
السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا
#السلام_علیک_یاامام_رئوف💚
#یاامام_رضاجانم❤️
#شهداءومهدویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🔹السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام... سلام بر بهار خلایق و خرمی روزگاران
🔹سلام بر تو ای مولایی که صفای آمدنت، زمستان دلها را بهار خواهد کرد و طراوت مهربانیت روزگار را نو.
🔹فرازی از زیارت نامه حضرت صاحب الامر
#شهداءومهدویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat